تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۲/۲۲ - ۱۰:۱۹ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 108673

سینماسینما، مازیار معاونی

ایده استفاده از کارشناس/ مجری در برنامه های تلویزیونی قدمت چندانی ندارد؛ اواسط دهه هشتاد بود که تلویزیون با ساخت جُنگ های شبانه ای نظیر «دو قدم مانده به صبح» با اجرای محمد صالح علاء و «آسمان شب» که سیاوش صفاریان پور اجرای آن را به عهده داشت، این ایده را عملی کرد. مطابق این فرمول که البته ظرف مدت زمان کوتاهی به شدت گسترش یافت و تعداد قابل توجهی از برنامه های گفت‌وگو محور تلویزیون را تحت الشعاع خود قرار داد به جای استفاده از افرادی که تنها به واسطه قدرت بیان و تجربه کار با دوربین حکم مجریِ صرف و گرداننده برنامه های مبتنی بر گفت و شنود را ایفا می کردند و نمونه هایشان را ظرف دهه های متمادی زیاد دیده بودیم، نسل جدیدی از مجریان به کار گرفته شدند که در عین لزوم تسلط به اجرای تلویزیونی، می بایست در زمینه تخصصی مورد تمرکز برنامه هم متخصص و صاحب نظر می بودند.

در این گونه برنامه ها یا مثل برنامه «آسمان شب» کارشناس/ مجری در یک قاب دونفره مستقیماً با میهمانِ متخصص برنامه وارد گفت و گو می شد و یا به سیاق برنامه «دو قدم مانده به صبح» و برنامه های مشابهی نظیر «چشم شب روشن» و «سفید» که به ترتیب صالح علاء و شهرام زرگر اجرای آنها را بر عهده داشتند یک مجری اصلی ( Master) که در زمینه مورد تمرکز برنامه یعنی «هنر» به مفهوم عام آن کارشناس محسوب می شد اجرای کلی برنامه را به عهده می گرفت و در هر بخش از گفت و گوها با دعوت از یکی از صاحب نظران آن حوزه در مقام کارشناس/ مجری وظیفه گفت و گو با میهمان برنامه را به او واگذار می کرد و در معدود مواردی هم که ضرورتی پیش می آمد و البته معمولاً در انتهای بحث کارشناس/ مجری و میهمان، جمع بندی و یا نقطه نظری هم از سوی مجری اصلی مطرح می شد تا هم برنامه در مسیر درست و از پیش تعیین شده اش مدیریت شود و هم خوراک تخصصی قابل قبولی در اختیار مخاطبین علاقمند قرار بگیرد؛ اما از آنجا که در تلویزیون هم مانند سایر حوزه های اجتماعی به خصوص عرصه رسانه و برنامه سازی، پوسته ظاهری یک پدیده بدون توجه به ماهیت آن، مورد تکثیر بی حساب و کتاب قرار می گیرد، فرمول استفاده از کارشناس/مجری با انحراف از ایده اولیه مبنی بر شکل گیری یک گفت و گوی تخصصی و حذف سوالات کم مایه مجریان غیر متخصص، فاصله گرفته و به میدان مناسبی برای خارج شدن از چهارچوب فکر شده اولیه و جولان دادن کارشناس/ مجریان برنامه های مختلف تبدیل شد.

شاید سری اول برنامه «هفت» را بتوان سرآغاز نسل جدیدی از برنامه های کارشناس/مجری دار سه نفره تلویزیونی دانست که با برداشتی اشتباه از فرمول به کارگیری یک مجری متخصص آن هم در قالب گفت‌وگویی که قاعدتا ًباید دونفره برگزار شود، عملاً به مهملی برای شکل گیری دو قطب مخالف در یک گفت و گوی سه نفره تبدیل شدند که کارشناس/ مجری از آنجا که خود را در بحث در گرفته صاحب نظر می دید به جای تلاش برای مدیریت بحث به عاملی برای قطب بندی جلسه و رفتن برنامه به سمت تشنح مبدل می شد. البته هر چه قدر که برنامه یاد شده (با اجرای فریدون جیرانی) و برنامه های هم نسلش از این منظر قابل اغماض بودند و تا اندازه ای ارتباط دادن این اشکالات به نو بودن ایده به کار گرفته شده منطقی به نظر می رسید اما در ادامه فکر استفاده از «کارشناس/ مجری» نه تنها مشکلی را حل نکرد که خود به معضلی بزرگ و تشنج زا بدل شد.

مروری بر فصل سوم ( فصل آخر) برنامه «هفت» و برنامه «نقد سینما» که با حضور بهروز افخمی به عنوان کارشناس/ مجری روی آنتن رفته و یا برنامه سینمایی ناکام «میزانسن» که در آن مهدی سجاده چی همین نقش را ایفا می کرد گواهی آشکار بر این مدعا هستند. البته در تجارب فراوان، دانش سینمایی و صلاحیت اظهار نظر افرادی که نامشان آمد کوچکترین تردیدی وجود ندارد ولی به هر حال یک سمت مهم و تعیین کننده هر برنامه تلویزیونی مخاطبین آن هستند که وقتی که در این وانفسای سربرآوردن شبکه های ریز و درشت ماهواره ای و اینترنتی و رقابت شبکه های اجتماعی با کانال های تلویزیونی، مخاطب، همچنان آنها را به برنامه های خارج از چهارچوب سیما ترجیح داده و برایشان وقت می گذارد، حداقل خواسته اش می تواند امکان تماشای یک برنامه حساب شده و در چهارچوب استاندارهای یک برنامه تلویزیونی باشد؛ ولی آیا در برنامه هایی که ذکرشان رفت و بسیاری از دیگر برنامه هایی که از کارشناس/ مجری بهره می برند این خواسته حداقلی برآورده می شود؟ آیا مجری برنامه «میزانسن» در میانه گفت و گوهای کارشناس سینمایی برنامه با میهمان و درست در حساس ترین لحظات بحث، به قصد اظهار فضل ورودهای نابجا به گفت و گو و از نفس انداختن آن نداشت؟ آیا در همین برنامه جمعه شب گذشته «نقد سینما» گرداننده جلسه در جهت مدیریت آن به شکلی که صحبت های میهمانانش به شکلی شفاف و قابل فهم به گوش مخاطب برسد تلاش می کرد یا خود یکی از عوامل شلوغی فضای برنامه بود؟ گرداننده ای که با فراموش کردن وظیفه اولیه اش در مدیریت برنامه، می خواست به هر شکل ممکن، نظراتش را ابراز کند انگار که در یک محفل خصوصی و نه مقابل دوربین یک شبکه سراسری با آن دو صاحب نظر دیگر در حال بحث و گفت و گو هستند؟!!! تاسف آور است ولی ایده فی الذاته خوب «کارشناس/ مجری» در برنامه های امروزی تلویزیونی خود یک معضل تام و تمام محسوب می شود.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها