این بازیگر ۵۲ ساله یک پسر ۲۲ ساله به نام رافائل و یک دختر ۱۶ ساله به نام هنا دارد. بینوش میگوید: «بچههایم از من خواستند بروم و در فیلمهای «گودزیلا» و «شبح درون پوسته» بازی کنم. فیلم «شبح…» در نیوزیلند فیلمبرداری میشد و پیش از اینکه پیشنهاد بازی در این فیلم را بپذیرم، احساس کردم خیلی طولانی میشود یک ماه و نیم آن سر دنیا باشم، مخصوصا پس از اینکه مدتی را هم در تور نمایش «آنتیگونه» سپری کردم و احساس کردم سفر «شبح…» خیلی طولانی است و بچههایم نمیتوانند بیایند. اما آنها به من اجازه رفتن دادند.»
این نخستینباری است که بینوش در فیلم علمی-تخیلی هالیوودی بازی میکند. در واقع فیلم «گودزیلا» را نمیتوان به حساب آورد چون او شخصیت سندرا برادی را فقط پنج دقیقه جلوی دوربین بازی کرد و سپس کشته شد. اما بینوش ریشههای خود را فراموش نمیکند؛ شصتونهمین جشنواره فیلم کن اکران جهانی تازهترین فیلم او تحت عنوان «خلیج سست» را روی پرده برد. این فیلم دومین همکاری بینوش با برونو دومن، فیلمساز مولف فرانسوی را رقم زد؛ پیش از این و در سال ۲۰۱۳ بینوش در فیلم «کامیل کلودل ۱۹۱۵» با او همکاری کرده بود. داستان فیلم «خلیج سست» نیز اوایل قرن بیستم میگذرد اما داستان «کامیل کلودل ۱۹۱۵» زندگینامه تلخی درباره مجسمهساز و هنرمند فرانسوی است که از بیماری شیزوفرنی رنج میبرد. «خلیج سست» نیز فیلمی کمدی است که از دیوانگیهای بورژوازی روایت میکند. بینوش میگوید: «بورژوازی فرانسوی را میشناسم بنابراین خصوصیتهایی را که متوجهشان شده بودم را به شخصیتم افزودم. شوخطبعی آن را کشف کردم و خودم را به عنوان بازیگر فیلمهای درام یا فیلمهای تراژیک، یا روحانی بودن دست انداختم. در مجموع وقتی در لایههای بورژوازی فرو میروی به خودت میخندی.» بینوش بدین خاطر علاقهمند به بازی در «خلیج سست» شد چون دومن بازیگران را تشویق به ایفای نقش همانند شخصیتهای ظهور سینمای فرانسه کرده بود. بازیگران بازیهای چشمگیری را از خود ارایه داده بودند که بیشتر در دوره فیلمهای صامت رواج داشت. شخصیت بینوش براساس شخصیت «سسیل سورل»، بود. بینوش در مورد سورل میگوید: «برنامهای تلویزیونی با او مصاحبهای کرده بود و بارها و بارها این مصاحبه را دیدم و درسهایی از او گرفتم.» اما بینوش در خانه هم از الهام بازیگری بینصیب نبود، میگوید: «پدرم هنرمند پانتومیم بود و به صورتش ماسک میزد و من عادت داشتم از او تقلید کنم. ۱۰ سالم بود و طنزهایی را با دوستانم اجرا میکردیم، بنابراین بازی کردن بخشی از من شد. میخواستم پا در کفشهای پدرم بکنم و مردم را بخندانم.» او همیشه در نهان آرزوی بازی در فیلمهای کمدی را داشته، میگوید: «نخستین فیلمهایی که دیدم فیلمهای چارلی چاپلین بود که بهشدت روی من تاثیر گذاشتند. من را میخنداند یا گریهام میانداخت و باعث میشد احساس زنده بودن کنم. شاید با گذشت زمان است دیگر ترسی از خندهدار بودن ندارم.»
منبع:اعتماد