سینماسینما، یزدان سلحشور
به نظرم هر چقدر هم فیلمبینهای حرفهای این دهه [دهه ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰] با هم اختلاف نظر داشته باشند، سرِ یک مسئله توافق دارند که سطح کیفی سینمای جهان به نحو غیرِ قابل باوری سقوط کرده است. دلایل زیادی وجود دارد اما شاید مهمترینشان، جذبِ «درجه یک»های سینما توسط تلویزیون است که حاصلاش تولید سریالهاییست که از سینما، سینماترند! اما به هر حال، این یک بحث جداست الان منظورِ این متن، متوجه چیز دیگریست اینکه «IMDb» سالهاست نه تنها به عنوان یک منبع معتبر شناخت فیلم در جهان که به عنوان مرکز ارزشگذاری این آثار هم شناخته شده و جز مخاطبان عام سینما، مخاطبان خاص و منتقدان هم تا حد زیادی به این ارزشگذاریها استناد میکنند؛ استنادی که اگر فیلمبین حرفهای باشی حتماً به آن شک میکنی.
مسئله این نیست که فیلمهای کمیکاستریپی یا اَبَرقهرمانی را دوست داشته باشی یا نه، مسئله این است که با یک نگاه گذرا به ارزشگذاریهای «IMDb» که حاصل افتادن گذر پوستِ سینما و تلویزیون به دباغخانه دموکراسیست [به هر حال حاصلِ نظرسنجی از کاربران است] به این نتیجه میرسی که امتیاز بیش از ۸۰ درصد آثار کلاسیک و به یادماندنی و بهشدت تأثیرگذار سینما، از آثار تازهاکرانشده هالیوود کمتر است! آثاری که حتی طرفداران پر و پا قرص سینمای کمیکاستریپی [نسل جدیدِ تا ۱۸ سال]، جزئیات داستانشان را [متأسفانه درباره «اجرا» یا ارزشهای سینمایی یا حتی خوبی و بدی فیلمنامه حرف نمیزنم! فقط «یکی بود یکی نبود»شان را میگویم!] یک هفته پس از خروج از سالن سینما به یاد نمیآورند. آیا میشود به این ارزشگذاری اعتماد کرد و مورد استنادش قرار داد؟ دوستانی که مثل من فیلمبازند، عمق این فاجعه را بیشتر درک میکنند وقتی که در ارزشیابی آثار دو دهه اخیر، ارزش آثار بالیوودی را حتی بیشتر از آثار هالیوودی مییابند! گاهی وقتها نمیدانم بخندم یا گریه کنم که میبینم امتیاز فیلمهای بالیوودی با فاصلهای چشمگیر، بالاتر از آثار لوک بسون، جیم جارموش، برادران کوئن، کاپولا، تیم برتون، تارکوفسکی و… [آخرین اسمی که تازگیها شگفتزدهام کرد استنلی کوبریک بود!] قرار گرفتهاند! مبارک است انشاءالله!