«مرد اردیبهشت»/ یادی از احمد نجیب‌زاده

سینماسینما، علی اصغر کشانی

هشتم اردیبهشت روز درگذشت احمد نجیب زاده فیلمنامه نویس موفق فیلمهای عامه پسند سینمای ایران است. نجیب زاده فعالیتش در سینما را در سال ١٣۴٢ با نگارش فیلمنامه دوستت دارم اسماعیل کوشان آغاز کرد و در طول ١۵ سال تا سال ١٣۵٧ هفتاد و شش فیلمنامه به قلم او تبدیل به مهمترین فیلمهای فارسی سینمای ایران شدند.

قلم قدرتمند او در جذب تماشاچیان عام و شناختش از سلیقه مخاطبان، او را در اندک زمانی، محبوب بسیاری از استودیوهای فیلمسازی، تهیه کنندگان و کارگردانان سینما کرد؛ به طوری که فیلم های پرتماشاچی یا مشهور آن زمان چون آقا رضای گل، پاشنه طلا، مهدی مشکی، گل پری جون، جوانمرد و تولدت مبارک با نگارش و چیره دستی او هر کدام به نحوی چرخه عظیم صنعت سینمای ایران را به درستی گردش در می آورد. او با شناخت دقیق از فرمولهای آشنای سینمای بدنه در نظام سینمای ممتاز فارسی آن دوران و از آن مهمتر با رویکرد تعلیمی برگرفته از ادب و فرهنگ فارسی، بسیاری از مفاهیم تربیتی و کاربردی در سطح جامعه را در جای جای متن هایش می گنجاند تا نشان دهد سینما به عنوان مهمترین مولفه در بناگذاردن اخلاق نیکوی عمومی، چه نقش و کارکرد مهمی می تواند داشته باشد. پُر بی راه نیست که مهمترین شاخصه این شناخت و موفقیت بی بدیل، به تحصیلات نجیب زاده بازگردد، او دانش آموخته ادبیات فارسی از دانشکده ادبیات دانشگاه تهران آن دوران بود و بی شک تعالیم اساتید برجسته وقت، مختصات شخصیتی و آموزشی برای او را به درستی رقم زد.

این موفقیت در جذب و تعلیم ذوق عامه با در نظر گرفتن عنصر تحصیلات، تنها شامل او نمی شد، بسیاری از پایه های بلند سینمای فاخر فارسی را تحصیلکرده ها و فارغ التحصیلان ادبیات و تعلیم و تربیت در دانشگاه ها رقم زدند، فیلمسازان و نویسندگانی چون اسماعیل پورسعید (فارغ التحصیل ادبیات فارسی از دانشگاه تهران)، فریدون گله (دانش آموخته ادبیات فارسی از دانشگاه مشهد)، نظام فاطمی ( فارغ التحصیل ادبیات فارسی از دانشگاه تهران)، جمشید شیبانی (دانش آموخته تعلیم و تربیت از دانشگاه سانتامونیکا) و اسماعیل ریاحی (فارغ التحصیل ادبیات فارسی از دانشگاه تهران) از این دستند. جدای از آن برخی دیگر از فیلمسازان موفق تجاری سینمای فارسی در آن دوران با شناخت نسبت به سازوکار اقتصاد بازار، صنعت فیلمسازی و همچنین شناخت از جنبه های حقوقی در سازوکارهای تهیه و تولید که بی ارتباط با تحصیلات آنان نبود، موفق به رقم زدن پر ثمر دورانشان شدند؛ فیلمسازانی چون امین امینی(دانش آموخته اقتصاد از لندن)، اسماعیل کوشان(دکترای اقتصاد از دانشگاه برلین)، پرویز صیاد(دانش آموخته اقتصاد از دانشگاه تهران) و سیامک یاسمی و سعید مطلبی(هر دو دانش آموخته حقوق از دانشگاه تهران) از جمله فیلمسازان، نویسندگان، کارگردانان، تهیه کنندگان و مدیران استودیو در نظام تولید فیلمهای فارسی در سینمای ایران بودند.

