سینماسینما، محدثه واعظیپور
پیش از شیوع کرونا درباره مناسبات اقتصادی سال ۹۹ پیش بینیهایی وجود داشت و بسیاری از ما می دانستیم که دست کم در فضای رسانه سال جدید، سالی پرمخاطره است. اسفندماه و با انتشار اخبار مربوط به کرونا و پس از آن تعطیلی کسب و کارها و خانه نشینی روزنامه نگارها، زمینه برای تعطیلی طولانی مدت و تعدیل روزنامه نگارها فراهم شد. اگر روزگاری روزنامهها و نشریات زیر مجموعه نهادها و سازمانها، شرایط بهتری داشتند و اغلب روزنامه نگاران دوست داشتند در آن نشریات مشغول به کار شوند، این روزها اوضاع نابسامان اقتصادی به جان همه سایتها، روزنامهها و نشریات افتاده و امنیت شغلی اغلب روزنامه نگاران به ویژه آنهایی را که مستقلتر یا غیروابستهتر هستند، تهدید میکند. اگرچه بحران کرونا محدود به ایران یا یک صنف نیست، اما در همین شرایط سخت، بقیه صنفها مدام مشغول خبری کردن بحرانها، مسائل و مصائبشان توسط همین روزنامهنگاران و خبرنگاران بیپناه هستند. سینمادارها از تعطیلی سینماهایشان مینالند، رانندههای تاکسی نگران کاهش درآمدشان هستند، روسای صنوف مختلف دنبال جلب حمایت مالی دولت برای جبران ضررهای ناشی از کرونا هستند اما برای اهالی رسانه اتفاقهای تلخ و عبرتآموزی رخ میدهد. مسئله اینجاست که رسانهها در یک دهه اخیر آنچنان ضعیف شدهاند و جنبه انتقادی آنها به صفر رسیده که فضایی برای پوشش این رویدادها نیست. انتقادی اگر مطرح میشود گوش شنوایی برای حل آن وجود ندارد، حتی خود خبرنگاران درباره تعطیلی نشریات و بیکار شدن همکارانشان چیزی نمینویسند و منتشر نمیکنند. حمایت واقعی و مستمر از این قشر وجود ندارد و انبوه رسانههای غیر تخصصی و اخبار فیک، آنچنان در زندگی مردم ریشه دوانده که برای کسی اهمیت ندارد روزنامه نگار متخصص، باوجدان و تحصیلکرده یک شبه متولد نشده که یک شبه بیکار و به حاشیه رانده شود.
جامعه نگران قیمت گوشت و مرغ، اجاره مسکن و گرانی بنزین است. دلواپس کسب و کارهای معطل مانده و شکست خورده در روزهای قرنطینه، و کسی حواسش به صدها روزنامهنگاری نیست که در تعطیلی طولانی اسفند و فروردین مشغول کار بودند و در روزهای نخست سال، اغلبشان به جای حمایت توسط مدیران و سردبیرانشان یا از کار بیکار شدند یا نوید کم شدن دستمزد دریافت کردند، به آنها وعده تعدیل دادند و از تعویق پرداخت چند ماهه دستمزدشان باخبر شدند. هیچ نهاد و صنفی، به دنبال رفع جدی مشکل رسانهها نیست. همه از سپری شدن دوران روزنامهها میگویند. قبول! همان طور که دوره رادیو گذشت یا نوارهای وی اچ اس جایشان را به تکنولوژیهای تازه دادند، اما آیا دوران آگاهی و خبر رسانی خواهد گذشت؟ روزنامه به عنوان یک رسانه جای خود را به رسانهای دیگر خواهد داد. همان طور که سالهاست تلویزیون ایران برای انبوه مخاطبان دهه شصت و هفتاد، رسانهای تمام شده به نظر میرسد، اما برنامه سازی و تولید محتوا که پایان نیافته است.
این که دوران روزنامهنگاری گذشته بحثی است، قابل توجه و منطقی، اما به بهانه تغییر حال و هوای زمانه نمیشود یک صنف را نابود کرد. گویا بعد از کارگران بیپناهی که مدتهاست از کمبود دستمزد یا مطالباتشان سخن میگویند و به جایی نمیرسند نوبت روزنامهنگاران رسیده که زیر فشارهای اقتصادی و بیمسئولیتی مدیران و مسئولان فرهنگی از میدان به در شوند.
مسعود جعفری جوزانی کارگردان سینما چند روز پیش به بهانه درگذشت سیامک شایقی به این موضوع اشاره کرد که یک دهه اخیر دوران سختی بر اهالی سینما گذشته و بسیاری از آنها چمدانهایشان را بستهاند تا بروند. این جملات تلخ درباره قشری مطرح شده که اغلبشان درآمدهایی فراتر از استانداردهای زندگی در ایران دارند. اما میتوان وضعیت یک دهه اخیر روزنامهنگاران را هم، این گونه شرح داد و از بی سر و سامانی صنفی سخن گفت که در اواخر دهه هفتاد و در پی آزادیهای اجتماعی و باز شدن فضا، جان تازه گرفت و بالید. اما شکوفایی و ماندگاریاش برای سیاستمداران اهمیتی نداشت.