سینماسینما، حسین عیدیزاده: یورای یاکوبیسکو در ۸۴ سالگی درگذشت؛ فیلمساز بزرگ اهل چکسلواکی سابق که سالهای آخر عمرش را در پراگ سپری کرد.
یکی از چهرههای اصلی سینمای چکسلواکی در دهه شصت بود که فیلمهایش حسابی سانسور شدند. فیلم «سالهای حیاتی» یا «بهار زندگی» را اواخر دهه شصت ساخت که فیلمی انفجاری در ساخت و ایدهپردازی بود: داستان دو برادر که عاشق یک دختر میشوند. زوایای دوربین عجیب و غریب، شخصیتهایی مجنون و افسارگسیخته و روایتی که پیرو بسیاری از قواعد نیست در این فیلم جلوهگری کردند و به امضای یاکوبیسکو درآمدند. فیلمسازی که شاید اندازه ورا خیتیلوا تجربهگرا نبود اما هرگز از تجربهگرایی و امتحان راههای نرفته ترسی نداشت. سال ۱۹۹۳ و زمان جدایی چک و اسلواکی، هرچند خودش اهل اسلواکی بود اما در پراگ ساکن شد. جدایی این دو کشور را خودش یکی دو سال قبلترش در شاهکاری به نام «بهتر است پولدار و سالم باشی تا بدبخت و مریض» پیشبینی کرده بود که این یکی هم اثری سازشناپذیر درمورد دو زن بود که عاشق یک مرد بودند، مردی که هر وقت عشقش میکشید به این دو سر میزد و اغلب غایب بود و بدین ترتیب بار استعاری فیلم را تقویت میکرد. «زنبور هزاره»، «پرندگان، یتیمها و احمقها»، «نشسته بر شاخه درخت و کیفور از خود» و «گزارشی مبهم از پایان دنیا» دیگر کارهای مهم او بودند که برای تماشای هرکدام لازم است خودت را آماده کنی چون جریان سریع فیلمها، انرژی کنترلنشدنی آنها، گریز از قواعد بصری و روایی و دیوانگی که بر سراسر فیلم سلطه دارد نیاز به انرژی یکسانی از سمت مخاطب دارد. یاکوبیسکو از آن فیلمسازهایی بود که شبیهشان وجود ندارد. چند سال پیش در جشنواره کارلووی واری گذرا او را دیدم: سروظاهرش ترکیبی از یک کولی و یک شهرنشین بود، با چشمانی نافذ و لبخند آدمی که خوب میداند چطور شوخی کند و رندانه تیغ کنایه و نقدش را بر جان دیگری بنشاند. درست مثل فیلمهایش که ظاهر سرخوشانهشان برای پوشاندن گزندگیشان بود، گزندگی که هنوز هم چیزی از آن کم نشده.