سینماسینما، نوشتهی ژان میشل فرودون، ۲۲ ژوئیه ۲۰۲۳
مترجم: ماریا تابع بردبار
فیلم جدید کریستوفر نولان به مردی تقدیم شده است که ساخت اولین بمب اتم را کارگردانی کرد. این فیلم ماجراجویی شگفت انگیزی دربارهی رویدادی مهم و سرنوشتساز در تاریخ بشر را به نمایش درمیآورد.
یکی از دوستان جی. رابرت اوپنهایمر به او گفت: «تو فراتر از دنیایی را که ما میبینیم، میبینی.» اکنون صحبت از تخصصی علمی یا همان فیزیک کوانتوم است که «پدر بمب اتم» آینده، در آن پیشگام است. این گفته در مورد ایدهی خاصی از سینما که توسط کریستوفر نولان اعمال میشود نیز صدق میکند.
اما جمله بد بیان شده است. در هر دو موردِ تحقیق بنیادی یا صحنهپردازی صحبت از ماوراء نیست. بلکه صحبت از دیدن و نشان دادن حالات مختلف جهانی کم و بیش قابل درک، کم و بیش به ظاهر متضاد، اما در بر گیرندهی همهی آنها است،.
با نگاهی به دوازدهمین فیلم نولان، با خود میاندیشیم که در هر صورت نولان از سال ۲۰۰۲ یعنی از زمان ساخت فیلم بیخوابی بیوقفه برای قابل درک کردن کثرت حالتهای هستی در تلاش است. این موضوع در جسورانهترین ساختههای او، تلقین (Inception) و تنت (Tenet)، با ارائهی نقشههای فنی بدیهی، یا بهتر بگوییم قضیههای ریاضی روی تخته سفید سینما به تصویر کشیده شده است. این موضوع در فیلم اوپنهایمر با درخششی چشمگیر به اوج خود میرسد.
فیلم اوپنهایمر دستاوردی شخصی و پرمخاطب و نیز یک شرط بندی بسیار خطرناک است. تجربهی فیلمِ شروع یک پایان در سال ۱۹۴۷ و فیلم مرد چاق و پسر کوچک در سال ۱۹۸۹، مشخص کرده که آمریکایی ها به هیچ وجه نه یادآوری وقایع هیروشیما و ناکازاکی در ۶ و ۹ آگوست ۱۹۴۵ را دوست دارند و نه نقش اصلیشان در تاریخ بشریت یا همان اختراع سلاح اتمی را. پدیدهای با وسعتی… متافیزیکی (که بخشی از دنیای واقعی نیز هست): اختراع انسانها برای نابود کردن تمام حیات.
حتی با این میزان تاخیر، شایان توجه است که فیلمی پرفروش با امضای کارگردانی مطرح و تولید شده توسط استودیویی بزرگ، سرانجام به اختراع «بمب»، کاربرد و تأثیرات آن به شکلی مشکلساز میپردازد که به هیچ وجه موضوعی تجاری نیست.
جریان و ذرات
موفقیت سینمایی اوپنهایمر مرهون نحوهی بازی مداوم در نقشهای متعدد و براساس مقاطع زمانی مختلف است. انجام این کار با حفظ تنشی سینمایی صورت میپذیرد تا بار احساسی کافی برای مشارکت در حرکت کلی داستان را به همراه داشته باشد.
این جریان با مراحل اصلی زندگی حرفه ای جی. رابرت اوپنهایمر همگام میشود. ما شاهد شکل گیری دانشمند جوان، ظهور درکی جدید از دنیای فیزیک کوانتوم، مشارکت اوپنهایمر در حمایت از جمهوری خواهان اسپانیا و معاشرت او با اعضای کمونیسم چپ در برکلی در دههی ۱۹۳۰ و تعهد به نبرد علیه نازیها خواهیم بود.
این فیلم دربارهی ساخت دهکدهی لوس آلاموس در صحرای نیومکزیکو میگوید، که در آن دانشمندان و نظامیان در حال ساخت اولین بمب هستهای هستند. فیلم همچنین صاعقه و قارچ در طول آزمایش ترینیتی در بیابان و تصمیم به فروریختن بمب ها را نشان میدهد.
فیلم روایتگر شکوه، غرور و تردیدهای رئیس پروژه منهتن، حملاتی که متحمل شده، تاثیرات اولین بمب شوروی، ساز و کار بیامان مسابقهی تسلیحاتی حول بمب اتمی و سپس بمب هیدروژنی است. اما در اینجا «روایت» واژهای قابل بحث است، هنگامی که موقعیتها در چندین دورهی غیر زمانی، در مقیاسهای مختلف و بر اساس خطرات متفاوتی شکل میگیرند.
لبخندزنان به این توضیحات دانشمند جوان گوش میسپاریم که هر چند ممکن است متناقض به نظر برسد، نور از شار و ذرات تشکیل شده است. این تعریف خوبی از فیلمی عالی است، توصیف خوبی از اوپنهایمر است: جریان دراماتیک پیوسته، ذرات از هم گسیختهی قهرمانها و موضوعات و مسائل متعدد.
یک فیلم بزرگسال برای بزرگسالان
تنش درونی فیلم در واقع به طور همزمان از عدم قطعیت تحقیقات محض و گذر احتمالاً فاجعه بار از تئوری به عمل و روابط صمیمی شخصیت اصلی و نیز از استراتژیهای مرتبط با جنگ علیه آلمان (جنگی علیه نازیسم و علیه نابودی یهودیان اروپا) ناشی میشود که بهخصوص برای دانشمندانی یهودی سرنوشتساز است که اکثریت دانشمندان گردآمده در نیومکزیکو را تشکیل میدهند.
