توصیه کارگردان فرانسوی ایرانی تبار؛ قصه‌های شاهنامه را فیلم کنید

سینماسینما، محمد حقیقت

خاطره جالبی از ایرج عظیمی، فیلمساز ایرانی تبار فرانسوی که در ماه اکتبر ۸۴ ساله شد را روایت خواهم کرد. (توضیح: این اطلاعات را مدتی قبل درباره ایرج عظیمی فیلمساز گزیده کار فرانسوی ایرانی‌تبار، برای یک نشریه فرانسوی آماده کرده بودم، اما هرگز آن را‌چاپ نکردم.) ایرج عظیمی متولد اول اکتبر ۱۹۴۱ در شیراز است. در نوجوانی ابتدا برای مدت خیلی کوتاه به انگلیس رفت و بعد به پاریس آمد و مقیم فرانسه شده، به تحصیل زبان فرانسه پرداخت. در بیست و پنج سالگی‌ از ۱۹۶۶ در مدرسه عالی سینمایی ایدک (که امروزه بنام فمیس مشهور است) به تحصیل سینما پرداخت که تا ۱۹۶۸ ادامه یافت. در آنجا با سینماگر  بزرگ، روبر برسون، آشنا شد. سناریویی را که برای یک فیلم بلند نوشته بود به روبر برسون نشان داد که وی بسیار از آن خوشش آمد و با نوشتن یادداشتی بر این سناریو، از فیلمساز جوان (ایرج عظیمی) حمایت کرد. عظیمی اولین فیلم کوتاهش را بعد از تحصیل در سال ۱۹۶۸ به نام ‌«روشنایی‌ها» ساخت. بعد از آن، در سال ۱۹۷۵ نخستین فیلم بلندش «روزهای خاکستری» را ساخت که تحسین منتقدان را به دنبال داشت. ماجرای این اثر به این شرح است: «مردی خانه‌اش را به پسرش روبر، می‌سپارد و به یک پانسیون نقل مکان می‌کند. او بیهوده امیدوار است که پسرش به دیدار او بیاید. مدت‌ها بعد پسرش به همراه همسرش هلن، از راه می‌رسند و او را به خانه‌ای سنگی در دل طبیعت می‌برند، ناگهان پیرمرد خود را برای برای گوش دادن، چشیدن‌، دیدن، و تحسین کردن آماده می‌کند. در واقع او برای مرگ آماده می‌شود.»

دیگر  فیلم‌های ایرج عظیمی «اتوپیا» ۱۹۷۸ که هنرپیشه‌های معروف فرانسوی در آن بازی داشتند از جمله لوران تزریف، دومینیک ساندرا و غیره است. این فیلم از سوی منتقدان هم با نقدهای خوب مواجه شد و اثری شاعرانه- دراماتیک لقب گرفت. موضوع آن راجع به مردی است که همسرش را ترک می‌کند تا به دنیای اتوپیک خود برود که در واقع سرزمین مبدا او بوده است . در آنجا ‌با معلم قبلی خود روبرو می‌شود و خاطرات آن دوران زنده می‌شود. این فیلم در ۲۸ فوریه ۱۹۷۹ در فرانسه به‌نمایش عمومی در آمده بود. ایرج عظیمی در سال ۱۹۸۳ فیلم «جزیره‌‌ها» را ساخت که ماکسیمیلیان شل و ماری ترنتینیان (دختر هنرپیشه مشهور فرانسوی) در آن بازی داشتند، در این اثر گروهی زن و مرد در جزیره‌ای مستقر می‌شوند و تلاش دارند زندگی هماهنگی با هم داشته باشند، اما مدتی بعد یکی از مردان که با دیگران به توافق نمی‌رسد، به جای دوردستی در جزیره دیگری می‌رود.

در چهارمین فیلم بلند «قایق مدوسا» کارگردان برای فراهم کردن بودجه‌اش سختی‌های بسیار کشید تا بتواند سرانجام آن را در سال ۱۹۹۸ بسازد، او سوژه‌ای تاریخی انتخاب کرده بود که موضوع تاریخی بود  و از این ماجرا یک نقاشی بسیار مشهور نیز در فرانسه وجود دارد به‌نام فرانسوی «le Radeau de la Méduse» .

کار ساخت این فیلم  سال ۱۹۸۷ آغاز شده بود که تا ۱۹۹۸ به طول انجامید! داستان آن مربوط به جنگ واترلو  ناپلون بناپارد می‌شد که در قرن هیجدهم رخ داده است و غرق شدن کشتی که تنها از آن تخته پاره‌ای باقی مانده تا نجات یافتگان خود را با آن به ساحل برسانند، (تصویر از این تابلو در موزه لوور وجود دارد که مورد الهام سناریو هم قرار گرفته بود.)

ایرج عظیمی که مدتی پیش از ساخت فیلم‌هایش، با یک خانم فرانسوی ازدواج کرده بود، ملیت فرانسه گرفت و حاصل این ازدواج دختری بنام الیس است. ایرج عظیمی قبلا برای ساخت فیلم‌های خود تصمیم به راه‌اندازی یک کمپانی فیلمسازی به نام (اوتوپیا پرودوکسیون) در‌ منطقه پاریس یک گرفته بود که تنها برای فیلم‌های خودش از آن استفاده می‌کرد.

یک خاطره از او: «چون از موضوع کمپانی اتوپیا با خبر بودم، روزی بدیدن او به محل کارش رفتم تا از نزدیک با او آشنا شوم ، البته شنیده بودم که وی هیچ علاقه‌ای ندارد که با ایرانی‌ها تماس داشته باشد و از آنها گویا دوری می‌کند، وقتی به دفتر او رفتم به فرانسه با او صحبت کردم، بلافاصله گفت: شما ایرانی هستید؟ گفتم: بله، او اضافه کرد: خب فارسی صحبت کنید. کمی با او صحبت کردم و گفتم که دانشجوی سینما هستم. گفت: بعد از تحصیل به ایران بروید و مثلا از داستان‌های شاهنامه و غیره اقتباس کنید و فیلم بسازید. در دلم گفتم، بعد از این همه سال که اینجا بوده و ملیت فرانسه را هم دارد و موضوع همه فیلم‌هایش هم فرانسوی است، فرهنگ ایران برایش محترم و مهم است و دیگر اینکه اسم خود را نیز فرانسوی نکرده است و همچنان ایرج عظیمی مانده است.

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 212779 و در روز دوشنبه ۵ آبان ۱۴۰۴ ساعت 05:25:18
2025 copyright.