سینماسینما، گلاره محمدی
«شهرک» دومین فیلم بلند سینمایی علی حضرتی است که فیلم نخستش «سازهای ناکوک» توانست تنها اکران آنلاین را تجربه کند و مانند همان فیلم علاقه حضرتی در به تصویر کشیدن مایههای روانشناسانه را نشان میدهد. این فیلم ایده اولیه جسورانهای دارد؛ اینکه جوانی علاقهمند به بازیگری در میان تعدادی هنرجو برای بازی در فیلمی انتخاب میشود و شرایط خاص گروه تولید فیلم را میپذیرد که در زمان پیشتولید در آپارتمانی داخل یک شهرک ایزوله باشد تا شرایط موجود به این جوان در ایفای بهتر نقشش کمک کند. ناگفته نماند که در ادامه تماشاگر چیزی از نقش مهم و پروژه بزرگ نمیبیند اما از همان ابتدا تاکید میشود که از امروز به بعد نوید فلاحتی (ساعد سهیلی) میبایست خود را به عنوان فرهاد مدبر (کاراکتر فیلم) معرفی کند تا مراحل پذیرش نقشی که قرار است او را زندگی کند تسریع شود.
حضرتی آنقدر شیفته ایده داستان فیلمش شده که تلاشی برای پرداخت آن نکرده است، برای مثال به صحنه کافه رفتن نوید و هما (ساقی حاجی پور) توجه کنید؛ آنها برای سرگرمی، زوجی را زیر نظر میگیرند و دیالوگهایی که بین آنها رد و بدل میشود را حدس میزنند. این شاید مدخل خوبی برای اشاره به مضمون نقش بازی کردن و تغییر جایگاه آدمهای داستان در موقعیتهای مختلف باشد اما در ادامه به بلوغ و پختگی نمیرسد و ایده جذاب فیلم در ابتدای راه ناکام میماند.
آنچه به عنوان فیلم روی پرده میبینیم، نمایانگر یک نکته کلیدی است؛ اینکه فیلمساز توانایی شاخ و برگ دادن و بسط و گسترش داستانش را نداشته یا حتی به اینکه چه شرایط ویژهای برای شخصیتهای قصهاش در موقعیتهای خاص ممکن است پیش بیاید، اصلاً فکری نکرده است. برای درک بهتر این موضوع دیالوگهای ساعد سهیلی و مرتضی ضرابی درباره روابط زناشویی، بهترین مثال است؛ این سکانس بیش از آنکه مخاطب را با موقعیت پیچیده و بحرانی شخصیت اصلی مواجه کند، از او خنده میگیرد و این یعنی التهاب سوژه توسط سازنده اثر اصلاً درک نشده و در نتیجه به بیراهه رفته است.
در همین راستا بازی بازیگران توانایی مثل ساعد سهیلی، مهتاب ثروتی و کاظم سیاحی، فیلمبرداری علیرضا برازنده و موسیقی شورا کریمی نتوانسته اثری یکپارچه را پدید آورد و آنچه میبینیم عملاً به کلاژی شبیه است که از هر معنی و مفهومی خالیست.