سینماسینما، شادی حاجیمشهدی
فیلم «آشغالهای دوست داشتنی» اثر پر حاشیه محسن امیریوسفی است که پس از انتظاری شش ساله و خون دل خوردنهای کارگردانش در حالی اکران میشود که سینمای ایران حرف تازهای در نقد زندگی پر آشوب این روزهای ایران سیاست زده و پر حادثه ندارد.
این فیلم که در مدت توقیف خود، روزهای ملال آور و پراسترسی را بر کارگردان و عواملش تحمیل کرد، به واقع در نکوهش آن چیزی ساخته شده که به آن گرفتار آمده است؛ تنگ نظری، افترا و عدم تسامح و تحمل عقاید مخالف و مختلف…
«آشغالهای دوست داشتنی» یک ایده ساده اما پر ارزش دارد؛ و آن نگاه کردن به قطعات مختلف یک پازل از آدمهای جامعه با سلایق و عقاید متفاوت سیاسی-مذهبی در کنار هم و در یک دوره تاریخی منتخب از این کشور است.
یادآوری حوادث سال ۸۸ و پیامدهای پس از آن، در کنار چیدمان کلاژگونه مجموعه رخدادها و جنبشهای اجتماعی-سیاسی ایران از دوره مشروطه تا دهههای اخیر، کتاب قطوری است که قرار است در دقایقی، با سرعت ورق بخورد.
هسته اصلی ماجراهای فیلم با حضور منیر خانم و در خانه قدیمیاش شکل میگیرد. منیر خانم (شیرین یزدانبخش) پیرزن شیرین و ظریفی است که در کنار قاب عکسهایی از اعضای خانوادهاش و در تنهایی روزگار میگذراند. منیر خانم مجبور میشود تا با راهنمایی سارا (هدیه تهرانی) و دوستش (نگار جواهریان) در گیر و دار شلوغیهای سال ۸۸ به عدهای معترض پناه دهد، اما اندکی بعد، متوجه میشود که خانهاش توسط ماموران علامت گذاری شده است. وجود یک ضربدر بزرگ که بر در ورودی خانه نقش بسته، نقطه عطفی میشود تا منیر خانم مجبور شود، تمامی دوست داشتنیهایش را یکی یکی دور بریزد تا مبادا بهانهای به دست ماموران گشتی بدهد.
فیلمساز برای اینکه بتواند حرفهای جدی و مهم فیلم را به شکلی سر راست و دلنشین بزند، به سراغ لحن طنز میرود. این وجه طنازانه، اگر چه در فرم کلی با فضای فیلم همگون و متناسب به نظر میرسد اما به لحاظ پدید آوردن لحظات دراماتیک و ایجاد ریتم مناسب، برخی سکانسها را کند و کشدار میکند.
نکتهای که «آشغالهای دوست داشتنی» را از سطح اثری که صرفا دغدغههای سیاسی- اجتماعی دارد بالاتر میبرد، نگاه فیلمساز به مقولههای فرهنگی و دستهبندیهای اعتقادی و جناحی است.
این نگاه، ماحصل یک بررسی جامعه شناسانه، فراگیر و مو شکافانه است. نگاهی فراتر از ایدئولوژی و تفکر غالب بر توده مردم. نگاهی که میکوشد اجزای یک جامعه بزرگ را با ذرهبین دقیقتری ببیند. فیلمساز، متاثر از این تفکر، آدمهای متفاوت را در قابهای مختلف قرار میدهد و تعامل با آنان را از راه رویارویی و زندگی در جهان هر یک از این قابها میسر میسازد. آدمهای درون هر یک از این قابها با اینکه در عقیده و مسلک متفاوتند، اما اینطور است که هر یک برای مخاطب، ما به ازایی حقیقی داشته و همذات پنداری را برایش آسانتر میکند.
