«بی همه چیز»؛ دوگانه عشق و نفرت

سینماسینما، حمید عبدالحسینی*

در میان متون ادبی خاصه نمایشی، منابع دارای ارزش‌های دراماتیک غنی وپربار کم نیستند که نه تنها در مدیوم خود بلکه در سایر قالب‌ها به عنوان مبدا اقتباس و یا برداشت قرار گیرند و زمینه ساز تولید آثار هنری قابل تامل و اثرگذار دیگری شوند. جای تردید نیست که ملاقات بانوی سالخورده نوشته فردریش دورنمات، یکی از این متون کم نظیر با چنین ویژگی‌هایی ست که چه به سبب تماتیک و چه از منظر جنبه‌های دراماتیک و شخصیت‌پردازی در جایگاه رفیعی قرار گرفته و حالا در ایران پس از چندین اجرای صحنه‌ای، در سینما نیز محسن قرایی به سراغ آن رفته است.
در نگاه قرایی به این نمایشنامه، با درک منطقی سینما به عنوان مدیومی که در آن عنصر فضاسازی از اهمیت بالایی برخوردار است یک مشخصه برجسته به چشم می‌خورد و آن برداشت نویسندگان از متن موجود در عوض تبعیت نعل به نعل از منبع است. آن‌ها با نگاهی به این نوشته و دریافت برخی از مولفه‌ها و حفظ آن، به تغییراتی دست زده‌اند که نقش غیر قابل کتمانی در آداپاته‌سازی روح اثر چه در پردازش کاراکترها با توجه به سبقه فرنگی و چه از منظر جغرافیا و بافت لوکیشن به عنوان یک کاراکتر مستقل عملکرد متناسبی یافته است. «بی همه چیز» روایتگر مردمانی است که برای رهایی و ارتقای طبقه و جایگاه‌شان چشم بر گذشته، ارزش‌ها و انسانیت می‌بندند و همه این‌ها را قربانی ثروت و پول می‌کنند. فیلمی که سنت‌ها را در مقابل ورود مدرنیسم می‌نهد و بر بی‌هویتی انسانها در چنین موقعیتی تاکید می‌کند، مردمی که شاید به اشتباه بودن تصمیم خود واقفند اما از اجرای آن ناگزیر. اما گذشته از امتیازات فیلمنامه‌ای، «بی همه چیز» فیلم اجرا نیز هست. کارگردان با دوربینی که هم در نماهای ایستا و هم در حرکت جای درستی را برگزیده و چشم‌اندازی معرف و بعدتر بسترزا را برای مخاطب تعریف می کند، به مفاهمه قابل قبولی با فیلمبردار و یا شاید به عبارت بهتر عکس آن، یعنی فیلمبردار با فیلمساز رسیده است. این هم‌آمیزی را می‌توان در بخش مونتاژ نیز به شکل مشهودی دید، چرا که پیوسته‌سازی روایتی با این حجم از اتفاقات و نیز شخصیت در زمانی کم‌تر از دو ساعت بدون طرح و ایده قبلی نشدنی است. گذشته از همه این ویژگی‌ها اما «بی همه چیز» فیلم بازیگر و بازیگری است، با مجموعه‌ای که یکی از بهترین انتخاب‌های سال‌های اخیر را شامل می‌شود و علاوه بر حضور چهره‌ها و ستارگان، پدیده‌ای همچون لاله مرزبان را هم به عنوان یکی از تازه‌ها در ترکیب دارد. پرویز پرستویی و هدیه تهرانی بهترین نقش آفرینی یک دهه اخیر خود را در «بی همه چیز» تجربه کرده‌اند و علاوه بر فردیت در تقابل نیز نقطه طلایی فیلم را به مدد بهره‌گیری موثر از بیان، میمیک و نگاه پدید می‌آورند و دوگانه‌ای از عشق نافرجام پیشین و تنفر پسین را می‌آفرینند. اینجا چشم‌ها باید موید همه آنچه از گذشته باقیمانده باشند؛ گذشته‌ای که از آن هیچ نمی‌بینیم بلکه خرده روایت‌هایی می‌شنویم و این نگاه‌ها هچون دالانی برای نقب به سال‌های پیش عمل می‌کند.
باران کوثری و پدرام شریفی به نمایندگی از گروه بازیگرانی که در قامت اهالی روستا نقش آفرینی می‌کنند، در یادماندنی‌اند و از میان همه لحظات می‌توان به سکانس عکس یادگاری کوثری در کنار تهرانی و بیرون راندن پدرام شریفی توسط اهالی روستا به عنوان اوج بازی‌های آن دو اشاره کرد. در کلیت، حفظ چهارچوب‌های شخصیتی در ایفای نقش‌هایی که در برخی مولفه‌ها به تیپ پهلو می‌زنند از دستاوردهای جمله بازیگران «بی همه چیز» است که کلی واحد برای نمایش تنوع رفتار و پیشه جماعت روستای محل وقوع داستان شکل می‌دهد. این مهم جز با دقت عمل کارگردان در گزینش و هدایت نقش‌آفرینان با چنین کیفیتی ناممکن به نظر می‌آید، آن هم برای فیلمسازی که سومین فیلم کارنامه‌اش را ساخته است.

*نویسنده و کارگردان

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 167177 و در روز چهارشنبه ۱۵ دی ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۳۱:۲۳
2024 copyright.