«تفریق»؛ معلق میان پرسش‌های ناتمام

سینماسینما، نوید جعفری

«تفریق» آخرین ساخته مانی حقیقی به موضوعی پرداخته که در داستان‌های قدیمی به آن پرداخته شده، اینکه هر آدمی همزادی در گوشه‌ای از زمان و جهان دارد که یا زیسته و شاید هم همزمان با اوی واقعی زندگی موازی دارد.
همین افسانه قدیمی در فیزیک کوانتوم عنصر جهان‌های موازی را به عنوان یک فرضیه مطرح می‌کند، سوژه‌ای عالی که پیش از این نولان به آن پرداخته بود.
زوجی بصورت اتفاقی با همزادهای خود ملاقات می‌کنند آنهم در جهانی که از همان ابتدا نشانه‌های عادی بودنش نقض شده است.
فیلمی که قرار است از فضایی رئالیستی آغاز و به مرور مرزهای سورئال را طی کند.
«تفریق» در ابتدا تلاش خوبی برای همراه کردن مخاطب دارد اما در ادامه نشانه‌ها و قراردادهای فیلمنامه به خوبی پرداخت نمی‌شود و مخاطب بین اینکه با چه فضایی و چه فیلمی روبروست معلق می‌ماند.
یکی از بزرگترین موانع در ارتباط کامل با داستان تفریق در عدم قطعیت آن نسبت به جهان واقعی و خیالی خلاصه می‌شود.
اصلی‌ترین راه ورود به داستان را می‌توان در پرسش اگر اینگونه شود چه می‌شود و امر خلاف عادت خلاصه کرد.
در «تفریق» سئوال اصلی برای ورود به درام این است: اگر یک زوج با زن و شوهری که کاملا شبیه آنها هستند روبرو شوند چه می‌شود؟
ایده‌ای درخشان که می‌توانست بدل به فیلمنامه‌ای پر کشش شود اما به دلیل عدم پرداخت مناسب و خلق جهان روایت متناسب با داستان، این امر محقق نمی‌شود.
باران به عنوان یک امر طبیعی در تفریق غیر طبیعی می‌شود، شهری بارانی که اگر چه ابری در آسمان ندارد می‌تواند هر جایی باشد و نشانه‌هایش تنها دلالت بر شهری از بتن و سنگ و شیشه دارد.
استفاده از شغل تعلیم رانندگی باعث ورود ماشینی به فیلم می‌شود که دو پدال مجزا برای حرکت و توقف در دو سوی ماشین دارد و این دوگانگی در اینجا هم قوام پیدا می‌کند.
بارداری زن که داستان با حضور او و دیدن شوهرش در قامتی دیگر آغاز می‌شود علاوه بر کارکردی که به تعلیق کمک می‌کند تا برخی از اتفاقات به تغییرات هورمونی در زمان بارداری و شاید توهم ربط داده شود یک استفاده مهم دیگر دارد، گویی فرزانه و جلال، گذشته محسن و بیتا می‌شوند و این تلاقی گذشته و آینده است که بیتا را متوجه آنچه در گذشته داشته می‌کند و جلال را متوجه آنچه می‌خواهد.
آدم‌های قصه بر خلاف واقعیت جاری زندگی فرصتی پیدا می‌کنند تا خود را در جهان و زندگی موازی مشاهده کنند، در این میان چیزهایی که از دست داده‌اند و توجهی به آن نداشته‌اند از پی آشنایی با هم هویدا می‌شود.
در این داستان ۴ نفره، محسن و فرزانه در جهان شخصی خود گرفتارند اما جلال به عنوان مرد اول با بیتا به عنوان همسر زندگی موازی همدیگر را پیدا می‌کنند و از فضای روزمره زندگی‌شان خارج می‌شوند.
آنها مدلی از همدیگر را کشف می‌کنند که می‌تواند رویای ذهنی‌شان باشد که به یکباره به حقیقت بدل شده است.
هر دو مرزهای اجتماعی‌شان را می‌شناسند اما جلال تصمیم می‌گیرد همین فرصت را از دست ندهد و بیشتر بیتا را بشناسد و از شباهتش با همسر او برای کمک به زندگی آنها بهره ببرد.
اتفاقی که در نهایت منجر به تراژدی آنها می‌شود.
اما چند حفره در فیلمنامه نمی‌تواند آن جهان مورد نظر فیلمنامه را بسازد و تکلیف خود را مشخص کند.
اینکه چقدر احتمال دارد در جهان واقعی چنین اتفاقی بیفتد قطعی نیست و اصولا چندان اهمیتی هم ندارد اگر در جهان داستان پرداخت و پذیرفته می‌شد.

به عنوان نمونه مرد یک جلال و زن دوم بیتا طی یک اتفاق کوتاه همدیگر را می‌بینند و به سادگی با اتفاق کنار می‌آیند در ادامه فرزانه (زن جلال) هم متوجه موضوع می‌شود و آن را می‌پذیرد، اینجاست که مخاطب می‌پرسد چرا بیتا عجیب‌ترین و مهم‌ترین واقعه زندگی را سریع به محسن همسرش نمی‌گوید؟ اصولا چرا در پرداخت شخصیت محسن همه چیز در یک تضاد تک بعدی مثل بداخلاقی بی‌دلیل او خلاصه می‌شود؟
مسلما اگر بصورت بدیهی و طبیعی بیتا در همان ابتدا ماجرا را به محسن بگوید ادامه ماجرا اتفاق نمی‌افتد و فیلمنامه برای رسیدن به ادامه دست به دامان یک عامل غیرمنطقی می‌شود که هم در جهان داستان و هم جهان واقعی قابل قبول نیست.
«تفریق» از این باگ‌ها بسیار دارد تا بتواند فیلم را پیش ببرد؛ ضعفی که در بسیاری از فیلمنامه‌ها به چشم می‌خورد و چون سیر منطقی در مسیر علت و معلولی اتفاق نمی‌افتد در نهایت چاره‌ای جز نادیده گرفتن و تصادف و … برای پیش‌برد داستان باقی نمی‌ماند.
مرتضی نجفی اما به عنوان فیلمبردار نقشی اساسی در روایت داستانی  «تفریق» دارد، فضایی سایه روشن که بی‌شباهت به نوآر نیست و از طریق کادربندی و نورپردازی بصورت ناخودآگاه بر روان مخاطب تاثیر می‌گذارد تا سردی فضای داستان را به خوبی حس کند.

موسیقی «تفریق» ساخته رامین کوشا کاملا در خدمت اثر است و به جای رفتن به سمت ملودی، به عنوان فضاساز در خدمت فیلم است. در لحظات مختلف به کوتاهی به یاری لحظه می‌آید و از فرط هماهنگی گاهی شنیده نمی‌شود که از نقاط قوت فیلم است.
«تفریق» تلاش دارد از طریق داستان فرا ذهنی‌اش، جامعه امروز را به چالش بکشد، از روابط انسانی و اجتماعی تا فاصله طبقاتی و روان آدمهایی که گاهی خودشان را هم فراموش می‌کنند.

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 190213 و در روز شنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۲ ساعت 23:40:12
2024 copyright.