تولد بیضایی و یک سکانس طلایی (۲)/ مهگان فرهنگ

سینماسینما، مهگان فرهنگ
دقیقه ١٠٨ فیلم حدودا و صحنه های پایانی، جایی که شوهر نایی جان باشو را در حال نی زدن و نزدیک مترسک که به آن لولو می‌گویند، می‌بیند و از او آب می‌خواد و باشو ظرف آب خودش را به او می‌دهد و گفتگویی بین آنها شکل می‌گیرد.
در این گفتگو شوهر نایی جان (پرویز پورحسینی) می‌گوید:
لولو هم که دارید
-باشو: خودم ساختم، عیبی داره؟!
_مرد: دستاش!
و بعد می‌رود و می‌گوید منم یه وقتی نی می‌زدم
باشو با صدای بلند: دستاش چه عیبی داره؟
مرد در حالیکه دور می‌شود: خوب صدایی داره، خوب فکری کردی. و دور می‌شود.

باشو به سمت مترسک می آید و به دستان مترسک یا لولو که از سر قوطی های حلبی ساخته شده‌اند و به هم می‌خورد و سر و صدا می‌کند در کادر دیده می‌شود و باشو که میان یکی از دست ها و بدن مترسک است و نی خود را بالا می آورد و شروع به زدن می‌کند و از کادر خارج می‌شود.
اشاره به دستان جدید برای مترسک و نبودن دستان مرد که در انتهای فیلم مشخص می‌شود. بازگشت پدران بی دست یا جانباز از جنگ، نتیجه ی نامهربانی جنگ با صدای نی که همیشه با حزن همراه است.
باشو یکی از بهترین های سینمای کودک و نوجوان و جنگ است.
در سینمای ایران و سال ها ساخت فیلم در رابطه با جنگ، این اثر یک فیلم تاثیر گذار خانوادگی، گفتگوى بین اقوامی، ملی و از همه مهمتر کودک و نوجوان است.

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 147409 و در روز پنجشنبه ۴ دی ۱۳۹۹ ساعت ۲۳:۳۷:۵۸
2024 copyright.