کوروساوا؛ کارگردانی جهانی، متعهد به فرهنگ اصیل ژاپن

سینماسینما، مهگان فرهنگ

(برای زادروز آکیرو کوروساوا)
اگر سینمای آمریکا کوبریک، اورسون ولز، هیچکاک و اسکورسیزی و سینمای فرانسه گدار، تروفو و برسون و سینمای ایتالیا فلینی، دسیکا و روسلینی دارد، سینمای ژاپن فیلمسازانی چون کوروساوا، اوزو، کوبایاشی و میزوگوچی دارد که در جهان درخشیده اند. سینمایی ملی و فرم بومی ژاپن که در دنیا برای خودش سبکی دارد. نگاه فولکلور، سنت‌ها و آیین‌ها، ‌ فیلمسازان به شدت هنرمند و شیوه ی زندگی ژاپنی‌ها بهترین دلیل برای معرفی سینمای این کشور است.

سینمای ژاپن شاید در حال حاضر رونق دهه های قبلی خود را ندارد اما سینمایی است که در تاریخ ماندگار است.
سینمای آکیرو کوروساوا، برخلاف کارهای دو هموطن دیگرش، اوزو و میزوگوشی است. او فیلم های مختلفی ساخته است و آن هم با مهارتی فوق‌العاده، کمدی‌های سرگرم‌کننده، فیلم‌های رئالیستی عمیق، فیلم های سامورایی، درام‌های جنایی مدرن و اقتباس های بسیار خوب.
آکیرو کوروساوا یکی از چند کارگردان مطرح ژاپن است که سینمایش فرا مرزی است. سینماگران اروپایی او را می‌شناختند و در آمریکا هم به کارگردان قدرتمند مشهور بود.


آکیرو کوروساوا در ٢٣ مارچ ١٩١٠ در اطراف توکیو به دنیا آمد.
پدر کوروساوا مدیر دبیرستانی وابسته به ارتش ژاپن بود و اگر چه منضبط و سختگیر بود اما به سینما علاقه‌مند بود و غالبا فرزندان خود را با خود به سینما می‌برد.
او در جوانی ابتدا به نقاشی روی آورد. پس از مدتی از نقاش شدن چشم پوشی کرد و در سال ۱۹۳۶ دستیار کارگردان در استودیوی سینما PCL شد. تا سال ۱۹۴۳ او عمدتا به عنوان دستیار یاماموتو کاجیرو، یکی از کارگردانان اصلی ژاپن در فیلم های جنگ جهانی دوم بود و در آنجا کار می کرد. در این دوره کوروساوا به عنوان یک سناریست عالی و فعال شناخته شد. برخی از بهترین سناریوهای وی هرگز ساخته نشده بلکه فقط در ژورنالها منتشر شده اند. اما آنها به دلیل نو بودن مورد توجه متخصصان قرار گرفتند و به آنها جوایزی اهدا شد.


کوروساوا با تلاش توانست رضایت تهیه‌کنندگان را جلب کند و در سال ۱۹۴۳ موفق شد اولین فیلم خود را به نام «داستان جودو» کارگردانی کند.
او با این فیلم خود را به عنوان کارگردانی بااستعداد در سینمای ژاپن معرفی کرد
پس از جنگ و اشغال کشور توسط نیروهای آمریکایی، صنعت سینمای ژاپن دگرگون شد، اما کوروساوا توانست به کار خود ادامه داد.
نقطه عطف آثار این کارگردان موفق ژاپنی فیلم سینمایی راشومون بود که در ۱۹۵۱ میلادی به روی پرده سینما رفت و بعد از پخش شدن در جشنواره ونیز به دلیل پیچیدگی هنری، تعجب منتقدین اروپایی را بر انگیخت به معرفی سینمای ژاپن کمک کرد.
راشومون تماشاگران غربی را به فنی بودن و قدرت بیان فیلمی از ژاپن دعوت کرد.
رئالیسم پراحساس در سینمای کوروساوا دیده می‌شود، او همیشه با استفاده از تمام شگردهای نمایشی و افزارهای فنی تماشاگر را تحت تأثیر قرار می‌داد.


واقعیت صریح ‌و شفاف‌ و با قدرت هرچه تمامتر در آثارش بیان می شود. او از طبیعت و عناصر طبیعت مانند باد، رگبار و …در آثارش استفاده می‌کند.
تخیل و احساس بازیگر برای او اهمیت داشت. اهمیت می‌داد. از بازیگران می‌خواست که به نقش‌ها با حس واقعی و قابل قبول جان بدهند. او با توشیرو میفونه همکاری های زیادی داشت.

