آوینی، سینمای اِشراقی و تاریخ ایدئولوژیک 

سینماسینما، محمدرضا بیاتی* 

نگاهی به آدم‌های اطراف خود بیندازید! چند نفر را می‌شناسید که اختلاف درباره‌ی شخصیت شهید آوینی برای آن‌ها اهمیت داشته باشد یا دغدغه‌ی میراث او را داشته باشند؟ آرمان‌شهری که روزگاری آوینی‌ها خالصانه آرزوی ساختن‌اش را داشتند دُکّان قدرت و ثروتِ نوکیسه‌گان فرومایه‌ی سیاسی شده و دیگر نمی‌توان کلامی از آن جان‌گذشتگان گفت چون همه روی برمی‌گردانند! نه به دلیل آن‌که منتقد آوینی هستند یا اساساً  او را می‌شناسند بلکه روی برمی‌گردانند چون کسانی که مدعی آوینی‌ها شده‌اند اغلب همان کاسبان قدرت و ثروتی هستند که -از نگاه نسل‌های بعد- مسئول بسیاری از نابسامانی‌های امروزند. آن‌ها که متظاهر به ارزش‌اند تا میزی را تصاحب کنند یا ویلاهای صد میلیاردی در لواسانات بسازند و به مردمی که استخوان مرغ می‌خرند از آرمان‌ها افاضات کنند. شما بودید چقدر برای حرف این آدم‌ها تَرِه خُرد می‌کردید؟ آوینی‌شناس نیستم. من از او تنها همین‌قدر فهمیدم که می‌کوشید در برابر سینمای غرب که استوار بر فلسفه است از امکانِ سینمای دیگری بگوید و در جستجوی چیزی برود که مبنای آن شهود و اِشراق باشد. فهم و تفسیر او را به پژوهشگران و منتقدان وامی‌گذارم؛ بخصوص آیندگان که کمتر اسیرِ پیش‌داوری‌های ما هستند و احتمالاً  مفسران بهتری خواهند بود. اما در مجادله‌ی بین بازماندگان مرتضی آوینی و سازندگان مستند مورد بحث، مسأله‌ای وجود دارد که ممکن است هر سینماگری که قصد پرداختن به تاریخ را داشته باشد روزی با آن رو در رو شود. سؤال این است که ما در روایت هنری از تاریخ تا چه حد آزادی عمل داریم و تا کجا می‌توانیم دخل و تصرف کنیم؟ برخی کوچکترین تغییر را تحریف تاریخ می‌دانند، عده‌ای، آمیزه‌ای از واقعیت و خیال را تا آن‌جا که به اصلِ رویداد یا شخصیت لطمه‌ای وارد نکند مُجاز می‌دانند، و بعضی معتقدند آن‌چه مهم است فلسفه‌ی تاریخ است؛ یک رویداد یا شخصیت و یا یک دوران باشد فرقی نمی‌کند اگر کسی بتواند حقیقت یا باطن آن را روایت کند دیگر میزان تغییر تاریخ اهمیتی ندارد. درباره‌ی هر کدام از این امکان‌ها و رویکردها می‌توان بحث کرد که این یادداشت، مجالی به آن نمی‌دهد.کوتاه و ساده: بنظر می‌رسد که هر قدر از زمان حال به گذشته‌های دورتر می‌رویم پایبندی به واقعیت تاریخ یا انطباق با آن کمتر حساسیت‌برانگیز بوده است جز در روایت هنری از رویدادها یا شخصیت‌های مذهبی؛ اما در زمان حال چه؟ اگر از من و شما چیزی بسازند که متفاوت یا حتی متضاد با آن‌چه بودیم یا هستیم باشد واکنشی نشان نمی‌دهیم؟ مسلماً تفسیر واقعیت با تحریف امرِ واقع، تفاوت دارد؛ تصادف دو خودرو در خیابان یک امر واقع است اما زاویه‌ی دید رانندگان، عابران، پلیس و نظرات آن‌ها تفسیر واقعیت. شما می‌توانی بی‌نهایت تفسیر از این تصادف داشته باشی اما نمی‌توانی امر واقع -که تصادف دو خودرو است- را جعل کنی و بگویی دو دوچرخه در بزرگراه باهم برخورد کردند! بنظر می‌رسد که آن‌چه بازماندگان شهید آوینی معترض آن هستند تحریف امر واقع است (بعلاوه‌ی تخلف از حقوق قانونی). گفته‌اند دیدگاه‌ها متفاوت است و … آیا صاحبان دیدگاهی که سال‌هاست-از نظر افکار عمومی- متهم به بستن هر روزنه‌ای برای گفتگوی عقاید متفاوت هستند از روی اعتقاد و احترام به تکثر اندیشه‌ها و تفسیرها این‌گونه آثار را می‌سازند؟! شوخی نابجا و تلخی است. حق بدهید خانواده‌ی آوینی خشمگین باشند و احساس اهانت کنند. نگارنده براساس تجربه‌ی بی‌سرانجامِ سال‌های گذشته با تلویزیون می‌گویم که اغلب مدیران در مواجهه با آثار تاریخی کمترین تعهدی به روایت وفادارانه‌ی تاریخ ندارند. آن‌ها  -خودخواسته یا در اثر فشار گروه‌های سیاسی-  مایل‌اند تاریخ را ایدئولوژیک روایت کنند؛ روایت ایدئولوژیک از تاریخ یعنی گزینش و چیدمانی از گذشته که وضعیت موجودِ آن‌ها را توجیه کند؛ از دلِ این نگاه توجیه‌گر  صرفاً محصولاتی تبلیغاتی بیرون می‌آید که گاهی واقعاً به بقای آن مدیران کمک می‌کند اما به چه قیمتی؟ به قیمت تیشه به ریشه‌ی فرهنگ و اندیشه زدن!  تنها کاری که در آن مهارت دارند.

*فیلمنامه‌نویس و فیلمساز

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 153887 و در روز یکشنبه ۲۲ فروردین ۱۴۰۰ ساعت 18:08:49
2024 copyright.