سینماسینما، یاسمن خلیلیفرد
«بیپولی» یکی از شناختهشدهترین و محبوبترین فیلمهای حمید نعمتالله است که موقعیت مرکزی و فضاسازی جالب توجهی دارد. موقعیت یک مرد جوان با شرایط ممتاز شغلی و اجتماعی و البته بهشدت مغرور و خودشیفته که بهواسطهی خودبزرگبینیهایش در حساسترین برههی زندگی، شغلش را از دست میدهد و گرفتار مشکلات متعدد مالی میشود.
آنچه «بیپولی» را در کنار دیگر خصوصیتهای منحصر به فردش به فیلمی ماندگار نه تنها در کارنامهی نعمتالله بلکه در سینمای ایران بدل ساخته فیلمنامهی آن است. عناصر درام در جای درست خود قرار گرفتهاند. فیلم در روایت خود موفق عمل میکند و در هیچ بخشی دچار سکته نمیشود. نعمتالله موفق شده است در «بیپولی» به قصهای بپردازد که در سینمای ایران کمتر به آن پرداخته شده و لحن طنز و موقعیتهای بعضاً طنزآمیز فیلمنامه وجه تمایزی را میان این اثر با دیگر آثاری که به معضلاتی چون شکست اقتصادی، ورشکستگی و بیپولی پرداختهاند ایجاد میکند.
وقتی این فیلم را با آثار بعدی فیلمسازش مقایسه کنیم به وضوح درخواهیم یافت که در «بیپولی» بسیاری از مشخصهها یا بهتر بگویم، مولفههای آشنای سینمای نعمتالله در حال شکلگیریاند. مولفههایی که در آثاری چون «آرایش غلیظ» و یا «شعلهور» به تکامل و پختگی رسیدهاند، اما شاید در «بیپولی» بیشتر و برجستهتر به چشم میآیند و نوید حضور کارگردانی را در سینمای ایران میدهند که قرار است در کارهای خود دست به خلاقیتهایی مبتکرانه و نو بزند.
«بی پولی» برخلاف آنچه در ظاهر به نظر میرسد و مطابق رویهای که از سینمای حمید نعمتالله انتظار داریم شامل بخشهایی از دغدغههای این کارگردان دربارهی روابط آدمها و مناسبات عرفی و اخلاقی آنهاست. آدمهای داستان هر یک از نقصانها، بحرانها، اختلالات و کمبودهایی رنج میبرند که ریشه در گذشتهشان دارد و قرارگیری آنها در مسیری خاص در داستان به این مناسبات دامن زده و عناصری چون ظاهرسازی، پنهانکاری، دروغگویی به عنوان معضلات و دغدغههایی تعیینکننده و رایج در زندگی امروز، مبنای اصلی چالشهای شخصیت اصلی فیلم با بازی متناسب بهرام رادان هستند. بنابراین فیلمساز با طرح و پرداخت دقیق و موشکافانهی شخصیتهای داستانش توانسته آنها را از لایههای سطحی به لایههای زیرین کشانده و برایشان هویتهایی حقیقی و باورپذیر خلق کند.
در نگارش فیلمنامه همچنین به این اصل توجه شده است تا موقعیتهایی که به قصه تبدیل میشوند خوشایند و بکر باشند. بهعنوان مثال سکانسی که در آن شکوه (لیلا حاتمی) شاباشهای مراسم عروسیشان را در جیب کت دامادی ایرج (بهرام رادان) پیدا میکند و مکالماتی که در جریان این اتفاق بین زوج رد و بدل میشود از درخشانترین، بکرترین بخشهای داستان است.
همچنین سکانسهایی که در قالب فلاشبک ایرج از تجربیات کاری خود پس از بیپولی مثلاً از کار کردنش در استخر و … برای خانم مسافر اتوبوس میگوید. فضاسازی این بخشها با جنس ابزورد موقعیتها همخوان و همسو است و در عین تلخ بودن ماهیتشان باری از طنز، شاید طنز تلخ را در خود حمل میکنند. بنابراین میتواند با صراحت اذعان داشت که فیلمساز در پیریزی فرم بصری مورد نظرش نیز به موفقیت دست یافته است.
دگردیسی شکوه در روند پیشروی داستان و فشاری که فقر و بحرانهای ناشی از آن در زن پدید میآورد از دیگر وجوه مثبتیست که متناسب و بهجا از آب درآمده و پتانسیل آن را دارد که سبب بروز مناقشههای متعدد میان زوج اصلی فیلم شود.
«بیپولی» زیادهگو نیست. فیلم شاخ و برگهای بیعلت و زائد ندارد و تدوین خوب کمک بزرگی به تناسب و شسته رفته بودن آن کرده است. همهی رویدادها در خدمت داستان اصلی فیلماند و بسط و گسترش یافتن آنها تمرکز تماشاگر را به سمت قصههای فرعی نمیبرد. باورپذیر کردن تنشهای متنوع و متعددی که در گفتوگوهای دو یا چندنفرهی شخصیتها وجود دارد از دیگر محاسن فیلم است. عمق این تنشها که البته شالودهای از طنز و ابزورد بودن نیز درشان دیده میشود آنقدر قانعکننده هست که برخلاف فرمول کلی چنین فیلمهایی مخاطب انتظار غافلگیری عجیب و غریب یا تحول غیرقابل انتظاری را در آنها در پایان داستان نداشته باشد.
بخش گستردهای از موفقیت «بیپولی» مدیون بازیگرانش است. بازیگران اصلی (لیلا حاتمی و بهرام رادان) که هر دو جنسی متفاوت از بازیهایشان را به نمایش گذاشتهاند. تجربه اثبات کرده است که آثار حمید نعمتالله همواره فرصت درخشش و خودنمایی را به لیلا حاتمی بخشیدهاند؛ نه تنها خانم حاتمی که بسیاری از بازیگران دیگر نیز در فیلمهای این کارگردان خوش درخشیدهاند و بخشهایی کمتر دیده شده از قابلیتهای خود را به نمایش گذاشتهاند. اما در «بیپولی» بیاغراق یکی از متفاوتترین نقشآفرینیهای لیلا حاتمی را در تمام دوران بازیگریاش شاهد هستیم؛ نقشآفرینی ماندگار و درخشانی که در آن سیر تحولی کاراکتر نیز به تصویر کشیده شده است. حاتمی که او را بیشتر در نقش زنان آرام، تاحدودی افسرده و البته منطقی و جدی دیده بودیم، در این فیلم خود را با فضای تاحدودی فانتزی فیلم و موقعیتهای طنزآمیز آن به خوبی وفق داده و جنس بازی او کاملاً متناسب با همین فضاست.
بهرام رادان نیز یکی از موفقترین بازیهایش را در همین فیلم ارائه میدهد و او نیز در ایفای نقشش تاثیرات بحران بر زندگی مرد جوان را بهجا و بهاندازه به نمایش میگذارد.
نعمتالله مانند همیشه به بازیگران نقشهای مکمل نیز بسیار توجه میکند و به آنها فرصت دیده شدن میدهد؛ از بابک حمیدیان گرفته تا حبیب رضایی و سیامک انصاری هر یک بازیهایی متفاوت را ارائه میدهند و حضورشان نیز تأثیری قابلتوجه و مهم را بر اصل داستان و روند پیشرفت آن میگذارد.