سینماسینما، محمد حقیقت
یکی از فیلمهای جالب و مردم پسند فرانسوی این روز ها، برنادت، ساخته خانم لهآ دومناش است، که با تبلیغات زیاد به پرده آمده و هفته اول با ۲۶۵۰۰۰ تماشاگر در ۶۱۳ سالن، در رده اول جدول قرار گرفته است.
همواره ساخت آثاری در باره مقامات بالای یک کشور، مثل رییس جمهوری و غیره، سوژه جذابی برای فیلمسازان بوده، بویژه اینکه به نکات کمتر شناخته شده زندگی آنها پرداخته شده باشد.
برنادت، نام کوچک همسر ژاک شیراک، رئیس جمهور پیشین فرانسه است که مدتی در سایه شوهرش، قرار داشت اما سعی شده بود نقش وی در کارزار انتخاباتی دو دوره ریاست جمهوری (بین ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۷) از نظرها پنهان بماند. زمانی که ژاک شیراک به ریاست جمهوری رسید، برنادت انتظار داشت بعنوان بانوی اول مملکت، جایگاهی در خور توجه داده شود، اما رئیس جمهور، وی را همواره پشت سر خود پنهان نگه میداشت و راهی برای خود نشان دادن به وی نمیداد تا همچنان در سایه قرار گیرد. برنادت حتی موقعی که مثلا به آشپزخانه کاخ الیزه میرفت تا سری به آنجا زده باشد، کارمندان او را تحویل نمیگرفتند. روزی تصمیم گرفت که خودی نشان دهد، یک مرد مشاور به وی راهنمائیهائی کرد و از آن پس، برنادت با انجام فعالیتها و خدمات اجتماعی، و همچنین حضور در محافل فرهنگی هنری، و حمایت از هنرمندان، دنیای مد و غیره خود را در معرض دید خبرنگاران و رسانههای بسیار قرار داد و شهرت بسیار پیدا کرد. بعدا حتی در زمانی به طرفداری از نیکلا سارکوزی (کاندیدای ریاست جمهور بعدی و مورد تنفر ژاک شیراک) در مجالس و غیره شرکت کرد و بنوعی انتقام خود را از بیمهری شوهر گرفت.
در این فیلم دلنشین، فیلمساز از اتفاقات زیاد و درگیر کننده از زندگی برنادت برای تماشاگر هیجان ایجاد کرده و همسر رئیس جمهور را، آزاد، سرکش، و پیشرو جلوه میدهد طوری که شهرتش از رئیس جمهور بیشتر میشود. همین نکات است که وی را نزد بسیاری از فرانسویها محبوب جلوه داده است.
در سکانس اول، یک کشیش در اتاقک اعتراف گیری در کلیسا، عکسهای گوناگونی به دیوار زده که نمایانگر بخشی از افراد مشهور فرانسه است که کشیش با آنها ارتباط داشته و با لذت به این عکسها نگاه میکند، سپس زنی حدودا سالخورده، با لباس های از مد افتاده و غمگین برای اعتراف وارد این اتاقک میشود. کارگردان در خلال این اعتراف گیری که چند بار در طول فیلم دیده میود، داستان خود را تکه تکه روایت میکند. برنادت که مدتی خود را محصور در کاخ الیزه میدیده، روزی تصمیم میگیرد تحولی در زندگی روزمره، یکنواخت و حوصله سر بر خود به وجود آورد. شخص مشاوری که قرار است به او کمک کند، ابتدا در همان محدوده کاخ الیزه از کارمندان آن تحقیقاتی را آغاز میکند و نتیجهاش را به برنادت نشان میدهد، و آن اینکه، هیچکس برای برنادت تره هم خورد نمیکند. برنادت که سخت غمگین میشود نمیداند چه بکند. مشاور به وی میگوید اول از همه این لباسهای دمده، و پیرزنانه را باید درآورد، رنگ و شکلی به آرایش خود بدهد، زیرا “ظاهر” افراد، بویژه وقتی در انظار عمومی قرار گیرند، مورد قضاوت قرار میگیرد.
از اینجا به بعد ریتم فیلم کمی شتاب میگیرد همان طور که فعالیتهای خانم برنادت تغییر میکند کم کم ابتدا کارکنان کاخ الیزه نگاهشان به او عوض میشود و سپس مشاوران رئیس جمهور اندک اندک با او راه میآیند. دختر او که بخشی از کارهای تبلیغاتی رئیس جمهور را در دست داشته به مادر خود حسودی میکند و اتفاقات بسیار دیگر، در درون کاخ الیزه رخ میدهد.
کارگردان با مهارت تلاش کرده در دام فیلمهایی که در باره شخصیتهای اسم و رسم دار ساخته میشود و معمولا به حالت کلیشه در می آید، نیفتد. وی در این راه موفق شده است. او فرمی طنز آمیز به پرسوناژها داده، و آنها را سبک بال، خلق کرده، این پرسوناژها را راحت و سریع به بیننده معرفی میکند و از حالت کلیشهای معمول فرار کرده است. در نمایش عمومی، در بیرون از سالنهای نمایش دهنده، وقتی نظر تماشاگران، با گرایشهای مختلف راست و چپ، را جویا میشویم ،آنها از فیلم راضی هستند. همین مورد میتواند به فروش فیلم در روزهای بعد کمک کند زیرا، بیش از شصت درصد فروش فیلمها بر مبنای همین اخبار مثبت است.
درباره کارگردان:
وی در سال ۱۹۸۳ از پدر و مادری روزنامه نگار و رومان نویس در پاریس بدنیا آمده است. بعد از تحصیلات اولیه، به دانشگاه کلمبیا در نیویورک آمریکا برای تحصیل ساخت فیلم رفته است. بعد از برگشت به فرانسه در دانشگاه سوربن رشته فلسفه خوانده و از سال ۲۰۰۹ در مدرسه عالی سینمایی مشغول آموزش تکنیک سینما شد. در سال ۲۰۲۱ به همره برادرش رمان دیوارهای سفید، را نوشت. وی در نوشتن تعدادی از سناریوها برای کارگردانان گوناگون همکاری داشته است و همچنین چند فیلم کوتاه ساخته بود. برنادت نخستین فیلم بلند او است.