اما جنگ سرد با اتحاد جماهیر شوروی، حضور سازمان های چپ در ایالات متحده و سرکوب آنها در دوران مککارتی، رقابت بین محققان، مانورهای سیاستمداران به دلایل خودخواهانه و پروژههای اجتماعی نیز به این تنش دامن میزند.
عوامل دیگری نیز بیوقفه به دامن زدن به تنش میپردازند: یکی کشتن صدها هزار غیرنظامی در جنگی که به هر حال در حال پایان است، در زمانی که ژاپن قرار است شکست بخورد و پس از خودکشی هیتلر و تسلیم آلمان و در حالی که هنوز کسی فکرش را هم نمیکرد که بمب اتم در آن زمان نقشی آن چنان استراتژیک و روانشناختی ایفا کند که بعدها در آن باره گفته خواهد شد؛ دیگری راه اندازی یک مسابقهی تسلیحات هستهای مملو از یک بازی آخرالزمانی است.
همهی اینها؟ بله، همهی اینها. به بیان دیگر، اوپنهایمر، فیلم پرفروش هالیوودی است که در شرایطی تولید میشود که نوعی واپسگرایی، دستورالعملی برای پردیسهای سینمایی است، فیلمی است که توسط بزرگسالان برای بزرگسالان (در هر سنی) ساخته شده است.
اوپنهایمر و نولان، دو هماهنگ کننده بزرگ
نولان برای پاسخگویی به این مسائل و موضوعات پیچیده از انواع تصاویر بههم پیوسته، صحنههای حماسی ملهم از فیلمهای وسترن، سکانسهای سیاه و سفید با اشاره به اخبار روز، دیدگاههای انتزاعی تداعی کنندهی گردش نیروهای بنیادین کیهانی، کمدی، درام سیاسی، صحنه های تخیلی و نیز جلوههایی تماشایی از انفجار بهره میگیرد.
برای هماهنگ کردن این میزان از تنوع بصری به شیوهای پویا و قانعکننده، نیاز به مفهومی استثنایی از سازماندهی اطلاعات و احساسات است.
نولان همتای خود را در تعدد شخصیتهایی مییابد که بهطور متوالی یا همزمان گرداگرد رابرت اوپنهایمر میگردند: همسر و معشوقهاش، برادر کمونیستاش، ژنرالی که بر پروژهی منهتن نظارت میکند، رئیس سیاستمدار آژانس اتمی، وکیلی که در زمانی از اوپنهایمر دفاع میکند که مقامات سعی در به دام انداختن او دارند و البته دانشمندان زیادی که اوپنهایمر گرد هم آورده است، اوپنهایمری که به تدریج از ذهنی علمی و برجسته تبدیل به رهبر باند و هماهنگکنندهی بزرگ یک پروژهی بسیار پیچیده و اورژانسی میشود.
در اینجا نیز، با در نظر گرفتن همهی جوانب، مقایسهی یک دانشمند با یک فیلمساز، به ویژه فیلمسازی که برای یک شرکت بزرگ کار میکند، درست به نظر میرسد. مسلما اوپنهایمر نولان نیست، اما کاری که یکی انجام میدهد، کاری را که دیگری انجام داده است، در مقیاسی کاملاً متفاوت درهم میشکند.
یک شخصیت، یک شخص، یک بازیگر
پس کسی در مرکز کار قرار دارد که فیلم نامش را از او میگیرد. کریستوفر نولان این شخصیت را به طرز شگفتانگیزی پر جنب و جوش و فریبنده میسازد، که هم شخصی کاملا واقعی است که آنچه کیلیان مورفی تجربه کرده را زندگی کرده است و هم تجسم سؤالات پیچیدهی متعددی است که از پیش به آنها پاسخی داده نشده است.
سینمای هالیوود مملو از قهرمانان مثبت است، اما گاهی به روی صحنه بردن قهرمانان منفی را هم به خوبی بلد بوده و حتی هر از چند گاهی و به خصوص در هالیوود جدید قهرمانان مبهم را.
اوپنهایمر نولان و مورفی کاملاً چیز دیگری است. کسی که در چندین سال (از اواسط دهه ۱۹۲۰ تا آغاز دهه ۱۹۵۰) نه تنها اعمالش، بلکه چهره و بدنش، سؤالات سرگیجهآوری را مطرح میکند که فیلم آنها را این چنین میانگارد که با حضور چشمگیر کیلیان مورفی به خوبی محقق میشوند.
در پایان این سه ساعت فشرده، همهی مخاطبان با رویکردهای متعددی مواجه خواهند شد، البته نه الزاماً متضاد مثل پارادوکسهایی که ریشه در فیزیک کوانتوم دارند. تنها یک پلان دو ثانیهای لازم است تا به ما یادآوری کند که آنچه مورد بحث است فقط مربوط به گذشته نیست.
اوپنهایمر
ساختهی کریستوفر نولان
با نقشآفرینی کیلیان مورفی، مت دیمون، رابرت داونی جونیور، امیلی بلانت، بنی سفدی، فلورنس پیو، دیوید کرامهولتز، کنت برانا
مدت زمان: ۳:۰۱
تاریخ اکران: ۱۹ جولای ۲۰۲۳