قربانیانی درنده و وحشی/ نگاهی به سریال «رو در رو»

سینماسینما، زهرا مشتاق

از دیدن “Vis a Vis” شگفت زده خواهید شد. از دیدن این همه بازیگر با بازی های بی نهایت عالی که در بسیاری از جشنواره ها جوایز را درو کرده اند.
عنوان این سریال که در چهار فصل ساخته شده، در زبان اسپانیایی، رو در رو یا رخ به رخ معنا دارد و پخش آن از ۲۰ آوریل ۲۰۱۵ تا سال ۲۰۱۹ در شبکه محبوب و مشهور اسپانیا با نام “Antena” آغاز شده و در نتفلیکس ادامه داشته است.
قصه دختر جوانی است که منشی مخصوص و معشوقه رئیس متاهلش است. اما نمی داند که آقای رئیس در حال چه سو استفاده بزرگی از اوست. امضاهای او در پای اسناد او را برای هفت سال راهی زندان می کند. در حالی که حامله است و نمی داند قرار است در زندان چه زندگی وحشتناکی را آغاز کند. یک زندگی سراسر خشن و ترسناک که زندگی خانواده اش را در بیرون از زندان نیز متلاشی می کند.
سریالی چنان درست و باور پذیر که حتی نمی شود از کنارش تکان خورد و گاهی باید به خودتان یادآوری کنید که نفس حبس شده را بیرون دهید.
قصه های درست یکی پس از دیگری از دل حوادث دنباله دار چون هیولایی سربرمی آورند و همه چیز را در خود می بلعند. گویا پایانی بر این زایش های مرگبار نیست.
من به شخصه فکر می کنم نوشتن، حاصل درک درست و عمیق از یک ماجرا و رویداد است. یک نوشته، چه قصه و داستان و رمان و شعر و چه فیلمنامه، زمانی باور پذیر می شود که مبنای آن تحقیق، زیست فکری و یا تصورات خلاقانه و بکر راجع به یک موضوع باشد. فیلم هایی با مضامین اجتماعی نیز، آنگاه به فضای مستندگونه نزدیک می شوند که عنصر پژوهش و مباحثه و تعامل و گفت و گو در آن شکل گرفته باشد. یک فیلمنامه درخشان حاصل و برآیند تجربه هایی سترگ، آگاهی، دانش، خوانش و بینش بسیار است. از این رو موفقیت هیچ خلقی، تصادفی و مهمتر از آن، آسان رخ نمی دهد. فیلمنامه رو در رو نیز نتیجه موفقیت های پیشین آلکس پینا در فیلم و سریال های تحسین شده دیگر از جمله سریال موفق خانه اسکناس است. و از قضا همین چینش درست است، که ادامه ساخت بنا را مستحکم، درست و به جا، زیبا و خواستنی می کند. فیلمنامه درست، کارگردانی درست، بازی های درست که سه ضلع اصلی این مثلث عظیم به نظر می رسد.
بازیگری از وجوه ممتاز این سریال است. و وجود این تعداد بازیگر در سینمای کشور اسپانیا، که فیلم های سینمائی اش چندان پرسروصدا نبوده است؛ عجیب به نظر می رسد. گرچه شاید بشود نقش زبان و ادبیات فراگیر شده اسپانیا را در جهان، از این منظر قابل تامل دانست. یعنی ادبیات و فیلم هایی که محتوا و کیفیت آن شما را وادار به انتخاب آن محصول می کند. معنایش گسترش بازار، افزایش تعداد مخاطبان تقریبا در هر جایگاه طبقاتی و چه بسا صدور و ایجاد علاقه به زبان اسپانیایی میان مخاطبان باشد. بدیهی است که کارکرد یک سریال جدا از جنبه سرگرمی، می تواند بازده های مهمتر و موثرتری در سطوح و زوایای مختلفی داشته باشد. سرراست ترینش دوستی های فرهنگی میان کشورهاست و البته ایجاد گردش مالی عظیم میان ابرکمپانی های شناخته شده در تمام دنیا. نتیجه اش این است که پول پول می آورد و اعتبار، اعتبار. برای مثال وقتی از فصل سوم مجموعه معتبری مثل FOX برای خرید امتیاز سریال و پخش آن قدم پیش می گذارد، یعنی تضمینی برای ادامه و موفقیت. سریالی که در کشورهای اسپانیایی زبان در آمریکای جنوبی و بازار جهانی مورد استقبال قرار می گیرد؛ معنایش صنعتی شدن حرفه سینماگری در کشوری چون اسپانیا است.
جدا از این وجه، تماشای بازی های بسیار خوب این مجموعه واقعا دیدنی است. بازیگرانی که انگار صد سال است جز زندان، جای دیگری زندگی نکرده اند. گویا که جرم و جنایت زاییده و اختراع ایل و تبار آنهاست و لحظاتی که گویا چون اندیشه غالب شده و برشت وار، مقابل دوربینی که ناگهان سویه ای مستندگونه به خود می گیرد، تبدیل به زنان دیگری می شوند. زنانی قربانی که حاصل و برآمده از جامعه ای تبعیض آمیز هستند. اجتماعی که
صدای زن هایش به اندازه لازم و درست شنیده نشده و انباشت همین خواسته ها بوده که آنان را تبدیل به زنانی خطرناک برای اجتماع خود کرده است. زنانی که میان دیوارهای سخت و گاه نفوذ پذیر، انواع جرایم را به شکلی ترسناک و رنج آور تجربه می کنند. گویا هیچ کجا، چه بیرون و چه درون زندان؛ هیچ کجا برای زنان و قدر مسلم برای مردان زندانی، جهان امنی نیست. زن های برده، زن های تن فروش، زن های کارگر، زن های مواد فروش، زن های فراموش شده ای که زندگی های تباه شده شان به چشم هیچ کس نیامده.
رو‌ در رو، از منظر اجتماعی، نقد ساختار نادرست نگهداری از زندانیان نیز است. زندانیانی که در ورود به کلان شهری بسته و عجیب باید تبدیل به موجوداتی درنده و وحشی شوند. یا بخورند یا خورده شوند. و نمی توان درباره بازی درخشان بازیگر اصلی فیلم Maggie civantos صحبت نکرد. دختر جوان و ساده ای که در آغاز ورود به زندان چشم های هراس زده و نگرانی دارد. چشم هایی که درکی از مناسبات زندان ندارد؛ اما محیط سخت و خشن زندان از او یک قاتل می سازد. و چشم هایی که دیگر سادگی نگاه گذشته اش را ندارد. و البته بازی بسیار بسیار تحسین برانگیز و فراموش نشدنی نجوا نیمری در نقش Zulema . این زن همان کسی است که در سریال خانه اسکناس نقش یک زن بازپرس پلیس را بازی کرد. زنی حامله که با خونسردی تمام مشغول شکنجه یک زندانی برای اعتراف گیری است. او اینجا نیز یکه تاز میدان بازیگری است و تا حد نفس گیری، آنقدر پایش را روی گلویتان فشار می دهد که تا حد مرگ از او متنفر می شوید و می توانید تنها با یک شلیک دخلش را بیاورید.

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 140403 و در روز دوشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۳۳:۱۷
2024 copyright.