منیر خانم، در جهان منحصر به فرد هر قاب، زندگی کرده و با صاحبان آن، ارتباط عاطفی برقرار میکند. بزرگترین قاب روی طاقچه، متعلق به محمدعلی (اکبر عبدی)، همسر مرحوم منیر خانم است، او یک کارمند طرفدار مصدق بوده که بطری بغلی مشروبش به لیست دور ریختنیهای ممنوعه اضافه میشود. اگر چه او را بعدها در قاب دیگری نیز میبینیم که با لباس احرام از این کار توبه کرده و به مکه رفته است، اما وجوه طنز پردازانه اکبرعبدی در این نقش به شیرینی آن افزوده است.
قاب دیگر، به منصور (شهاب حسینی) و برادر منیر خانم تعلق دارد؛ یک چریک چپی که با آن اُورکت آشنا و نگاه اخم آلودش، جهان و آدمهایش را از دریچه عینک بدبینی و تیرگی میبیند و نجات جهان را در مبارزه و دادخواهی میداند و اسلحه کمری همراه او، از دیگر چیزهای دور ریختنی لیست منیر خانم است.
قاب دیگری که به شکلی افقی و با نمایی از سنگرهای جبهه دیده میشود، به امیر (صابر ابر)، پسر منیر خانم مربوط است. سربازِ وفادارِ میهن که در جنگ ایران و عراق شهید شده و آرمانی جز دفاع و شهادت در سر ندارد. شیوه فضاسازی و بازی صابر ابر، در این قاب دیدنی و به یاد ماندنی است.
رامین (حبیب رضایی) پسر دیگر منیر خانم است که در یک قاب عمودی در لباس فارغ التحصیلی با سر و شکلی آراسته و تمیز رخ مینماید. او اکنون در ایران نیست و از راه اینترنت با منیر خانم ارتباط دارد و حوادث ۸۸ را به شدت دنبال میکند. نوع بیانِ حبیب رضایی و بازیگوشی ذاتی او در ایفای این نقش از دیگر موارد مثبت شخصیت پردازی رامین، به عنوان نماینده نسل روشنفکر تحصیلکرده و مشتاق توسعه و تغییر است که به هدف تحصیل، ترک وطن کرده و به امید صلاح و بهبود، تنها از دور نظاره گرند.
هرکدام از این قابها با آدمهای درونشان تکهای از تاریخ معاصر ایران و نماینده اقشار مختلف جامعه هستند. آرمانها و اهداف هرکدام از این آدمها در دورههای مختلف تاریخ سیاسی این کشور ناقض یکپارچگی اجتماعی آنان به عنوان مردمان یک کشور واحد نیست و همه اینان با در نظر گرفتن همه تفاوتهایشان، به واقع اعضای یک پیکرند.
اگر چه ایده زندگی در قابها و قابهای سخنگو را ممکن است از فیلمهای علمی – تخیلی یا سری فیلم های «هری پاتر» نیز به خاطر بیاوریم، اما آنچه اجرای این ایده را توام با خلاقیت و موفق کرده است، شیوه به کارگیری دیالوگها و کنشمندیها، بر اساس این جنس از درام و در تناسب با بازی بازیگران و فضاسازیهاست. از طریق ایجاد ارتباط میان جهان هر یک از این قابهاست که امیر یوسفی به خوبی از عهده تغییر میزانسن و لحن غالب بر می آید.
اجرای کامپیوتری و جلوههای ویژه نیز که بر اساس اندیشه برخاسته از فیلمنامه و توانمندی بازیگران در تصّور زوایای فرضی دوربین و تجسم ارتباط غیر واقعی میان شخصیتها شکل گرفته و ضمن ادای دیالوگ اجرای حرکات بدنی در هنگام تصویربرداری پلان ها را نیز ممکن ساخته، از دیگر نکات برجسته این فیلم است.
به نظر می رسد، در شخصیت پردازی کاراکترهای فرعی مثل سارا -که با منصور ارتباط عاشقانه ای نیز دارد- گزاره های اطلاعاتی اندکی در فیلم گنجانده شده باشد، اما در مجموع و با تمام ممیزیهایی که بر فیلم سایه انداخته، حرف اصلی در آن مخدوش نمیشود و نگاه فیلمساز هنوز هم پس از گذشت شش سال، تازه، قابل تعبیر و تعمیم است.
