سینماسینما، محمد تقیزاده
جدیترین نقدی که مخالفان مرد بازنده به آن وارد کردند، شباهت آن با دیگر آثار مهدویان از جمله سریال زخم کاری بود که همسانی بخش زیادی از بازیگران آن سریال در این فیلم، هجمهها به هفتمین اثر مهدویان را دوچندان کرد. منتقدان مرد بازنده معتقدند که الگوهای روایی فیلمهای مهدویان از جمله رابطه پدر و پسری و زن و شوهری سریال زخمکاری نیز به طور مشابهی در این فیلم تکرار شده و این میزان تکرار و شباهت را اصلیترین دلیل مخالفت با ساختار روایی و بصری فیلم عنوان کردند.
اگر فرض حضور عوامل پشت و جلوی دوربین را در مجموعه آثار اخیر مهدویان بپذیریم اما باز هم حضور متفاوت و هنرآفرینی قدرتمند گروه بازیگری و دیگر عوامل چون تدوین و طراحی میزانسن و دیگر اجزای نمایشی را در فیلم آخر مهدویان نمیتوان به راحتی کتمان کرد. جواد عزتی، رعنا آزادیور، مهدی زمینپرداز نقشآفرینیهای متفاوتی در فیلم داشتند و حضور بازیگرانی چون بابککریمی و آناهیتا درگاهی در نقشهای کوتاه اما تاثیرگذار، موضوعی قابل توجه در اثرجدید مهدویان است.
مهدویان در اقدامی جسورانه، سراغ ژانر معمایی رفته که پرداخت آن به جهت دقت و تمرکز فراوان در پیچشهای داستانی و طراحی معماهای روایی کار آسانی نیست و از سوی دیگر جای خالی این گونه پرطرفدار در آثار به نمایش درآمده در سینمای ایران به شدت احساس میشود. به طورکلی مرور کارنامه مهدویان نشان میدهد که جسارت و بازیگوشی در تغییر فضاها و گونههای مختلف از جمله ویژگیهای شخصی و حرفهای مهدویان است چرا که در میان هفت فیلم کارنامه کاری او، گونههای مختلفی چون طنز، مستند داستانی، ملودرام و درام معمایی دیده میشود.
مرد بازنده قصه خود را با الگوهای مرسوم سینمایی تعریف میکند و در این مسیر لکنت و انحراف چندانی نیز مشاهده نمیشود؛ از سوی دیگر شخصیتپردازی مرد بازنده از جمله نقاط قوت فیلم است که با بهرهگیری از انتخابهای درست و بجا و گریم و طراحیهای بصری دقیق، توانسته کاراکترهایی باورپذیر و همراهکننده خلق کند که به طور حتم زاییده فیلمنامه دقیق و حرفهای و اجرای کم نقص گروه بازیگری آن است.
در کل، مرد بازنده از جمله فیلمهای باکیفیت کارنامه فیلمسازی محمدحسین مهدویان است که پس از تجربه ناموفق شیشلیک و همچنین سریال پرنقص زخمکاری، نوعی بازگشت به اوج برای وی به شمار میآید. مهدویان با ایستاده در غبار به یکباره پدیده شد، با ماجرای نیمروز ۱ به اوج رسید و پس از دو تجربه متوسط در لاتاری و ماجرای نیمروز۲، فیلم پرسوز و گداز و سنگین درخت گردو را بردپرده سینماها برد و پس از یک تجربه ناموفق و کلیشهای در شیشلیک، بار دیگر مسیر صعودی خود در فیلمسازی را در پیشگرفته است.