یک سوژه درخشان با پرداخت نامناسب/ نگاهی به فیلم «مستطیل قرمز»

سینماسینما، زهرا مشتاق

همیشه برای زخمی شدن بعضی سوژه‌های درخشان غصه می‌خورم. وقتی قصه‌ای خوب و درست و حسابی تبدیل به فیلم نمی‌شود، یعنی کسی قصه‌ای را نابود کرده. چون خوب بلد نبوده آن را با ابزاری که داشته، تعریف کند. مستطیل قرمز یکی از آن فیلم‌هاست که برداشتی ظاهرا آزاد از یک اتفاق واقعی است که من هرگز نشنیده بودم. جنگ و از بین رفتن بازیکنان یک تیم فوتبال و تعدادی از مردم روستا.
فیلمی که شاید اگر توسط یک مستندساز حرفه‌ای ساخته می‌شد، نتیجه بسیار تاثیرگذاری می‌داشت. چون فضای فیلم و یک رویداد واقعی آن را در بستر مستند می‌توانست بهتر روایت کند. و حتی می‌توانست حاصل آن یک فیلم سینمائی هم باشد. اما نه با نتیجه فعلی. گرچه می‌شود از یک سوژه باز هم فیلم ساخته شود، اما وقتی سوژه‌ای در پرداختی نامناسب حیف می‌شود، دیگر یا فراموش می‌شود یا اگر هم دوباره درباره‌اش اثری هنری شکل بگیرد، چنان که باید دیده نمی‌شود.
اما قصه مستطیل قرمز جذاب است. مردمان روستایی مرزی و کردنشین در سال‌های ابتدایی جنگ. و اتفاقاتی که می‌شود در دوره جنگ برای مرزنشینان قابل تصور باشد. در فصل‌هایی از فیلم قصه یک خلبان عراقی روایت می‌شود که مخاطب را به این باور می‌رساند که قرار است قصه و عاقبت خلبان به تصویر کشیده شود. اما ماجرا او نیست. فیلم به مسابقه فوتبال و تراژدی که شاید هیچ کس منتظر آن نیست کشیده می‌شود.
واقعیت این است که گرچه سالیانی دراز از جنگ گذشته است و کتاب‌ها و فیلم‌های زیادی در این‌باره وجود دارد و آثار هنری مختلفی در این خصوص خلق شده است، اما هنوز قصه‌های روایت نشده بسیار بسیار زیادی در این باره وجود دارد. قصه‌هایی که می‌تواند گرفتار جنبه تبلیغاتی نشود و از رویکردهای مختلفی از جمله عواطف انسانی و اخلاقیات بازگو و تصویر شود. گونه سینمای جنگ، به خصوص جنگ هشت ساله‌ای که برای مردم ایران نماد ظلم و تجاوز کشوری دیگر بوده است و تقریبا همه ما با تمام وجودمان رنج و دشواری آن را تجربه کرده‌ایم، می‌تواند سینمایی بومی برای ما باشد. هم چنان که فیلم‌های مستند روایت فتح و خالق آن سید مرتضی آوینی، سینمای رئال و حقیقی را جنبه‌ای خلاق، ماندگار و منحصر به فرد بخشیده است.

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 171513 و در روز شنبه ۱۴ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۲۴:۳۵
2024 copyright.