استفاده از موسیقی و ملودیهای آشنا، از دیگر مواردی است که به لحاظ تماتیک، به اتصال نقاط پراکنده در فیلمنامه کمک میکند، شنیدن ملودی “بهاران خجسته باد” ، ” هزار قصه” و”خونه مادربزرگه” تمهید هوشمندانهای است که کارگردان به کار میبندد تا فراز و فرودهای این درام اجتماعی – سیاسی را نرم تر کند و شخصیتهای متضاد و مخالفی را که روبروی هم قرار دارند، با هم آشتی داده و در یک قاب واحد به نام خانواده قرار دهد.
امیریوسفی، همچنین به مقاطع مختلف تاریخی این کشورِ پر آشوب، سرک میکشد. او در فلاش بکهایی که به گذشته و کودکی منیر خانم یا حتی پیش از آن میزند، نشان میدهد که چقدر در تاریخ این سرزمین، لحظات زیادی توام با ترس و بحران وجود داشته و همیشه کودکانی بودهاند که از صدای کوبیده شدن درها می هراسیدند، و همیشه مادرانی بودند که در انتظار بازگشت فرزندانشان گریان و امیدوار، چشم به کوچه میدوختند، یا هنوز هم هستند زنان بسیاری که خبر ناگوار مرگ همسر یا عزیزانشان را پیش از دیدن و لمس کردن جنازه های آنان بشنوند.
با این مرور تاریخی بیش از پیش در می یابیم، همچنان که در دورههای مختلف، به موازات حرکت و جوشش توده مردم، برآیندی جز بروز خفقان و کنترل بیشتر از سوی سیستم حاکمه بر جامعه مورد انتظار نبوده، ترس از آزاد اندیشی و خوانش های متفاوت عقیدتی – سیاسی نیز مزید بر علت شده است. محور اصلی این فیلم نیز که بر بستر اتفاقات سال ۸۸ شکل گرفته، به واقع نمایش این مطالبهگری و احترام به آزادی و درک ارزش واقعی دموکراسی است.
آنچه فیلم «آشغال های دوست داشتنی» را با همه ضعف ها و کاستی هایش به یاد ماندنی می کند، درک همه لحظاتی است که فیلمساز مخاطب را آگاهانه در جایگاه یک شاهد و ناظر قرار میدهد و طنازانه آن موقعیت را به نقد میکشد. در این مسیر، آن چه اهمیت دارد، بازخوانی و تجربه مجدد این حافظه مشترک تاریخی است که نباید به سادگی فراموش شود.

لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- پروانه ساخت یک فیلم سینمایی صادر شد
- در شب محمدعلی نجفی مطرح شد؛ روشنفکری که برای نجات سینما تلاش کرد
- یادداشت محسن امیریوسفی در سوگ عباس اسفندیاری، بازیگر «خواب تلخ»/ مرگ یک سلبریتی خصوصی
- معاون نظارت و ارزشیابی خبر داد/ فیلمهای توقیف شده نمیتوانند آنلاین هم اکران شوند
- تغییرات جنجالی در شورای صنفی نمایش/ امیریوسفی رفت شایسته آمد
- نامه محسن امیریوسفی به حسین انتظامی درباره «آشغالهای دوست داشتنی اصل» و بازی بهروز وثوقی
- اظهارنظر هوشنگ گلمکانی درباره نامه امیریوسفی به هیات انتخاب جشنواره
- بازخوانی نظرات منتقد سینما و عضو هیات انتخاب جشنواره فجر درباره ممنوعیت بازی بهروز وثوقی
- درخواست کارگردان «آشغالهای دوست داشتنی»: بگذارید بهروز وثوقی پس از ۴۱ سال بر پرده سینما دیده شود
- درهای دبیرخانه جشنواره فجر بر روی بهروز وثوقی بسته شد
- بازیگر جدید آشغالهای دوستداشتنی اصل کیست؟
- واکنش محسن امیریوسفی به اظهارات محمدحسین لطیفی درخصوص خانه پدری
- جزئیات آرای ۱۰ چهره موثر سینما در سال ۱۳۹۷ آکادمی سینماسینما/ رتبه سوم: محسن امیریوسفی
