مستند «تکیه دولت»؛ داستان اضمحلال

سینماسینما، آرش عنایتی

مستند «تکیه دولت»، به کارگردانی علیرضا قاسم‌خان؛ به نمایش درآمده در پانزدهمین جشنواره بین‌المللی سینماحقیقت

تکیه، محلی است وسیع برای انجام مراسمِ عزاداری و «تکیه دولت» هم، فیلمی با گستره‌ی وسیع منابع – بخصوص کتابی که پیش‌تر فیلم‌ساز گرد آورده- و مبتنی بر ساخت و تخریب محلی با همین نام است. در حقیقت فیلم، سیری تاریخی در مسیری است که از ساخت تا تخریب ظاهری و باطنی چنین بنای عظیمی طی شده و شالوده‌ی فیلم، به درستی بر بیانِ همین تضاد و دوگانگی ریخته شده است. مراسمی روحانی که شاه و صدراعظم حامیان برپایی‌اش بودند، ملیجک‌ها مُصر در جمع‌آوری نسخه‌های تعزیه‌اش و ساکنان حرم‌سرا ذکرِ مصیبتِ اهل حرم می‌گفتند. ذکری است از آن عصمت کبری که با شیرهای تریاکی به مضحکه و در اعیاد با صورتک‌ها،  بی عصمت می‌شد. پایه‌ی ثابت این مراسم از تعزیه گردان و تعزیه خوان تا روحانی و عوام، در ساختِ چنین تخریبی کم نمی‌گذاشتند. تا تکیه‌ای که قرار بود محلِ اتکای مذهب و ملت شود اندکی بعد، با تکیه به گرد آمدن همان عوامل، اعم از شاه و روحانی و نظامیان بر همان سکوی مرکزی اش، اجل‌ش خوانده و دولت‌اش، از بیخ برآمد و لاجرم ساختمان‌اش هم ویرانه شد. تلّه‌ای که میان کاخِ همایونی و اصطبل مبارکه، نه از برای دین و دولت که از برای تَلکه کردن مردم بنا شده بود، عاقبت با حراجِ نذورات مردم، به یغما و خشت خشتِ بنایش توسط همان مردم به تاراج رفت. به گونه‌ای که چندی بعد، از آن بنا جز تلی خاک به جا نماند. فیلم با تکیه بر منابع ارزشمند صوتی (بقایای موسیقی به جا مانده از دوران قاجار)، عکس‌ها و صد البته به کارگیری درست نماهای گرافیکی و انیمیشن‌ها، در توضیح و تشریح چگونگی ساخت؛ و از طریق پیگیری اشیا و لوازم- از جمله البسه و آن ماجرای تلبیسِ ملبس کردن تعزیه‌چی به لباس فرنگی و مصادره‌اش به بهانه‌ی تزکیه و یا داستان منبری که از یزد آمد تا از ظلم یزید بگوید و تمهیدی شد برای مدحِ ظالم! در ادامه هم، میانِ میدان توپخانه، با فریادهای شیخ، بدل به توپخانه‌ای شد برای کوبیدن مشروطه‌خواهان- هم به هنرِ نمایشِ برآمده از تعزیه می‌پردازد و هم هنرمندانه، نمایشی از خوی و خصلت ازلی و ابدی ما ایرانیان ارائه می‌کند.

یکی دیگر از ویژگی‌های خوبِ فیلم، استفاده از فیگورهای داخل عکس‌های مربوط به دوره‌ی قجری است برای تاکید و تایید حس مربوط به آن واقعه که بسان ایموجی عمل می‌کنند. تلاشی که برای انتقال احساساتی نظیر تعجب یا حیرت و از طریق زوم کردن روی این چهره‌های داخل عکس صورت گرفته است (چشمانی که از حدقه در آمده‌اند یا انگشتی که به سمت لب‌هاحرکت کرده). سویه‌ی تاریک فیلم جایی است که عوامل‌اش یک تنه می‌خواهند چندین هندوانه بر دارند! شاید به یک دست از پس تدوین و به دست دیگر، گرافیک فیلم را بشود سامان داد اما صدایی که می‌بایست گذاشته شود فرو افتاده! ایوب آقاخانی ناموفق از زیر و بمِ ادای گفتار‌، یا بهتر بنویسم رها شده در صداسازی، در بهترین شکل اجرایش (خواندن نامه‌ی محمد باقر معین البکا) که در آن به وضوح برخی کلمات جا‌ می‌افتند، تبدیل شده به نسخه‌ای تقلیدی از شیوه‌ی بیانی‌ای که به دوران قجری پرتاب شده است. 

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 166043 و در روز دوشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۰۵:۲۹
2024 copyright.