نگاهی به جشنواره فجر، برنامه هفت و چند داستان دیگر

حسین سلطانمحمدیسینماسینما، حسین سلطان‏‌محمدی/ عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران:

جامعه سینمایی ما با وقایع رخ داده با موضوع سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر، دوباره به تنش و کشمکش و انفصال از یکدیگر کشیده شده است. اینها در حالی چهره نموده است که وقایع رخ داده، کم سابقه نبوده – حتی برای ورود کمیسیون فرهنگی مجلس -و در گذشته این جشنواره نیز، کم یا بیش، شاهد آن بوده‏ایم؛ اما امسال این مدعاهای تجربه‏‌شده، با استفاده از گستره مصرف رسانه‏ های مجازی و بال و پر دادن به واکنش‏های دست‏‌اندرکاران برنامه «هفت»، فاز جدیدی پیدا کرده است.

سخنان پیشتر شنیده شده دراین باره که استاندارد جشنواره‏های خارجی در اجرا چگونه است و ما چگونه و بعد نتیجه‏گیری کردن، اختلاف نظر درباره ترکیب هیات داوران و هیات انتخاب و دیدگاه آنان، ادعاهای سیاسی درباره اجزای جشنواره و بعد حکم به تکفیر آن دادن – یادمان نرفته که برای نمونه، طرح پوستر جشنواره در دوره‏ای به بازمانده خاندان پهلوی تشبیه شده بود یا روسری مجری جشنواره در سال ۱۳۸۹ که به پوشش منافقین تشبیه شده بود –، ادعای تغییر رأی داوران از انتخاب اولیه به نتایج نهایی و ضعف فیلم‏ها یا سهمیه‏بندی جوایز یا توزیع سیمرغ‏ها میان همه، چرا بزرگان انتخاب نشده‏اند و چرا جوانان، همه و همه تکرار در تکرار است و نکته جدیدی بیان نشده است که بتواند وجه تمایز این جشنواره با سایر دوره‏ها باشد. همچنان که سایه انداختن سیاست بر جشنواره و عناصر آن، از دست‏اندرکاران گرفته تا منتقدانش، چیز جدیدی نیست.

تنها نکته جالب اصرار بر ماجرای دو تابعیتی بودن یا نبودن داوران است که درست یا غلط، با القای این موضوع همراه است که بعد از حدود سی و هشت سال از پیروزی انقلاب اسلامی، نظامی که دربرابر همه قدرت‏ها ایستاده و بر استقلال رأی خود پافشاری دارد، در بخش سینمایی فعالیت‏هایش، متأثر از منافقینی است که در معادلات سیاسی امروزی ما، جایگاهی برایشان تصور نمی‏شود. در این موضوع بنا بر تجربه بهروز افخمی، منافقین در خارج بر زندگی ایرانیان تأثیرگذارند یا بنا بر تجربه مثلا جناب مدرسی، چنین چیزی نیست؟ – چون هر دو از زیست در کانادا مثال آورده‏اند. اصولا چه کسی گفته حرف افخمی درست است و نافذتر؟ اگر بنابراین باشد که در احوالات شخصی افراد ورود پیدا کنیم و آن را منفی بینگاریم، باید در پیشینه فعالیت دست‏اندرکاران هفت در تاریخ سیاسی معاصر یا افراد دیگری در حوزه‏های دیگر سینمایی مانند داوران بخش‏های دیگر جشنواره هم جست‌وجو کنیم و بعد ببینیم که اینها به عنوان ملاک و معیار، چقدر ارزشمدار هستند و چقدر مؤثر. به هر حال، «اگر قرار است مست گیرند، در شهر هر آنچه هست، بگیرند. »