- رئیس کانون کارگردانان سینمای ایران: سینمای اجتماعی کیارستمی، گنجینهای درخشان است
- من آشغالها را دوست دارم / نگاهی به فیلم «آشغالهای دوستداشتنی»
نظر شما
پربازدیدترین ها
- جدول ستارههای منتقدان بینالمللی به فیلمهای جشنواره کن (۵)
- یک پایان اسرارآمیز/ نگاهی به فیلم «لامینور»
- پروانه نمایش برای دو فیلم صادر شد
- جبلی در جمع دانشجویان مطرح کرد؛ شبکه خبر را برای «متروپل» به خط کردیم، گفتند بس است!/ تحت فشاریم
- گزارشی از دومین روزِ دومین جشنوارهی ملی فیلم کرمان/ از مشیریِ سینمای آزاد تا مشیریِ مستندساز
آخرین ها
- یک پایان اسرارآمیز/ نگاهی به فیلم «لامینور»
- فَرِّ فرهنگستان هنر به هادی حجازیفر رسید
- جدول ستارههای منتقدان بینالمللی به فیلمهای جشنواره کن (۵)
- جبلی در جمع دانشجویان مطرح کرد؛ شبکه خبر را برای «متروپل» به خط کردیم، گفتند بس است!/ تحت فشاریم
- سیلی سرخ/ نگاهی به فیلم «مجبوریم»
- لغو اختتامیه یک جشنواره تئاتری/ اداره کل هنرهای نمایشی با داغدیدگان حادثه ساختمان متروپل همدردی کرد
- برگزاری مجامع عمومی عادی سالیانه، عمومی عادی بهطور فوقالعاده و عمومی فوقالعاده همراه اول
- آغاز اکران «پسران دریا» از فردا/ فیلم افشین هاشمی در جشنواره بوسان نمایش داده میشود
- حمید فرخنژاد و احسان عبدیپور نامزد جایزه «سپتیمیوس» شدند
- فیلمهای کوتاه با موضوع موزه و میراث فرهنگی در موزه سینما اکران میشوند
- در جلسه نقد و بررسی «تیغ پنهان» مطرح شد؛ فیلمسازی که تماشاگرپسند است/ این ساموراییها دوست ندارند شمشیر بکشند
- خشم تان را روی موج رادیو مهار کنید
- پروانه نمایش برای دو فیلم صادر شد
- گزارشی از دومین روزِ دومین جشنوارهی ملی فیلم کرمان/ از مشیریِ سینمای آزاد تا مشیریِ مستندساز
- روایت سینما از آزادسازی خرمشهر و مقاومت مردم این شهر
- انتقاد تند ابراهیم ایرجزاد از علی عباسی/ میخواستی قانون را دور بزنی
- ابلاغ برنامه پنج ساله انجمن سینمای جوانان ایران
- قصه های مادربزرگ را از رادیو سلامت بشنوید
- گناهکار باشم یا بیگناه، مساله این است!/ نگاهی به فیلم «مُهر پنجم»
- ستارههایی که منتقدین فرانسوی و بینالمللی به «عنکبوت مقدس» دادند
- معرفی نوازندگان نمایش موزیکال «دیو و دلبر»
- سیمافیلم در اطلاعیهای اعلام کرد: ساخت سریال «موسی(ع)» به کارگردانی حاتمیکیا متوقف نشده است
- پایداری شبکه همراه اول در مناطق زلزلهزده استان سیستان و بلوچستان
- تقدیر از موزه سینما در هفته میراث فرهنگی/ موزه سینما آلبوم خانوادگی سینماست
- نرگس محمدی، پروین اعتصامی میشود
- نمایندگان صنوف سینمایی از شورای راهبردی اکران استعفا دادند
- گزارشی از اولین روز دومین جشنوارهی فیلم کرمان/ سینمای آزاد، تنها جنبش سیستماتیک سینمای ایران
- جدول ستارههای منتقدان بینالمللی به فیلمهای جشنواره کن (۴)
- اعلام مصوبات شورای راهبردی اکران/ دو فیلم تازه برای اکران از سوم خرداد معرفی شدند
- گفتگو با سیدجمال ساداتیان/ ممیزیها ناشی از اعمال قدرت به وزارت ارشاد است