از مرگ هنری تا مرگ حقیقی/ به بهانه درگذشت فریماه فرجامی

سینماسینما، نیما بهدادی مهر

در کهکشان‌ها رسم مرگ ستاره‌ها بر این است که یک ستاره آن قدر نورانی‌تر و پررنگ‌تر می‌شود که سرانجام آن جرم غالب نورانی از درون به تیرگی می‌گراید و همچون فیتیله شمع به تدریج خاموش می‌شود و در دل آسمان تنها لکه‌ای از آن باقی می‌ماند.
سینمای ایران نیز به مانند کهکشان با ستاره‌هایش رفتار می‌کند. وقتی آن ستاره پررنگ است از نور وجودش برای روشنایی آپاراتخانه سالن‌هایش استفاده می‌کند اما وقتی آن ستاره از روزگار جوانی می‌گذرد و شکسته دل و پیر پیکر می‌شود گویا اصلا از ابتدا وجود خارجی نداشته است.
رسم تلخی است که تا بازیگری در چنگال بیماری اسیر یا به روزهای کهنسالی نزدیک می‌شود او را به کناری نهیم و فراموشش کنیم. برای فریماه فرجامی بانوی درخشان بازیگری سینمای ایران در دهه شصت و اوایل دهه هفتاد چنین اتفاقی رخ داد.
او که روزگاری زیبا چهره و خجسته حال بود و ستاره‌ای مهم در سینمای برتافته و برخاسته از نحله‌های هنری و روشنفکری محسوب می‌شد گرچه همچنان می‌توانست باری از دوش‌های سناریونویسان در پرداختی متنوع از شخصیت زنان بردارد اما چنان به صورتی ناگهانی کنار گذاشته و کمتر در سینما به او نقش داده شد که گویی از ابتدا نیز حضورهایش یک جبر تاریخی برای سینمای کم مهره دهه شصت بود و به واقع سینما نه برآمده از شعوری هنری بلکه به عنوان یک مهره تاریخ مصرف دار به او نگریسته بود.
مهره‌ای که با ظهور نیکی کریمی و ماهایا پطروسیان و اعتماد بیشتر کارگردانان به فاطمه معتمدآریا کم کم به حاشیه رفت و دچار مرگ تلخ و زودرس هنری شد.
به واقع از مرگ هنری او پس از نقش برجسته زبیده در ولایت عشق در اواخر دهه ۷۰ تا مرگ حقیقی‌اش در ۱۴۰۲ حدود دو و نیم دهه فاصله بود و او در این مدت چنان از بی‌مهری سینما به خودش شکسته دل و صورت زخمی شد که حتی حضوری کوتاه در لامینور مهرجویی نیز نتوانست مرهم دردهای او باشد. در نهایت، حکایت فرجامی و سینمای ایران بسیار آشناست. سینما تا خاموشی نور ستاره‌هایش به یاد آنها نمی‌افتد اما پس از مرگ، ثناها و ستایش‌هایی در فراق بازیگرانش سر می‌دهد و مخاطبان را در تسلسل سوگ قرار می‌دهد.
مخاطبی که از یاد نخواهد برد همین سینما در سال‌های آخر عمر خسرو شکیبایی نیز رفتاری مشابه با او داشت و نقش‌هایی دور از شان این بازیگر به او سپرد، سینمایی که تبر خود را به ریشه‌های بازیگری زد و اکبر عبدی را دور از خاستگاه اصلی و اعتبار حقیقی بازیگری‌اش به حاشیه راند و نتوانست مشاوری مهربان و دوستی حقیقی برای او باشد، سینمایی که کناره‌جویی و انزوای خودخواسته‌ی حمید جبلی را سبب شد و سینمایی که فرجام فریماه بازیگری‌اش را با شوکران بی‌اعتنایی رقم زد. درگذشت فریماه فرجامی محو سبک مهمی از بازیگری زنانه است که تا ابد حسرت نقش بستن شمایلی زنانه از جذبه زیبایی، شکوه وقار و کاریزمای اقتدار را بر دل پرده نقره‌ای خواهد گذاشت.

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 188407 و در روز دوشنبه ۱۲ تیر ۱۴۰۲ ساعت 15:50:40
2024 copyright.