جالب است که بخش مهمی از ستونهای محکم فیلم ایرانی در آن سالها را تحصیلکردگان سینما در دانشگاههای بزرگ و شاخص بین المللی بنا نهادند. عزیزالله بهادری (دانش آموخته کارگردانی سینما و تئاتر از دانشگاه پراگ)، امیر شروان (فارغ التحصیل کارگردانی از دانشگاه پاساناد لس آنجلس)، جمشید شیبانی (دانش آموخته سینما از دانشگاه کالیفرنیا)، نصرت کریمی (فارغ التحصیل کارگردانی از مدرسه سینمایی پراگ)، محمد متوسلانی (دانش آموخته کارگردانی سینما از دانشگاه کالیفرنیا) و مهدی میرصمدزاده (فارغ التحصیل کارگردانی از مدرسه سینمایی ایدک فرانسه) از جمله سینماگران سینمای فارسی در این فرایند بودند. در چنین چرخه ای از فیلمسازی آنچه حایز اهمیت بود نزدیکی داستانها، شخصیتها و ماجراها به خلق و خو، آداب و رسوم و فرهنگ جاری و روزمره مردم بود، تحصیلکردگان سینمای ارزنده فارسی، تولید فرهنگی و هنری را برای، با محورِ، با زمینه و با هدف پرداختن، پرورش، تربیت و ارتقای فرهنگِ عامه، ملی، فلکلور و مردمی کشورشان انجام دادند. انگار که اساتید دانشگاههای جهانی، تنها راه موفقیت صنعت فیلمسازی برای هر کشوری را پرداختن فیلمسازان به فرهنگ پاپیولار و مردمی خود، فرهنگ متناسب با آداب روزمره، همگون با خلق و خو و درهم آمیزی شده با مسلک کوچه و بازار و خلاصه چیزی بر گرفته از گفتار، رفتار و کردار مردم موطن خود آموزش داده بوده اند. برای همین هم در دوران طلایی سینمای فارسی، انبوهی از تماشاچیان فیلم تا ردیف اول صندلی ها را پُر می کردند، سانس های اغلب سینماها از صبح تا نیمه های شب روز بعد ادامه داشت، دیدن بسیاری از فیلمها به خاطر ازدحام در هفته اول و دوم اکران به راحتی امکان پذیر نبود، جمعیت علاقمند به فیلم باعث افزایش ساخت سالن در سرتاسر کشور می شد، چرخه تهیه، تولید و پخش فیلم رونق حیرت آوری داشت، در استودیوهای فیلمسازی فرصتی برای استراحت و توقف وجود نداشت و بر محبوبیت سوپراستارها و اشتیاق جوانان علاقمند فیلم به آنها روزبه روز افزوده می شد.

در چنین فضایی فیلمسازان فارسی دم را غنیمت شمردند؛ پورسعید خروس جنگی، الکی خوش و انگشت نما را ساخت؛ گُله سالار مردان، جنجال عروسی و مرید حق را نوشت؛ فاطمی بیوه های خندان، کاکل زری و شیطون بلا را کارگردانی کرد؛ شیبانی جوجه فکلی، میرم بابابخرم و اَبَرمرد را تهیه نمود، ریاحی داماد فراری، میلیونرهای گرسنه و خشم کولی را جلوی دوربین برد؛ بهادری کی به کیه، مردبی ستاره و گدای اشراف زاده را ساخت؛ مُطلبی نقره داغ، دوکله شق و دوردنیا با جیب خالی را نوشت، شروان اخم نکن سرکار، کاکاسیاه و عنترومنتر را کارگردانی کرد؛ نصرت کریمی آقا موچول، دزدوپاسبان و درشکه چی را نوشت؛ متوسلانی یک میلیونر و دو مفلس، سه تا نخاله و ولگردها را ساخت؛ میرصمدزاده پهلوان در قرن اتم، رضا چلچله و حسن دینامیت را کلید زد؛ امینی بچه ننه، آقای اسکناس و مادمازل خاله را تولید کرد؛ کوشان شاباجی خانم، عروس فراری و پاشنه طلا را تهیه کرد، صیاد مجموعه صمد را عرضه نمود؛ یاسمی قوزبالاقوز، اول هیکل و شمسی پهلوون را جلوی دوربین برد و احمد نجیب زاده این رکورد دار نگارش فیلمنامه در سینمای ایران تکخال، سوگلی، ناخدا، این دست کجه و الکی خوش را متناسب با حال و هوای مردم کوچه و بازار نوشت.

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 111351 و در روز یکشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۰۳:۲۲
2024 copyright.