سینماسینما، محسن جعفری راد
تجربه ثابت کرده، جشنواره فجر و در کل منتقدان و رسانه های ما، شایستگی سینماگران زیادی را ندیده اند و یا کم دیده اند. مثلا نام چند فیلم معتبر را مرور کنیم تا به سینماگر مد نظر این متن برسیم. زیر پوست شهر ساخته رخشان بنی اعتماد، صداها ساخته فرزاد موتمن، از کنار هم می گذریم ساخته ایرج کریمی، نیمه پنهان ساخته تهمینه میلانی و از همه مهمتر خانه پدری ساخته کیانوش عیاری و … این فیلمها فقط یک وجه اشتراک دارند. یعنی بازی نازنین فراهانی که همیشه حضوری به جا و درست در بافت داستان و اجرا دارد. به خصوص در خانه پدری که یکی از بهترین بازی هایش است.
حالا سریال های مهمش را مرور کنیم. چراغ جادو، داستان یک شهر، ترور خاموش، ملکاوان و …که در هر کدام نقشی متمایز با دیگری دارد. از زن روان پریش سریال ملکاوان گرفته که دو سال قبل از تلویزیون پخش شد تا زن مقتدر سریال های تاریخی و مقایسه کنید با زن طبقه ضعیف جامعه در زیر پوست شهر و زن طبقه سنتی اما فاقد هویت از طرف جامعه مرد سالار در خانه پدری.
فراهانی حتی در فیلم های مستقل هم استعدادش را ثابت کرده است؛ از کوپال که نقش زن قهرمان داستان را دارد و با همان حضور کوتاهش به راحتی بی رحمی و فاصله اش از شوهرش را منتقل می کند تا مهمونی کامی که به شدت بازی رئالیستی دارد یا تهران ساعت هفت صبح ساخته امیر شهاب رضویان.
مجموعه اینها را کنار هم بگذاریم به بازیگری می رسیم با تجربه های متفاوت. مثلا فیلمنامه فیلم پدیده را می نویسد و در فیلمنامه آخرین کار سیروس الوند هم نویسنده مشترک است. یعنی هم با جوان ها و نسل جدید فیلمسازان کار می کند و جالب اینکه بیشتر با فیلم اولی ها کار کرده و هم با پیشکسوت ها که اشاره شد و هر کدام جایگاه متمایزی دارند. اما چرا چنین سینماگرانی هیچ وقت دیده نشدند؟
طبیعی است چون سینما به نقش های اصلی و گیشه به سوپراستارها بها می دهد ولی رسالت کار روزنامه نگاری و نقد شاید همین باشد که چراغ قوه اش را به سمت چنین بازیگرانی بگیرد. کم چیزی نیست؛ اینکه هم با بنی اعتماد کار کرده باشی هم با کیانوش عیاری هم با فرزاد موتمن و هم با تهمینه میلانی و بهخصوص اصغر فرهادی (سریال داستان یک شهر) اما کسی از تو جایی نگوید و ننویسد.
اما بهانه این مطلب حضور او در سه فیلمی بود که امسال بازی کرده بود. یکی خورشید آن ماه، دومی فیلم تارا و سومی مصلحت که تنها مصلحت به جشنواره راه یافت و طبق نظرات منتقدان بازی او جزو برگ های برنده فیلم است. مثلا اقتدار و صلابتی که ابتدا به عنوان یک زن مرتبط به خانواده های درباری زمان طاغوت از خود نشان می دهد با فن بیان قوی، در تقابل با شکنندگی زمان اعدام که به گریه و هق هق می افتد و استفاده خوبی از میمیک صورتش دارد.
فراهانی بازیگر تجربه گرایی هم هست. مثلا لهجه و لحن یک زن شمالی را خوب بازی می کند در فیلم وقتی همه خواب بودند و یا در فیلم خورشید آن ماه که جزو فیلم های خوبی بود که از جشنواره حذف شد (به نویسندگی سمیه تاجیک و کارگردانی ستاره اسکندری) که نقش اصلی را داشت و شاید با حضورش در جشنواره ، یک بار برای همیشه، شایستگی اش دیده می شد اما نشد. او در این فیلم هم، نقش یک زن لال بلوچ را دارد یا در همان فیلم های ماندگارش مثلا در خانه پدری، استفاده خلاقانه ای که از حجابش دارد و نقش یک زن سنتی البته با بیان تند و گزنده اش به خصوص در سکانس درگیری را خوب بازی می کند و یا صورتی که می تواند گریم های مختلفی را به خود بپذیرد که می تواند به یک بازیگر کمک کند. همان طور که چهره فراهانی به عنوان یک صورت سنگی و بی روح در فیلم مصلحت را می توان با شخصیتش در فیلم زیر پوست شهر با چهره ای رنگ پریده و مظلوم مقایسه کرد.
نتیجه اینکه گاهی شاید بد نباشد به رنج زیر پوست بازیگرانی نگاه کنیم که سالهاست بی ادعا با بهترین ها کار می کنند و با صبوری ادامه می دهند و غرور و توهم بازیگران تازه به دوران رسیده را هم ندارند اما دیده نمی شوند!