«تیغ و ابریشم»/ نگاهی به سریال «ستایش»؛ لطفا به شعور مخاطب رحم کنید!

سینماسینما، محسن جعفری راد

این دیگر چه شکل دنباله سازی است؟! شنیده اید یا دیده اید که فیلم های «سریع و خشن» دنباله دار می سازند، یا موفقیت های سریال هایی مثل بازی تاج و تخت را سرلوحه کارتان قرار داده اید؟! شما هم دست به کار شده اید که دنباله های موفق بسازید؟! با کدام سوژه مرکزی و با کدام پرداخت خلاقانه؟! سریالی که حتی نگاهی به تست گریم بازیگرانش، خبر از یک چاه عمیق در تولیدات سریال های تلویزیون می دهد که به این زودی ها پر می نمی شود.

شخصیت ستایش با بازی نرگس محمدی، که مثلا قرار است در قسمت سوم حداقل میانسال باشد و یا کهنسال باشد، تازه وقت چلچلی اش رسیده و به زور، سی سالگی را سپری می کند! مهدی سلوکی که خودش سی سالگی را رد کرده، فرزند شخصیت ستایش در سریال است و علاوه بر اینها سیما تیرانداز که چهره اش تکانی نخورده و داریوش ارجمند هم فقط سبیل و موهایش را سفید کرده اند و فن بیانش قوی تر و سرحال تر از دنباله دوم است! خب این از چهره پردازی که طبعا بزرگترین مانع برای همذات پنداری می شود.

در مرحله دوم قرار است به شخصیت پردازی و روابط میان آدم ها برسیم که وضعیت آن بدتر است. از ازدواج جناب ارجمند با زنی که به او ترشی انبه هدیه می دهد و چهره معشوقه، کهیر می زند! تا ازدواج ناگهانی خود ستایش با مرد همسایه یعنی آقای مظفری که بدون هر گونه علت و معلول منطقی و مستدلی انجام می شود.

پیام های اخلاق گرایانه هم که طبق معمول گل درشت تر از قبل، به طور پشت سر هم به صورت مخاطب کوبیده می شود. یک مثال شاید این ضعف را بهتر بازگو کند. یکی از بن مایه های داستانی مهم سریال، موضوع جوانانی است که به دلایل مختلف فریب زن یا مردی را می‌خورند و به خاطر او به خانواده خودشان پشت می‌کنند. کاری که صابر در این سریال انجام داده موضوعی است که نمونه‌های آن را در جامعه می‌توان دید. اما سازندگان ستایش فقط از آن حرف می زنند بدون آنکه پرداخت مطلوبی داشته باشند. در واقع به جای «چگونه گفتن» فقط به «چه گفتن» بسنده شده که طبیعی است برای مخاطب شعورمند امروز، کفایت نمی کند.

در اجرا هم که ساده ترین تمهیدات در میزانسن دهی و دکوپاژ را شاهدیم تا در کل سقوط کامل سعید سلطانی را رقم بزند. یادمان نرود سلطانی زمانی سریال تاثیرگذار «پس از باران» را ساخته یا فصل اول همین ستایش که نمره قبولی می گیرد،اما اینکه به هر قیمت و به هر شکلی بخواهیم از اعتماد مخاطب،سواستفاده کنیم،حاصلش می شود جوک ها و دابسمش ها و صفحات اینستاگرامی که در پوشش دادن سوتی های سریال،رقابت می کنند!

در همین روزها در شبکه نمایش خانگی، حداقل سریال ها، از لحاظ فرم بصری چشم نواز هستند، سعی کرده اند نقاط طلایی قابها را هنگام تصویر پردازی رعایت کنند،تلاش شده در پلان های داخلی از دکوپاژهای کلیشه ای پرهیز شود، آن وقت سازندگان ستایش همچنان همان مدیوم شات های تخت و کلوزآپ های یکنواخت را ارائه می کنند. البته این ضعف ها یک حسن هم دارد. تلنگر بزرگی است به تهیه گنندگان تلویزیون که وقت آن رسیده به جوان ها با ایده های تازه و اجراهای تازه اعتماد کنند.

یادمان نرفته که فصل دوم همین سریال هم انتقادات فراوانی را به سمت عوامل آن روانه کرد و باعث شد رییس وقت سازمان صداوسیما در سال ۱۳۹۳ یعنی عزت‌الله ضرغامی دستور توقف پخش این سریال را صادر کند. در واقع در آن مقطع اولین باری بود که یک سریال به واسطه «کیفیت پایین» روند پخش آن متوقف می‌شود.

حالا در فصل سوم نه تنها کیفیت ارتقا پیدا نکرده بلکه کافیست هشتگ ستایش را سرچ کنید تا انواع و اقسام سوتی ها و گاف ها را ببینید و جالب تر اینکه تهیه کننده و عوامل آن مدام در پی پاسخگویی هستند، غافل از این نکته بدیهی که خود سریال باید پاسخگوی مخاطب باشد، نه عواملش.

در کل، یک سریال ضعیف دیگر به سیاهه چند سال اخیر تلویزیون اضافه شد تا شاید مدیران تلویریون به خودشان بیایند و در رقابت همه جانبه با رسانه های دیگر، استقلال و هویت حداقلی خودشان را حفظ کنند.

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 124030 و در روز پنجشنبه ۲ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۳۵:۲۸
2024 copyright.