سینماسینما، پگاه هوشنگی
جاهطلبی و تلاشی فراتر از ایجاد دلهره و ترس برای تماشاگر یکی از نکات قابل اعتنا در ساختهی جدید جوردن پیل است. فیلم مقدمهای نفسگیر و عجیب دارد. استفادهی هوشمندانه از صدای خارج قاب و روایت پر ابهام در همان ابتدا تمامی حواس شما را برای تماشای فیلم Nope به کار میگیرد. در سال ۱۹۹۸ شامپانزهی تربیت شدهای در یک برنامهی زندهی تلویزیونی به یکباره کنترل خود را از دست میدهد و به افراد حاضر در صحنه حمله میکند. این اولین تکه از پازل فیلم است. در ادامه این فرصت به تماشاگر داده میشود که آرام آرام و با حوصله تکتک قطعات پازل را بچیند. این شیوه از روایت سیال شما را از تماشای تنها یک فیلم با ژانر علمی و تخیلی دور میکند و با به کارگیری از اصل افشای تدریجی شما را به درون دنیایی فانتزی و دلهرهآور فیلم پرتاب میکند.
ام جی (دنیل کالویا- همکاری قبلی او در فیلم get out تحسین بسیاری از منتقدان و مخاطبان را برایش به ارمغان آورد) به همراه پدرش مزرعهای در مکانی دور افتاده در دل بیابانهای کالیفرنیا دارند. شغل خانوادگی آنها پرورش اسب برای حضور در فیلمهای هالیوودی است. در یک نیم روز معمولی ناگهان صدای غرشی عجیب ام جی و پدرش را غافلگیر میکند و چند دقیقه بعد بارش اشیای عجیب و غریب از آسمان شروع میشود. برخورد یک سکهی فلزی با پدر ام جی منجر به مرگ او میشود و قهرمان داستان را دچار چالش سختی میکند. کنار آمدن با مرگ پدر، حفظ تجارت خانوادگی و کشف اتفاقات رازآلود پیرامون محل زندگی همگی شرایط سختی را برای ام جی رقم زده است. در ادامه خواهر ام جی (کیکه پالمر) که رویاهای بلند پروازانهای دارد از راه میرسد و تلاش میکنند به همراه هم علت مرگ پدر را کشف کنند. در کنار تمامی این اتفاقات ژوپ (استیون ین) بازیگر و صاحب مجموعهی تفریحی ژوپیتر کلیم سعی میکند به شیوهی خودش با این موجود فضایی و ترسناک روبرو شود و با طعمه قرار دادن یک اسب سعی دارد نمایشی خاص برای تماشاگران ترتیب دهد اما حملهی موجود فضایی و بلعیدن تمامی افراد حاضر در صحنه شرایط را پیچیدهتر میکند. عدم نمایش موجود فضایی تا اواسط فیلم و بهرهگیری از صدا و عکسالعمل قربانیان ترس و دلهره را تشدید میکند.در ادامه کمک گرفتن ام جی و خواهرش از یک فروشندهی محصولات دیجیتال و یک مستندساز مسیر کشف حقیقت را برایشان هموارتر میکند.
نکتهای که حیف است به آن اشاره نشود ارجاعات و نوعی ادای دین به تاریخ سینما است که در چند سکانس به آن پرداخته میشود؛ مانند اسب معروف ادوارد مایبریج که به نوعی اولین تصویر متحرک تاریخ سینماست و یا استفاده از دوربینهای آنالوگ و ۳۵ میلیمتری سینما برای ثبت تصویر موجود فضایی (هر جا این موجود فضایی ظاهر میشود تمام نیروی برق و دستگاههای الکترونیکی قطع میشود و نمیتوان از دوربینهای دیجیتال و مدار بسته، تصویری از این اتفاقات ثبت کرد) به نوعی ما را در یک مسیر طولانی تاریخی عقب و جلو میبرد.
اگر با تماشای Get out و US حس غریب و ناشناختهای از ترس برایتان بوجود آمده آخرین ساختهی پیل، ترسی بیمنطق و فرازمینی برایتان به وجود میآورد. درباره فیلم از زمان اکرانش تا بحال نقدها و نظرات متعددی منتشر شده است، عده ای آن را گامی رو به جلو و بلند پروازانه برای جوردن پیل میدانند و عدهای فیلم را فاقد داستان جذاب و فرمی قوی میدانند. صرف نظر از تمام این نظرات جوردن پیل مسیر خود را در سینما پیدا کرده و تلاش دارد با پرداختن به موضوعات عجیب و غریب و شاید دقیقتر بگوییم هولناک و غیر قابل تصور شما را به دنیای ناشناختهی خودش دعوت کند، دعوتی که شاید پایان آن را هرگز ندانید.