تاریخ در این نظارهگری ۳۸ ساله، چه شاهد صبوری بوده است. آرمانخواهی ما در چه روزگار سخت و پرتلاطمی رقم خورد. با هم در یک خوشبینی تاریخی گره خوردیم و در واقعبینی تلخ این سالهای گذر کرده، نخواستیم بدبین و افسرده حال و خلوتنشین شویم. در غممان روزها بیگاه شد و شادیهای هر از گاه، چه ذوقزدهمان کرد. از انفعال و عافیتطلبی و جدا افتادن از مردم بیزار بوده و هستم.اما در این کشف و شهود غریب در رقصی چنین میانه میدان، چه روزها و رخدادها که ندیدیم. هر کدام گوشه پرغصه و قصهای از تاریخ…بعضی واژهها، خود یک تاریخاند. اما چه آسان عیارشان را در بازی قدرت و سیاستزدگی از دست میدهند.انقلاب، آرمان، اصول و عقیده در این سایه روشن روزگار و سالهای خاکستری، مفاهیم اصیلشان غبار گرفت و ترک برداشت. حالا در پیچ و خم و بزنگاه تاریخ، نسلی دیگر لهجه و کلام و ادبیات و مطالبات خودش را دارد و بیرحمانه و شاید واقعبینانه) به خود حق قضاوت، محکوم کردن و خط بطلان کشیدن برآدمها و عملکردشان و دورهای که با خون دل پشت سر گذاشتند را میدهد. اگر قدرت و سیاست در خط عدالت و مسیر صواب و اعتماد مردمی بنا نشود، تردید، انحراف و شکاف در پیکره تاریخ، اجتنابناپذیر است.در این سالهای پرخطر و حادثه، چند «هاشمی» را در پهنه سیاست دوره کردیم. اما نمونه متفاوت و متعادل و البته آسیبپذیرش، مبارزی مذهبی و حبس کشیده به نام «اکبر هاشمی بهرمانی» بود که آرمان و اصولگرایی و تجدد و سیاست را به شیوه خود معنا میکرد. نمیدانم این چه حکایت غریبی است که مرگ آدمها و شخصیتها ما را در موقعیتی قرار میدهد که با اعتماد به نفس زایدالوصف میتوانیم در موردشان مدیحهسرایی و اسطورهپردازی کنیم یا با صراحت لهجه به ارزیابی منصفانهشان بپردازیم. مرحوم هاشمی رفسنجانی برای نگارنده در این گزینش دوم، شخصیت مهم و تاثیرگذار و تاریخسازی است که این شمایل چند وجهیاش را باید محصول تناقضهای آشکار و نهان جامعهای ناهمگون بین سنت و مدرنیته، سیاستزده و گریزان از سیاست دانست. آثار و تبعات جولاندهی زیاد و کم در ساختار سیاسی چنین جامعهای همراه با اصرار و تلاش بر آزاداندیشی و مستقل بودن و ارایه طریق روشنبینانه، قرار گرفتن در موقعیتی پردستانداز و آمیخته با سوءظن است. در این فضا و شرایط هر چقدر بخواهی مدبرانه عمل کنی، باز در برابر ترکیب متناقضی از القاب و واژههای سمپاتیک و دافعهآمیز قرار میگیری. از چنین زاویهای، این سیاستمدار کهنهکار یک نمونه استثنایی از اشخاصی بود که در کنار القابی چون سردار سازندگی، اسوه صبر و استقامت و جلودار اعتدال، در تیررس عناوینی از این دست نیز قرار گرفت: حامی فتنه،عالیجناب سرخپوش و …در آن حضور انبوه چند میلیونی اقشار مختلف در مراسم تشییع پیکر این پیر دیر جفادیده سیاست، چه تعداد سوگوار واقعی و چه تعداد ناظر و حاضر مصلحتاندیش و اهل تقیه داشتیم که واژگان و کلام تند و کوبنده و پرکنایه دیروز را در درون و برون خود تغییر میدادند؟مبارز قدیمی و سیاستمدار خلوتگزیده، عاقبتبهخیر شد که در این همراهی و همدلی وسیع مردمی، رخت از این دنیا بست. همچنان با صبوری و حیرت، نظارهگر ثبت رخدادها در متن تاریخ هستیم. ۲۱ دی ۹۵ را به عنوان یکی از روزهای تاریخساز و عبرتآموز این سرزمین، به خاطر بسپاریم.
اعتماد