سینماسینما، مترجم: فریبا جمور؛
دومین بازسازی اقتباس غیررسمی «دراکولا» از مورناو، با فیلمبرداری زیبا و سبک منحصربهفرد و هیولایی ترسناک و دلهرهآور
این پروژهی پرشور رابرت اگرز بهعنوان نویسنده و کارگردان است: بازسازی هنری و لوکس در مقیاسی بزرگ، ادای احترامی به فیلم کلاسیک صامت مورناو در سال ۱۹۲۲، کابوس اکسپرسیونیستی آلمانی کنت اورلوک یا همان «نُسفراتو»، «شرور»، خونآشام رنگپریدهای که در سایهی کوههای کارپات زندگی میکند. طی چهار اثر برجسته، رابرت اگرز مجموعهی کاری عجیب و غریب ساخته که از تاریخ، فولکلور، مذهب، افسانهها و اسطورهشناسی الهام گرفته است. فیلم اول او به دهه ۱۶۳۰ در نیوانگلند بازمیگردد، جایی که یک خانواده کشاورز که از اجتماع پیوریتن اخراج شدهاند، در جنگل با جادوگری مواجه میشوند. فیلم دوم او، «فانوس دریایی»، دو مرد دهه ۱۸۹۰ را در انزوای خفقانآور جزیره صخرهای در ساحل مِین، زیر سلطه طبیعت بیرحم و طوفانهای درونیشان قرار میدهد. فیلم سوم او، «نورثمن» به دوران قرون وسطی بازمیگردد و حماسهای خونین و دیوانهوار درباره انتقام وایکینگها را به تصویر میکشد.
بازیگر تئاتر آلمانی، ماکس شرک، نقش خونآشام را در نسخهی ۱۹۲۲ بازی کرد، و کلاوس کینسکی در بازسازی ورنر هرتسوگ در سال ۱۹۷۹ این نقش را ایفا نمود. اکنون بیل اسکارشگورد (برای بازی در نقش دلقک ترسناک استیون کینگ او را میشناسیم) این نقش را بازی میکند که در بیشتر فیلم در سایه قرار دارد. او زنده نیست، اما با هیکلی ورزیده و ترسناک، شبیه به جسد متحرک است و از هر نظر «قدرتمند» به نظر میرسد. برخلاف ظاهر سنتی اورلوک که بیمو بود، او سبیل پرپشتی دارد و به زبانی بومی با زیرنویسهایی که مرز بین جدی و طنز را طی میکنند، صحبت میکند. این داستان در اوایل قرن نوزدهم رخ میدهد و کنت قصد دارد با کمک یکی از پیروان مخفی و به شدت مطیع خود، ملکی در شهر بندری خیالی ویسبورگ در آلمان بخرد تا شر باستانی خود را به قلب اروپای روشنفکر بیاورد. اورلاک مشاور املاک جوان و سادهدلی را فریب میدهد تا سفری خطرناک به قلعهاش کند و شخصاً بر امضای اسناد نظارت داشته باشد. اما او قصد دارد گسترش امپراتوری شرورانهاش را با فتح خونین و غیراخلاقی عروس جوان و محجوب این مرد که به او علاقه پیدا کرده، به انجام برساند؛ زنی که او را در رؤیاهایش میبیند.
فیلم مورناو که معروف است بدون اجازه از رمان دراکولا اثر برام استوکر در سال ۱۸۹۷ ساخته شد و برای اجتناب از دعویهای حقوقی نامها تغییر داده شدند. اما بیشتر نکات داستانی حفظ شد، از جمله سفر دریایی خونآشام که زمانی که دراکولا به سمت یورکشایر حرکت میکرد منطقی بود، اما وقتی اورلاک از رومانی به آلمان سفر میکند، این موضوع کمی گیجکننده به نظر میرسد. اِگرز در این نسخه همچنان آن را با موشهای طاعونزده حفظ کرده است. نیکولاس هولت نقش مشاور املاک جوان و پرشور توماس هاتر ، لیلی-رز دپ نقش همسر او، النا را بازی میکند که از خوابگردیهای بیدلیل خود رنج میبرد. آرون تیلور-جانسون و اما کوریِن نقش دوستان این زوج، خانواده هاردینگها را ایفا میکنند. رالف اینسون پزشک محلی، دکتر زیورس، است. سایمون مکبرنی نقش کارفرمای عجیب و غریب توماس، هِر ناک را بازی میکند.
مهمتر از همه ویلم دفو نقش استاد علوم خفیه و شکارچی خونآشام، پروفسور فون فرانز، را ایفا میکند؛ طردشده ای و آزاداندیش که تنها کسی است که میتوانند به او تکیه کنند. او معادل وان هلسینگ استوکر و پیشگام بزرگ پدر مریلین در فیلم «جادوگر» فریدکین است. (دفو در واقع نقش شِرِک را در فیلم «سایه خونآشام» ساختهی ای. الیاس مرهیگ در سال ۲۰۰۰ بازی کرده است، فیلمی درباره ساخت نوسفارتو.) ویلم دافو با اقتدار همیشگیاش در این نقش ظاهر میشود و مانند مکبرنی و اسکاشگارد. او با لحنی دراماتیک که خاص شخصیت ون فرانس است میگوید: «من چیزهایی روی این زمین دیدهام که باعث میشود ایزاک نیوتن به رحم مادرش بازگردد.» این بازیگر در فیلمدر اوج شکوه خود است و با تزریق نیرویی تازه، به مراحل پایانی فیلم جان تازهای میبخشد، درست وقتی که اگرز همزمان با نزول طاعون بر ویسبورگ، سرعت رویدادها را افزایش میدهد.
منبع: نوشته پیتر بردشاو/ گاردین