بر شاخه‌ای که نشسته‌اید؛ به دست خود اره می‌سایید

سینماسینما، زهرا مشتاق

جز اخبار ۲۰:۳۰ تقریبا تلویزیون نمی بینم. نمی دانم کدام مهمان بوده که در یک ویژه برنامه یلدا از لغت رقص استفاده کرده و کلا همه را بر باد فنا داده؛اما در شبکه های اجتماعی مجری برنامه را دیدم که دختر جوانی بود و با دستپاچگی و در حالی که دست هایش استرس زیادی داشت، بابت کلمه نامانوسی که مهمان برنامه به کار برده بود، عذرخواهی رسمی! کرد. بعد عذرخواهی اش را کامل تر کرد و به جای تهیه کننده و کل عوامل برنامه هم باز عذرخواهی کرد!
راستش من هنوز در شوک این اتفاق هستم. این خطوط قرمز من درآوردی تا کجا قرار است ادامه یابد؟ مگر می شود رقص را از فرهنگ این ملت زدود؟ رقص‌های فلکوریک کردی، گیلکی، بندری، ترکمن، خراسانی و ده ها رقص زیبای دیگر. حتی رقص های کوچه بازاری، رقص های شادمانی. رقص میراث کهن بشریت در تمام جوامع است. چه چیزی را می خواهید حذف کنید؟ و چرا؟ وقتی عنوان رقص به حرکات موزون تنزل می یابد و هیچ صدای مخالفی حق اعتراض پیدا نمی کند، همین می شود که حالا پایه های صدا و سیما با این کلمه دچار زلزله لابد ۹، ۱۰ ریشتری می شود.
یادم است سال ها قبل فیلمی درباره لوریس چکناواریان و اجراهای درخشانش در شب های موسیقی ساخته بودیم. می دانستیم که پخش آن از شبکه های داخلی محال است. من به عنوان تهیه کننده همراه با وحید زارع زاده کارگردان کار، فیلم را بردیم جام جم و فکر کردیم پخش آن شدنی است. چند روز بعدش مدیر وقت در جلسه ای حضوری ضمن کلی هندوانه محبوبی که زیر بغل ما گذاشت و از کار تعریف و به به و چه چه کرد، گفت با پخش کار موافقند. ما تقریبا از خوشحالی داشتیم بال در می آوردیم که آقای مدیر افزودند فقط یک اشکال کوچک است؛ می شود صحنه سازها را درآورید؟ ما مثل احمق ها نگاه کردیم که یعنی چه سازها را درآوریم؟ گفتند می دانید که ما طبق قوانین نمی توانیم ساز نشان دهیم. آنقدر عصبانی شدم که دیگر ملاحظه نکردم. گفتم ببخشید آن‌وقت آقای چکناواریان دقیقا چه چیزی را دارند رهبری می کنند؟ هوا را؟ بعد اگر این گروه عظیم ارکستر و نوازنده ساز به دست حذف شوند، چه چیزی از فیلم می ماند؟!
یادم است همان وقت ها آقای چکناواریان به یک برنامه پرمخاطب تلویزیونی که اجرای آن به عهده داریوش ارجمند بود دعوت شد. با هم به شبکه یک رفتیم. کمی قبل از شروع برنامه، تهیه کننده که اتفاقا مرد بسیار محترمی بود با کلی من و من و عذرخواهی از استاد خواستند که کراوات خود را دربیاورند. که البته من کاملا مخالفت کردم.
مساله این است که رسانه ای چون‌ صدا و سیما که با پول مالیات این مردم اداره می شود حق ندارد تنها مربوط به بخشی از این جامعه باشد. حق ندارد با وضع قوانین من درآوردی چنین توهین آمیز ترکتازی کند. چه کسی یا کسانی پاسخگوی این خطوط قرمز مسخره بی حساب و کتاب هستند؟ مالیات دهندگان حق دارند سیما و تصاویر خودشان را نیز در این به اصطلاح رسانه تک صدایی! ببینند. در دنیای امروز که هر چیز در یک لحظه قابل دسترسی است، این فیلترهای عجیب و غریب و عبور از هزارتوی مدیران تلویزیون به راستی تاسف آور است.
البته به نظر می رسد ریزش مخاطب از سوی این سازمان کاملا عامدانه و آگاهانه باشد. در راستای پالایش و همگن کردن مخاطبان که معمولا طیفی خاص از جامعه را شامل می شوند. وگرنه کیست که نداند چه برنامه هایی با چه حجم از مخاطب می شود پخش کرد. شما انواع مختلف موسیقی پخش بکنید؛ از سنتی تا پاپ ببینید چه می شود. سریال های خوب خارجی و داخلی حتی همین سریال های شبکه نمایش خانگی را پخش بکنید، ببینید مخاطب چگونه رو به سوی رسانه کشور خودش خواهد آورد. بحث های سیاسی آزاد بگذارید. خط قرمزها را بردارید. بگذارید مخاطبان مختلف با نظرهای متفاوت و مختلف خودشان را در آینه شما ببینند. این کاری است که در تمام دنیا انجام می شود. شما چرا آنقدر مخالف خوانید؟ شما چرا چنین عناد می ورزید؟ رقص و کراوات و شادی خط قرمز تان است؛ اما تبدیل کردن شبکه ها به یک رپرتاژ آگهی دائمی از تبلیغ کرم صورت و چای لاغری و قابلمه های بخارپز و جایزه های بی سروته برایتان افتخار است؟ پس منتظر پس لرزه های ترسناک تری باشید. پس از دیدن پسر پانزده ساله ای که در یک لایو اینستاگرامی مقابل چشم هزاران نفر از خصوصی ترین لحظات خود با بی پروایی تمام صحبت می کند، دچار هراس نشوید و به رویه خود ادامه دهید. که این شاخه ای که بر آن نشسته اید؛ به دست خود اره بر آن می سایید.

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 147364 و در روز پنجشنبه ۴ دی ۱۳۹۹ ساعت 06:57:07
2024 copyright.