«ریش‌قرمز» آخرین فیلم کوروساوا به شیوه سیاه و سفید با بازی میفونه است که فیلمبرداری صحنه‌های اصلی آن دو سال به طول انجامید.
توشیرو میفونه در سال ۱۹۹۷ در سن ۷۷ سالگی در توکیو درگذشت.
آکیرا کوروساوا یازده سال پس از ستاره محبوب خود، در سن ۸۸ سالگی در گذشت. او سال ۱۹۸۵ برای فیلم «آشوب» نامزد کسب اسکار بهترین کارگردان شد و سال ۱۹۹۰ یک اسکار افتخاری از آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا دریافت کرد. ضمن اینکه سال ۱۹۵۲ با فیلم «راشومون» به عنوان بهترین فیلم خارجی به نمایش درآمده در آمریکا یک اسکار افتخاری برد و سال ۱۹۷۲ با «دودسکادن» نامزد اسکار بهترین فیلم خارجی ‌زبان شد. کوروساوا تنها اسکار بهترین فیلم خارجی ‌زبان خود را سال ۱۹۷۶ با فیلم  «درسو اوزالا» گرفت که نه یک فیلم ژاپنی، بلکه روسی بود. او یک بار در سال ۱۹۸۰ با «کاگه‌موشا» برنده جایزه نخل طلا از جشنواره کن شد و یکی از فیلمسازان محبوب جشنواره‌های برلین، ونیز، سن سباستین و… بود.
کوروساوا ،جان فورد را بسیار ستایش می‌کرد.


با تمامی تفاوت هایی که بین آثار کوروساوا و دیگر همدوره ای های خودش وجود دارد، همانطور که گفته شد نگاه واقع گرایانه و پرداختن به زندگی در بطن ژاپن و حفظ فرهنگ اصلی ژاپن چیزی است که همیشه در سینمای او وجود داشته است. کوروساوا در آثار اقتباسی اش هم بسیار موفق عمل کرد و از یک اثر ادبی برجسته فیلمی برجسته تر برای سینمای ژاپن ساخت که بیانی فرا مرزی نیز دارد.
کوروساوا فیلمسازی است که شاعرانگی دارد و به راحتی میتواند با استفاده از تاریخ و حماسی کردن کار و داستان ‌های رئالیستی برگرفته از زندگی مردم و مردم‌پسند و استفاده از متون دشوار ادبیات جهان به خوبی فیلم بسازد. او از توانمندترین و ماندگارترین کارگردانان جهان است.

*فیلم های کوروساوا عبارتند از:
* افسانه جودو۱ (۱۹۴۳)همچنین معروف است به نامسانشیرو سوگاتا١
* زیباترین (۱۹۴۴)
* افسانه جودو۲ (۱۹۴۵)همچنین معروف است به نامسانشیرو سوگاتا٢
* مردانی که بر دم ببر گام می‌نهند (۱۹۴۵)
* از جوانی گله‌ای نداریم (۱۹۴۶)
* یکشنبه‌ای فوق‌العاده (۱۹۴۷)
* فرشته مست (۱۹۴۸)
* دوئل آرام (۱۹۴۹)
* سگ ولگرد (۱۹۴۹)
* رسوایی (۱۹۵۰)
* راشومون (۱۹۵۰)
* ابله (۱۹۵۱) بر پایه رمان داستایفسکی
* زیستن (۱۹۵۲)
* هفت سامورایی (۱۹۵۴)
* سریر خون (۱۹۵۷) بر پایه مکبث از شکسپیر
* در اعماق (۱۹۵۷) بر پایه نمایشنامه ماکسیم گورکی
* دژ پنهان (۱۹۵۸)
* آدم بد راحت می‌خوابد (۱۹۶۰)
* یوجیمبو (۱۹۶۱)
* سانجورو (۱۹۶۲)
* بهشت و دوزخ (۱۹۶۳)
* ریش قرمز (۱۹۶۵)
* دودسکادن(۱۹۷۰)
* درسو اوزالا (۱۹۷۵)
* کاگه‌موشا (۱۹۸۰)
* آشوب (۱۹۸۵) بر پایه تراژدی شاه لیر از شکسپیر
* رویاها (۱۹۹۰)
* راپسودی در ماه اوت (۱۹۹۱)
* مادادایو (۱۹۹۳)

منابع:

۱-www.britannica.com

۲-https://akirakurosawa.info

۳-https://m.imdb.com

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 153081 و در روز سه شنبه ۳ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۷:۰۳:۴۵
2024 copyright.