نگاه در آیینه/ یادداشتی درباره برنامه «رخ به رخ»

سینماسینما، مازیار معاونی

ایده‌ی اختصاص هر قسمت از یک برنامه تلویزیونی به یک چهره‌ی خاص هنری، ورزشی و….و گفت‌وگوی خودمانی با او توسط مجری برنامه، بیست و چهار سال پیش در شبکه تهران و با برنامه‌ای به نام «حرفه‌ای‌ها» رقم خورد که سید احمد نجفی اجرای آن را بر عهده داشت اما «حرفه‌ای‌ها» یک برنامه محدود سیزده قسمتی به سیاق برنامه‌سازی آن سال‌های تلویزیون بود و با اتمام پخشش آن شکل از برنامه‌سازی چندان پیگیری نشد. در واقع گذشت شش سال دیگر لازم بود تا دومین شبکه قدیمی تلویزیون با برنامه «صندلی داغ» که زنده‌یاد حمید آخوندی تهیه آن را بر عهده داشت در جا انداختن این فرم تازه از برنامه‌های گفت‌وگومحور و فاصله گرفتن از اجراهای خشک و رسمی معمول آن سال‌های تلویزیون گام‌های موثری بردارد.

حالا و پس از گذشت نزدیک به دو دهه از آن برنامه پیشگام و ده‌ها برنامه دیگر شبکه‌های تلویزیونی که همگی بر اساس همان الگوی اولیه‌ی «صندلی داغ» ساخته شده و روی آنتن رفته‌اند بار دیگر در شبکه دو تلویزیون بیننده برنامه گفت‌وگومحور دیگری هستیم که باز هم می‌تواند برای برنامه‌های پس از خود الگو قرار بگیرد.
مهدی بابایی که بیش از هر برنامه دیگری با ویژه برنامه شبکه دو در نوروز ۱۳۹۸ یعنی «پل فروردین» به جا آورده می‌شود، با برنامه تازه خود «رخ به رخ» علاوه بر ساخت یک برنامه متفاوت، یاد و خاطره همکار پیشکسوت خود حمید آخوندی فقید و گروه برنامه‌ساز خلاق دو دهه پیش شبکه‌ای که از پیشگامان این جنس از برنامه سازی بوده را هم زنده کرده است.
شاید بد نباشد بحث را از فضای برنامه آغاز کنیم، فضایی که دکور آن متناسب با ایده‌ی اولیه برنامه مبتنی بر برگزاری یک گفت‌وگوی صمیمانه دونفره طراحی شده است. از میز طویلِ گفت‌وگو گرفته که به گفت‌وگو رسمیت بیشتری می‌دهد تا میز گرد کوچک‌تر که مخصوص پذیرایی از میهمان برنامه است و حضورش در دکور از دُز رسمیت میز بزرگ‌تر و گفت‌و‌گوهای جدی‌تر می‌کاهد. فضایی کافه (کافی شاپ) مانند که به درستی متناسب با تصوری که از محل انجام یک گفت‌وگوی دو نفره در ذهن تمام مخاطبین وجود دارد شکل گرفته است.
در یک ایده‌پردازی جالب و برخلاف دیگر برنامه‌های مشابه تلویزیونی و حتی غیر تلویزیونی (شبکه نمایش خانگی)، در «رخ به رخ» حضور کارگردان تلویزیونی، گریمور و متصدی کافه (باریستا) از همان اول فضای جدی را شکسته و اتمسفر را به سمت و سوی کافه‌های دنیای واقعی برده است، به جز این نورپردازی خاص برنامه که بر استفاده از نور ملایم و کنتراست تاریک/روشن استوار شده است همه و همه در خدمت آماده کردن توأمان ذهن مهمان و مخاطبین برای تجربه یک گفت‌و‌گوی دو نفره در محیطی دنج و مناسب هستند، گفت‌وگویی که در ادبیات رسانه‌ای و تلویزیونی از آن تحت عنوان کلی «گفت‌وگو دراما» نام برده می شود.
