سینماسینما، محمد حقیقت
بعد از «درخت زندگی» از ترانس مالیک در سال ۲۰۱۱، امریکا بعد از ۱۳ سال با « آنورا» اثر شان باکر، موفق به دریافت نخل طلا شد و ستایشی از تازه نفس های هالیوودی به عمل آمد. با توجه به جوان بودن رییس هییت داوران گرتا گرویگ و دیگر اعضا که اغلب کم سن و سال بودند این سوال مطرح بود که آیا آنها جرات این را خواهند داشت که به سینماگران کمتر شناخته شده و بیشتر مولف و غیر مطرح، جایزه های مهمی بدهند؟ این اتفاق رخ داد. آنچه که در اتاق تصمیم گیری برای مشخص کردن جوایز در روز آخر جشنواره رخ میدهد، بدون تردید باید در نظر داشت. رییس جشنواره و به ویژه دبیر کل آن، تییری فرمو در آن جلسه نهایی حضور دارند که به شکل غیر رسمی نکاتی را به داوران برای تقسیم جوایز گوشزد می کنند. البته بر مبنای فرمول تعریف شده، آنها حق دخالت و اظهار نظر درباره تقسیم جوایز ندارند، اما در سالهای گذشته شنیدهها نشان از آن دارد که گاهی پیشنهاد و خط دادن به داوران وجود داشته است. برخی از این «سیاست دخالت غیر مستقیم» در کار داوران از همان موقع انتخاب آنها قبل از جشنواره از سوی مدیریت جشنواره صورت میگیرد. برای اینکه شانس بالا بردن جایزهای مهم برای یک فیلمساز یا سینمای کشوری را بیشتر کنند نحوه چینش داوران مهم است. بهعنوان مثال برای اینکه سینمای امریکا شانس بالایی برای کسب جایزه مهم داشته باشد، رییس هییت داوران را از یک سو و برخی دیگر از اعضا را طوری انتخاب میکنند که گرایشی به سینمای امریکا داشته باشند، و همچنین بزرگان سینمای هالیوود را به انواع مختلف در برنامههای جشنواره جای میدهند و از آنها ستایش به عمل میآورند.
بهنظر میآید امسال زمینه برای برنده شدن فیلمی از امریکا بالا رفت. البته «آنورا» فیلم شایستهای هم برای دریافت جایزه نخل طلا بود. در مراسم اختتامیه رئیس هییت داوران در باره برنده نخل طلا گفت: «فیلمی فوقالعاده، سرشار از انسانیت و امید که قلب ما را به تپش در آورد.»
فیلم داستان دختر جوان تن فروشی را روایت می کند که رفته رفته به دوست دختر یک جوان ثروتمند روسی تبدیل می شود و کارشان به ازدواج می کشد، اما با ورود پدر و مادر جوان روسی به زندگی آنها همه چیز در هم میریزد. فیلم احساسات تماشاگر خشونت، و گاه موقعیت آبزورد و طنزآمیزی را در هم ادغام می کند و با پایانی غیره منتظره روبرو میشویم.
یکی از جوایز خوبی که داده شده، به فیلمی از سینمای هند «همه آنچه که ما بعنوان نور تصور می کنیم» ساخته خانم پایال کاپادیا، است که اگر چه داستانی است اما بخشهای مستندوار از زندگی در هند را نیز اغلب شاعرانه روایت کرده است.
جایزه بهترین کارگردانی برای «سفر بزرگ» از میگل گومش، فیلمساز مولف پرتغالی نیز مناسب بود، در فیلم سفری لذت بخش از یک مرد اروپایی به سرزمین ناشناخته و افسون کننده، چند کشور آسیایی دیده می شود که وی خود را رها کرده در میان جنگلها میبیند و هنگامی به آرامش میرسد که در کنار مجسمه نیم تنه بودا که بر خاک افتاده، دراز می کشد و گویی تمام می شود. وی قبلا در روز ازدواجش بنوعی سر به بیابان گذاشته و خود را رها میکند، به جستجویی چیزی که نمیداند چیست، سفر به بخشی از شرق را آغاز میکند. شرقی که فهمش برای یک غربی دشوار، سخت، پیچیده، و در عین حال افسون کننده بنظر می آید. جایزه هیئت داوران و همچنین جایزه بهترین بازیگران زن به مجموعه بازیگران فیلم بسیار خوب «امیلیا پرز» ساخته موفق ژاک اودیار تعلق گرفت. در این فیلم رییس قدرتمند و خشن یک مافیای مواد مخدر، مایل است به کمک یک خانم وکیل مقتدر، بدون این که کسی با خبر شود، در خفا، تغیر جنسیت بدهد، وی به زنی مهربان و کاملا متفاوت از شخصیت قبلی اش تبدیل میشود. اغلب صحنههای فیلم باچاشنی موزیک و آواز روایت میشود که بسیار دلپذیر پرداخته شده است. جایزه بهترین سناریو به «ماده» اثر کورالی فارگت رسید که شروع درخشانی داشت، اما رفته رفته از انرژی فیلم کاسته میشود و چه حیف! از سینمای ایران، «دانه انجیر معابد» ساخته محمد رسولاف، جایزه ویژه داوران، را دریافت کرد. این فیلم قرار است بعدا با نام «دانههای انجیر وحشی» در فرانسه پخش شود. فیلمی است که سوژهای متعهد در رابطه با جریانات و اتفاقات یک سال و نیم اخیر در کشور را از ورای زندگی یک قاضی حکومتی و درگیریای که با خانوادهاش بر سر جهت گیری در مقابل جنبش زن زندگی، آزادی ، پیش آمده راروایت میکند. متاسفانه سناریوی فیلم آنچنان که باید و شاید خوب پرداخت نشده و پر از اطلاعات تکراری در دیالوگها و غیره برای تماشاگر است؛ از سویی دیگر از فقدان یک مونتاژ هوشمندانه رنج میبرد، اما صحنههایی دارد که تماشاگران را زود تحت تاثیر قرار میدهد تا برایش کف بزنند. محمد رسولاف را با فیلم فوق العاده «جزیره آهنی» که ۲۰ سال پیش در بخش ۱۵ روز کارگردانان داشت به یاد می آوریم. جدا از آن، وی فیلمهای متعهد و اجتماعی ساخته که آنها را شایسته احترام می دانیم.
در بخش مسابقه امسال کن میتوان از فیلم علی عباسی «کارآموز» نیز یاد کرد که اثر قابل قبول در کادر سینمای امریکایی است. از دیگر آثار، دختری با سوزن(مگنون فن هورن)،پارتنوپ (پائولو سارانتینو)، انواع مهربانی (یورگوس لانتیموس) که در سه اپیزود بو و بخش اولش موفق تر بود را میتوان بر شمرد.
جدا از اینها، چندین فیلم واقعا شایستگی حضور در مسابقه را نداشت، از جمله مارچلو، می، هتل دستینو وغیره.
به طور خلاصه میتوان گفت در فیلمهای مسابقه امسال فیلم تکان دهنده و شاهکاری وجود نداشت، ولی در بخش نوعی نگاه با دیدن فیلمهایی از تازه نفسها میتوان خوشحال و امیدوار بود.