سینماسینما، زهرا مشتاق در روزنامه اعتماد نوشت: ما ترسیدهایم و از فراوانی حجم ترس به کلماتی پناه میبریم که در پس آن خود را روایت کنیم. مرور روزگاری که گویا بیشتر از همیشه از اعتبار و جایگاه انسانیت و اخلاقیات تهی است.
ابزارآلات جنگی، دمی خاموشی ندارد و جنگ سرد در کسوت زنان و مردان خوش پوش با لبخند و ژستهای شیک، نسخه هم را میپیچند.
گویا پشت لبخند هر سیاستمداری، هیولای درندهای است که پیکر بیحس شده مردم تحت امر خود را ذرهذره میبلعد و ما فکر میکنیم آن آخرین و ترسناکترین اتفاق هنوز رخ نداده است. آن اتفاق در درون و بیرون، جایی که زندگی میکنیم، مراوده داریم، میان ریخت و پاش خانه و اجتماعمان، چون حیوانی وحشی خزیده و همهچیز به تاراج رفته است. تبدیل شدن آدمها به کرگدن، پایانیترین و دردناکترین بخش استحالهای است که میتوان در فرایند آن تسلیم خوی حیوانی و تهی از هر گونه معنای انسانی شد. استحالهای که نتیجه جامعهای از هم گسیخته است که روسای ارشدش نتوانستهاند آمایش سرزمین خویش را تحت یک حکمرانی مطلوب قرار دهند.
کرگدن نتیجه فروپاشی انسانیت، هجو، خستگی و نهایت پوچی آدمیزاد از همهچیزهایی است که تعریف انسانیت و انسان بودن در گرو آن معنا میشود. انسانهایی که تبدیل به کرگدن میشوند و حالا چه اهمیتی دارد که کرگدن آسیایی باشی یا آفریقایی، یک شاخ داشته باشی یا دو شاخ. تباهی آدمی را فراگرفته است و بارقههای امید تبدیل به زبانههای سوزان آتش شده است.
هنر میتواند زاده روزگار خویش باشد. برآیند زمانهای که در آن زیست کرده، فریاد توده و مردم مصیبتزدهای که خود نیز قربانیان جامعه خویشند. و هنر، تمام هنرها، خاستگاهی میشود برای بروز نمادین ستمهای صورت گرفته و روانهای به جان آمده، پیکرهای شکنجه شده و بدنهای ناشناس به خاک سپرده شده. هنر، اگر در خدمت قدرت قرار نگیرد، میتواند قویترین نورافکنی باشد که بر تمام جهان و آدمهایش بتابد و تاریکترین پستوها را نیز بنماید. ویژگی پنج شب کرگدن خوانی، مرور ترجمههایی است که طی چند دهه اخیر درباره یکی از مهمترین نمایشنامههای اوژن یونسکو که البته از جمله برترین و شاخصترین نمایشنامههای جهان است، برگزار میشود.
مروری که میتوان در آن، به تفاوت نوع ترجمهها، زبان و بیان به کار رفته در انتقال مفاهیم و کلیت نمایش، برای مخاطب فارسیزبان توجه کرد. قدرمسلم، کارگردان اثر نیز با انتخاب چنین متنی از میان صدها آثار نمایشی، به یقین به تاثیرگذاری این نمایشنامه در این دوره خاص از زیست و حیات اجتماعی، آکاهی و اشراف داشته است. اگر به هر دلیلی امکانی برای نمایش کامل این نمایشنامه وجود نداشته است، اما همین خوانش که توسط بازیگران حرفهای تئاتر اجرا شده است؛ نفس گرفتن شناگری است غوطهور شده در اقیانوسی احاطه شده در توفان!