تاریخ انتشار:1404/02/02 - 20:37 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 207797

سینماسینما،‌ محمد حقیقت

کشف سینماگران ناشناخته به ویژه از کشورهایی که کمتر در جغرافیای امروز سینما حضوری دارند، باعث لذت و شادمانی است. این هفته در پاریس فیلم فوق العاده «یکشنبه ها» در دو سینمای هنر و تجربه به نمایش در آمد که اولین فیلم بلند شوکر خولیموف از ازبکستان است.

داستان ساده و سرراست آن، به زندگی یک زوج بسیار مسن می‌پردازد که به تنهایی در خانه بزرگشان در حاشیه یک دهکده، تنها زندگی می کنند. در ابتدا بنظر می آید که همه کارهای خانه به عهده زن سالخورده است و پیرمرد، همچون ارباب خانه بر تخت خود که در محوطه حیاط خانه قرار دارد، تکیه زده و کارش نگاه کردن به صفحه یک تلویزیون فرسوده است که تصویر چندان خوبی هم ندارد و برنامه های یکنواخت نشان می‌دهد. زمانی که همسرش می‌خواهد کانال را عوض کند، مرد سنتی خانواده اجازه نمی دهد. آنها دو فرزند پسر دارند، روزی فرزند بزرگتر که در شهر کار و زندگی می کند به ملاقات آنها می‌آید و در غیبت پدر، یک دستگاه تلویزیون مدرن برای آنها می آورد اما بعدا با مخالفت پدر روبرو می شود، ولی از آنجا که همسرش کار با تلویزیون جدید را یاد می‌گیرد، پیرمرد موافقت می کند. بعد از مدتی نیز یکی از پسران برای آنها، یک یخچال مدرن می آورد  که از این پس صدای غرغر آن پیرمرد را شب ها از خواب بیدار نکند.

یک شنبه های این زوج پیر، به آرامی ادامه دارد و زن در کنار کارهای خانه، یک گلیم بزرگ هم برای امرار معاش می بافد و پیرمرد در بیرون به کشاورزی می پردازد که البته این صحنه‌ دیده نمی شود. دو پسر خانواده گاه گدار و فقط برای چند دقیقه ای به پدر و مادر سر می‌زنند، آنها فقط وقتی وسایل جدیدی برای خانه می آورند لحظاتی پدر و مرد را با کمترین گفت‌وگو می بینند، اما ارتباط عاطفی با پدر و مادر چندان بر قرار نمی کنند. کل ساختار فیلم یادآور  فیلم های شهید ثالث است . بعدا معلوم می‌شود این دو برادر مدرک فروش این خانه ییلاقی بزرگ را پیش پدر و مادر می آورند تا قباله فروش خانه را امضا کنند. روزی نیز پسر کوچک، یک تلفن موبایل آخرین سیستم به مادر می دهد تا از آن استفاده کند، و فوری به شهر برای کارش بر می گردد. به مادر می گوید اگر کاری داری زنگ بزن، اما مادر پیر که سخت مریض شده، استفاده از این تلفن برایش غیر ممکن است…. در این مکان دور افتاده، و بدوی که ما فقط زندگی این زوج پیر را شاهد هستیم، مدرن شدن ازبکستان را فقط از طریق وسایلی که به این مکان آورده می شود، می‌بینیم که فیلمساز با هوشمندی آنرا نشان داده و همچنین وی به گسست روابط خانوادگی بین نسل جوان و گذشته نیز با ظرافت پرداخته است. دو برادری که برای خانواده‌شان به اصطلاح دلسوزی می کنند، به دنبال این هستند که با فروش خانه بزرگ بتوانند بعد از درگذشت پدر و مادر خانه را در هم کوبیده و ساختمانی بزرگ برای دوران تعطیلات خود بسازند.

روزی مادر فوت می کند، خانه فروخته می شود، و پدر نظاره گر  بردن وسایل از خانه است… در بسیاری از صحنه های فیلم ما به یاد «طبیعت بی جان» سهراب شهیدثالث می افتیم با این تفاوت که در «یکشنبه ها» گاه طنزهایی با ظرافت های گزنده حضور دارد. در این فیلم اگر چه فیلمساز جوان به رکود و یکنواختی زندگی این زوج در یک محیط کو چک می پردازد، ولی از نظر میزانس دوربین تا حدی در حرکت است و تصاویر زیبایی خلق کرده است. این فیلمساز قبلا در انستیتو فیلم ازبکستان تحصیل کرده، و در سال ۲۰۲۱ فیلم کوتاهش «زندگی بدون بهار»، در جشنواره ها جایزه برده، فیلم کوتاه دیگرش «دختر و ابر» هم موفق بوده است. اولین فیلم بلند داستانی اش «یکشنبه ها» در جشنواره شانگهای ۲۰۲۳ و هنگ کونگ مورد توجه قرار گرفته بود.

لینک کوتاه

 

آخرین ها