سینماسینما، محمد حقیقت-ونیز: «شب، داخلی، دیوار» سومین ساخته وحید جلیلوند، یکی از فیلمهای خوب بخش مسابقه است که اولین سانس آن در روز چهارشنبه شب در سالن بزرگ دارسنا، به نمایش درآمد.
دو فیلم قبلی خوب جلیلوند هم قبلا در بخش افقهای ونیز حضور داشتند و با موفقیت خوبی هم روبرو شده بودند و جایزههایی نیز به دست آورده بودند. امسال جلیلوند به شایستگی به بخش مسابقه راه یافت. ابتدا باید راجع به امتیازات فیلم گفت که عبارتند از کارگردانی، بازیها، فیلمبرداری، و صداگذاری که همگی قابل تحسین هستند. موضوع فیلم درمحیطی بسیار بسته و تاریک، از یک سو و ازسوی دیگر، در فضای بیرونی و باز میگذرد که وقایع بسیار ملتهب ناشی از درگیریهای اجتماعی بین مردم و نیروهای رودررو با آنها، حکایت میشود. به دو فضای درونی و بیرونی با دقت میزانسن داده شده است. در فضای بسته و درونی، دوربین آرام و ساکت با نورپردازی خفقان گرفته کار شده که در تضاد با فضای بیرون با آن، خشن و خونبار، دوربین هم حالت التهاب دارد که هماهنگ با ماجرا پرتحرک است. هرکدام از این دو فضا، هوشمندانه ساخته شده است. در درون، همه چیز تیره و تار، و دیوار حاکم است. مردی کم وبیش نابینا (با بازی درخشان نوید محمدزاده) به تنهایی زندگی سختی را میگذارند. در ابتدا معلوم نیست کارش چیست و آنجا چه میکند. پلانهای بسته اول فیلم، ابتدا از لولهها، آب چکه میکند، سیگاری آتش زده میشود و سپس آب بسیاری از لوله فوران میکند. مثل اینکه طغیان کرده باشد! این مرد در این ظلمت نابینایی که آیندهای نامعلوم دارد، تصمیمی مهم گرفته است که باشنیدن صدای درب آن مکان، از عملی کردن تصمیم خود باز میماند. روبرو شدن این مرد با زنی زخمی در این ساختمان مجهول و این مکان سربسته باعث میشود شخصیت اصلی بنام علی، به حافظه خود پناه ببرد و تماشاگر به مرور با این «درگیری در خاطرات» و باز آفرینی وقایع توسط ذهن علی داستان فیلم را دنبال میکند. نکته جذاب ماجرا اینکه سناریست فیلم با ظرافت و هوشیاری ذره ذره، به بیننده اطلاعاتی میدهد و داستان به فرم هرموار، شروع میشود تا به اوج هرم برسد. این مرد گاهی نامه هایی از زیر در بسته این مکان، دریافت میکند. برای اینکه داستان لو نرود بقیه آنرا تعریف نمیکنم. بیست دقیقه اول فیلم بخوبی و نفس گیر است و همه چیز درست چیده شده است. اما هرچه داستان بیشتر پیش میرود از یک جایی به بعد، که درگیریهایی در خیابان پیش میآید، قضیه کمی کش میآید و هر بار که دوربین به این ماجرا برمیگردد، اضافه دارد و تماشاگر هوشمند نیاز چندانی به آن ندارد. تماشاگر رفته رفته از گذشته علی و همچنین زن جوانی که به او پناه آورده بیشتر مطلع میشود و از ورای داستان آنها بخشی از مسایل امروز جامعه ایران نیز، بدون تعارف، ترسیم میشود. روایت مدرن فیلم آنرا از بسیاری از آثار ایرانی متفاوت میکند، اما آنچه که کمی فیلم را به نظر ما ضعیف جلو میدهد، مونتاژ آن است که به خوبی بقیه عوامل فیلم عمل نکرده است. از جمله صحنههای درگیری خیابانی، که از زاویههای گوناگون و در جاهای گوناگون داستان به آن ارجاع داده میشود و تکرار بیش از حد باعث شده که کارگردان/ تدوینگر با نشان دادن آن صحنهها میخواهد به تماشاگر یادآور شود که ماجرا چیست و یا برخی صحنهها را بیهوده کش میدهد و همین موضوع متاسفانه به ظرافت فیلم لطمه زده است و چه حیف. جدا از این، بدون اغراق میتوان شب، داخلی، دیوار را یکی از بهترین فیلمهای سالهای اخیر سینمای ایران قلمداد کرد و وحید جلیلوند را در رتبه بالای کارگردانان نسل جدید قرار داد.