وقتی سعید کنگرانی معیار اخلاق می‌شود

سیدعبدالجواد موسوی

سیدعبدالجواد موسوینمی دانم ماجرا را به پای یک کج سلیقگی بنویسم یا غرض ورزی. هرچه هست نتیجه کار مضحکه ایست که هر آدم نیمچه فهمیده ای را حتی، متاسف می سازد. دفع افسد به فاسد را حتما شنیده اید.

یک قاعده فقهی است. فارسی و ساده ترش می شود بین بد و بدتر، بد را انتخاب کردن. برای ما ایرانی ها این وضعیت، وضعیت آشنایی است. کم پیش نیامده در این سال ها که ما مجبور شده ایم برای برون شد از یک وضعیت خیلی ناجور به یک وضعیت کم تر ناجور پناه ببریم. به هرحال شرطِ عقل هم همین است و ما در این سال ها به اندازه کافی عاقل شده ایم. اما گاهی اوقات این معادله برعکس می شود. یعنی نوابغی پیدا می شوند که به جای دفع افسد به فاسد دفع فاسد به افسد می کنند. آخرین نمونه اش گفت و گوی آقای سعید کنگرانی است درباره وضعیتِ فساد در سینمای پیش از انقلاب. گفت و گوکنندگان و رسانه های همسویشان چندان از این گفت و گو شادمان شده اند که با شادی زایدالوصفی هیاهو به راه انداخته اند که بیایید و ببینید فوق ستاره سینمای پیش از انقلاب درباره فساد رژیم منحوس پهلوی چه می گوید. چند سال پیش هم عده ای خاطرات یک هنرپیشه دست چندم به نام پروین غفاری را عَلَم کرده بودند تا ثابت کنند دم و دستگاه پهلوی چه اندازه فاسد بوده. طبق معمول سرکنگبین صفرا فزود و روغن بادام چندان خشکی آورد که مبلغان خاطرات پروین غفاری از تجدید چاپ کتاب صرف نظر کردند. اما از آن جایی که این جماعت به گزیده شدن چندباره از یک سوراخ عادت دارند این بار در اقدامی مشابه رفته اند سراغ سعیدکنگرانی. هنرپیشه ای که همه شهرت و آوازه اش را مدیون فیلمی است به نام درامتداد شب. من دشمنی بعضی از این دوستان را با بعضی از جریانات تا حدودی می فهمم. از دشمن هم خیلی نمی توان توقع استدلال و انصاف و این حرف ها را داشت. اما آدمیزاد هرچه قدر هم مغرض باشد اگر در کنار بغض و غرض کمی هم خرد داشته باشد برای اثبات ابتذال شاملو، هنرپیشه در امتداد شب را حجت نمی گیرد. و یا برای فاسد بودن مسعود کیمیایی نوخاسته ای را که درمیانِ رنود حسنِ شهرت داشت گواه نمی گیرد. آن هم با حرف هایی که هیچ سند و مدرکی ندارد. مثل این که سرِ فیلم رضا موتوری دختری پانزده شانزده ساله را آوردند و در ازای مبلغ مختصری از پدرش امضا گرفتند که دخترش باکره نیست و قرار شد این دختر را به ستاره تبدیل کنند. آن ها که فیلم را دیده اند می دادند در این فیلم اصلا چنین دختری با مشخصاتی که آقای کنگرانی می گوید وجود ندارد. شاید از منظر کسانی که چنین مصاحبه ای را تدارک دیده اند همه کسانی که در سینمای قبل از انقلاب فعالیت داشتند کافرحربی اند و بازی با آبرو و حیثیت آن ها هیچ ممنوعیت شرعی و اخلاقی و عرفی ندارد اما بالاخره بی آبرو کردن دیگران هم باید حساب و کتابی داشته باشد یا نه؟ همین طور الله بختکی و کیلویی که نمی توان دیگران را متهم کرد. ذره ای درک و شعور هم باید برای مخاطب قائل شد. مگر آقای سعید کنگرانی از اولیا الهی است که هرچه بگوید سخنش حجت و سند باشد. ایشان نهایتا یک هنرپیشه خوش چهره است و اگرچه فرمود: جمال چهره تو حجت موجه ماست اما باور بفرمایید جمال چهره در چنین مواردی به تنهایی کافی نیست. سینمای قبل از انقلاب خود معرف خود است و نیازی به این استدلال های سست و بی پایه برای اثبات ابتذال آن نیست. هیچ کس هم مدعی پاکی و طهارت سینمای قبل از انقلاب نیست اما اگر حقیقتا به فکر سلامت و درستی یک جامعه هستیم فکری به حال امروز خود کنیم که از دل شعارهای انقلابی و اخلاقی و دعوی های بزرگ فجایع هولناک سر بر نیاورند. فرمود:

تو غره بدان مشو که من می نخورم

صدکار کنی که می غلام است آن را

خبرآنلاین

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 889 و در روز دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۹۴ ساعت ۱۹:۴۵:۳۶
2024 copyright.