ابراهیم حاتمیکیا
بازخوانی یادداشت حاتمی کیا برای سیف الله داد: از خلوتش بگویم. از هم قدمی فراوان در کنار رود راین که گاهی به نرمه اشکی از غربت حضور شیرین میشد. او همسفری بود که اگر نبود، کرخه من به راین نمیرسید.
از مسئولیش بگویم. او بلندتر از مسئولیتش بود و به نظرم جفا بود که عمرش را بجای ساخت فیلمهای فاخرانه در اسارت ساختار هزار توی مدیریت گرفتار کند.
از دوران تختنشینی او بگویم که وقت ملاقاتش همه گرداگرد او بازنده بودیم و او برنده. چنان سخن میگفت که ما از خودمان خجالتزده میشدیم.
از صدایش بگویم که گویی پردهای از مخمل حجب و مهربانی بر آن کشیده بود.
این روزها کمتر میدیدمش، پیامکهای انتخاباتی بیش از خود مفهوم پیامش، حضور با معنی وجودش بود.
ای کاش فیلم تهران سیفالله ساخته میشد.
ای کاش با تلفن خبر نمیشدم. ای کاش آماده بودم. ای کاش این خبر شوخی بود. روحش با اولیاء خدا شاد.
این یادداشت را ابراهیم حاتمی کیا در مرداد۸۸ پس از درگذشت سیف الله داد منتشر کرده است .