یکی از نکات مهمی که توجه نگارنده را به خود جلب کرد استفاده از ساختار «سکانس پلان» در تصویربرداری برنامه است، ساختاری که در دیگر ‌برنامه‌های تلویزیونی حتی برنامه‌های گفت‌و‌گو محور مشابه هم کمتر مورد استفاده قرار می‌گیرد که بی‌تردید دشواری در اجرای این ساختار تصویری و نیاز به طراحی‌های دقیق و لحظه به لحظه از مهمترین دلایلی است که بسیاری از برنامه‌سازان عطای استفاده از این ساختار را به رغم تمام جذابیت‌ها به لقایش می‌بخشند؛ اما مطمئناً بینندگان برنامه حتی با تماشای یکی دو قسمت از «رخ به رخ» متوجه شده‌‌اند که بخشی از حس قرابت به فضای زندگی واقعی که با مشاهده این برنامه تجربه می‌کنند از همین استمرار ذاتی ساختار «سکانس پلان» و کات ندادن‌های مداوم کارگردان برنامه ناشی می‌شود.
یک بخش کوتاه اما مهم برنامه که به احتمال زیاد به ماندگارترین بخش «رخ به رخ» در حافظه مخاطبین آن بدل خواهد شد بخش موسوم به «آیینه» است. در این بخش میهمان برنامه در یک قاب تک نفره در مقابل یک آیینه قرار گرفته و به سوالات چالشی‌تر مجری (در مقایسه با سوالات بخش‌های دیگر) پاسخ می‌دهد. در این بخش جذاب که کوتاه بودن دقایق و اختصار بجای به کار گرفته شده در پاسخ به سوالاتش آن را جذاب‌تر هم کرده، میهمان افزون بر پاسخ به پرسش‌های مجری به نوعی در موقعیت رو در روی خود و مواجهه با خود هم قرار گرفته و احساسات و درونیات خود را به شکلی زلال‌تر و بی‌واسطه‌تر بروز می‌دهد که دیدنی و تأثیرگذار است.
انتخاب امیرعلی دانایی برای اجرای برنامه ممکن است از این زاویه با انتقاداتی روبرو شود که چرا بازیگران که در اجرا تخصص و تجربه‌ای ندارند جای مجریان حرفه‌ای و پشت خط مانده تلویزیون را گرفته‌اند که البته می‌تواند در جای خود انتقاد بجا و قابل تأملی باشد ولی نکته دیگر اینجاست که تیم سازنده برای ایجاد فضای صمیمانه مورد نظر برنامه‌ای که اغلب میهمانانش را بازیگران امروز و دیروز عرصه نمایش تشکیل داده‌اند به چهره‌ای نیاز داشته که به واسطه اشتراک شغلی با شرکت‌کنندگان حس صمیمیت بیشتری را ایجاد کرده و از رسمیت فضای ذهنی میهمان در ورود به پلاتوی محل ضبط برنامه بکاهد، مأموریتی که دانایی به خوبی از عهده انجام آن برآمده است.
مایلم بحث را با اشاره به تیتراژ تأثیرگذار پایانی برنامه به پایان ببرم، آنجا که همراه با نوای سوزناک علی زند وکیلی، امیر علی دانایی قاب عکس رفتگان از دنیای نمایش را دانه به دانه به ستون‌های تعبیه شده می‌آویزد و البته در احترامی مضاعف به زنده یاد سیدضیالدین درّی که در سریال «کلاه پهلوی» کارگردانش (و در واقع کسی بوده که به او برای ایفای یک نقش مهم در یک سریال الف ویژه اعتماد کرده) بوده با دست کشیدن بر قاب چهره او، ادای احترام می‌کند، پایانی فکر شده و مبتنی بر مهربانی، قدرشناسی و پاسداشت که شاید مهمترین نیاز مخاطب امروزی و انسان امروزی باشد.

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 174577 و در روز دوشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت ۱۳:۰۴:۵۷
2024 copyright.