سینماسینما، حمید باباوند
وقتی «جیمز کامرون» و «گیل آن هرد» داستان «ترمیناتور» را نوشتند و ساختند، «ارنست کلاین» فقط ۱۲ سال داشت. در دنیای کامرون و هرد که آن روزها حدودا ۳۰ ساله بودند؛ ۴۵ سال بعد خیلی دور از دسترس بود. دنیا قرار بود نابود شود و رباتهای ساختهی دست انسان، از کنترلش خارج شوند اما در همانزمان هم فقط یک نوجوان میتوانست فرمانده جنگهای واقعیای باشد که دنیا را نجات میدهد. تا رسیدن به سال ۲۰۲۹ کمتر از یک دهه فرصت داریم و رباتها آن قدر توانایی پیدا نکردهاند که دنیا را به دست بگیرند اما انسان قرن ۲۱ با دستیابی به فهم جدیدی از کلان دادهها، به هوشمصنوعی دست یافته است و میتواند با ساختن الگوریتمهایی کارآمد انسان را پیشبینیپذیرتر از گذشته به نمایش بگذارد. کلاندادهها فرصتهای بیشماری برای کسبوکارها و سیاستمداران ساختهاند تا هزینههای تولید و توزیع را کم کنند، رفاه را گسترش دهند، بهرهوری از زمان و مواد اولیه را افزایش دهند و به انسان دو چشم لیزری بدهند که مانند ترمیناتور با دیدن هر حرکتی بتواند مختصات آن رفتار را ارزیابی و در کوتاهترین زمان برای پاسخ برنامهریزی کند. مثل سنسورهای حرکتی که روی بهترین خودروهای ساخت دست بشر نصب میشوند و در کمتر از یک چشم به هم زدن فنر و کمکفنر را برای دقیقترین واکنش نسبت به پستی و بلندیهای جاده آماده میکنند تا انسانی که در ماشین لمداده است؛ با لرزشهای آزاردهنده رو به رو نشود.
حدود سه دهه بعد از آن که ترمیناتور(سال۱۹۸۴) به نمایش درآمد «ارنست کلاین» در سال ۲۰۱۱ رمان «بازیکن شماره یک آماده» را منتشر کرد. کلاین ۳۹ ساله، آینده را نزدیکتر میدید؛ فقط سیوچند سال بعد از نظر او دنیا ترکیبی میشد از واقعیت و مجاز. جنگ بزرگ در دنیای مجازی اتفاق میافتاد و در دنیای واقعی انسانها زندگیشان را خودخواسته رها میکردند تا در افیون زندگی مجازی غرق شوند. (چیزی شبیه به داستان سریال کرهای خاطرات الحمرا) یک نوجوان جایش را به چند نوجوان داده است و بر خلاف ترمیناتور، هیچ قهرمانی برای نجات آینده وجود ندارد. آینده همان است که باید باشد. این بار دنیا توسط بازیها و آواتارها کنترل میشوند، نه رباتها. انسان سرگردان بین واقعیت و مجاز در تردد هستند و قهرمانها از این زندگی مجازی نمیترسند؛ بلکه به آن پناه بردهاند.
استیون اسپیلبرگ که حدود یک دهه از جیمز کامرون بزرگتر است، در ۷۲ سالگی یک عمر تجربههای زندگیاش را ریخته است در فیلم «بازیکن شماره یک آماده». فیلم پر است از ارجاعات خاطرهانگیز از فیلمها و شخصیتها(از توشیرو میفونه بگیر تا مایکل جکسون). زندگی در سال ۲۰۴۵ همانقدر برای اسپیلبرگ دور از دسترس است که تصور ۷۵ سالگی برای کامرون ۳۰ ساله!
چه ترمیناتور و چه بازیکن شماره یک آماده به ما یادآوری میکنند که چقدر از تجربه خشونت بیمناک هستیم و فانتزی تا کجای ذهن و ضمیر ما نفوذ کرده است.
تکمله: اگر حتی کمی به فانتزی و بازی علاقه دارید دیدن فیلم بازیگر شماره یک آماده و سریال خاطرات الحمرا را از دست ندهید!