ورود کمیسیون فرهنگی مجلس هم بی‌سابقه نبوده است. در گذشته هم نمایندگان مجلس نسبت به فیلم‏ها و جشنواره، نظر داده‏اند. همه می‏دانیم که سازمان سینمایی در همه ادوار جشنواره، در سالن‏های خود و چند سالن فرعی دیگر، امکان دیدن فیلم‏ها را برای نمایندگان و سایر مسئولان لشکری و کشوری، فراهم کرده است. در درون شوراهای مرتبط با تولید سینمایی نیز، همیشه دیدگاهی از نمایندگان مجلس، حتی اگر گفته شود به خاطر هویت شخصی‏شان در شورا بوده‏اند، وجود داشته است. این بار هم کمیسیون فرهنگی در حال بازبینی و بررسی موضوع است، که وظیفه ذاتی نمایندگان نسبت به موضوعات مرتبط رخ‏داده در جامعه است و چیز تازه‏ای نیست. اما خود جناب افخمی که تجربه نمایندگی داشته، می‏داند که برانگیختن نمایندگان، باید منجر به یک قانون شود تا بتواند مؤثر بر رفتار فعلی ساختار دولت شود. حتی می‏داند که بر مبنای قانون تأسیس وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، همه فعالیت‏های فرهنگی و هنری زیر نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. هیچ شخصیت یا قدرتی هم در این سال‌ها نتوانسته این را تغییر دهد. یا در وجهی دیگر، دولتی که موظف به ورود به همه فعالیت‏های فرهنگی و هنری است، چگونه می‏تواند از جشنواره‏ای که صددرصد آن، حاکمیتی است، کنار برود و بنا بر افاضاتی که دوستان در برنامه «هفت« منتشر کردند، آن را به شورایی آکادمیک‏وار و مانند آن بدهند؟ مسلم است که این حرف‏ها و پیشنهادها، عبث و بیهوده و برای فضاسازی بی‏ربط بوده است. مثال «اسکار» را زدن هم قیاس بی‏ربط است. بجز جشن فرعی نشریه «دنیای تصویر» که درباره آثار نمایش داده شده، قضاوت می‌شود، هیچ جشنواره‏ای در ایران همانند اسکار نیست که آکادمی برایش پیشنهاد کنیم. جشن خانه سینما هم تلفیقی از روش فجر و اسکار است. بنابراین جشنواره فیلم فجر، سیستم اجرایی خودش را دارد و طبیعی است برخلاف رویه سایر جشنواره‏ها، اعلام نامزدها داشته باشد و مدعیان بسیار. این جشنواره، بخواهیم یا نخواهیم، در ساختار حاکمیتی، آئینه فعالیت در حوزه سینما برشمرده می‌شود همچنان که جشنواره‏های موسیقی یا تئاتر یا تجسمی و شعر فجر، چنین هویتی برای جمهوری اسلامی دارند. بنابراین، حاکمیت خواستار آن است که همه را باید دید و تا جای امکان، همه را باید در بخش‏های متفاوت آن شرکت داد. یک بار در سال، برای جمع محدودی و در زمان محدودی، همه آثار نشان داده می‌شود. همان جمع محدودی که چنان هیاهو راه انداخته‏اند که بقیه اقشار و مسئولان را متوجه خود کرده‏اند، گویا اتفاقی بنیان کن، رخ داده است. همان جمع محدودی که معترض شده‏اند داوران نتوانسته‏اند همه آثار مسابقه یعنی همان حدود ۳۳ فیلم را ببینند و درست قضاوت کنند اما خودشان علاوه بر بخش مسابقه، آثار دیگری را هم دیده ولی تشخیص داده‏اند که نتایج باید چگونه می‏بود!

تنها نکته جالب، بهره‏برداری دوستان از تفاوت دیدگاه‏ها در میان مسئولان است و یک بخش حاکمیت، یعنی دستگاه تبلیغی انحصاری تلویزیون را، علیه بخش دیگر حاکمیت یعنی دولت، به عنوان شورشی وانموده‏اند و خود را محق جلوه داده‏اند. موضوعی که گویا کمیسیون فرهنگی مجلس هم به آن توجه دارد، چون فقط استماع سخن کرده است.

جشنواره، هر چه بود، تمام شده و نه آرا تغییر می‌کند و نه تا سال بعد، تغییری در رفتار تولید و نمایش رخ خواهد داد. آنچه برجا ماند، فقط هیجان افکنی چند نفر بود و بس. هیاهویی بسیار برای هیچ!

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 46293 و در روز دوشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۵ ساعت ۱۷:۵۷:۴۰
2024 copyright.