سینماسینما، ابراهیم عمران
شاید بیشتر مخاطبان سینما و تلویزیون و این اواخر پلتفرمهای متولد شده؛ توجه چندانی به تیتراژ ابتدایی و انتهایی نداشته باشند. تیتراژ آغازین را اگر سرگرم کاری باشند که از آن میگذرند و تیتراژ پایانی هم که اصولا جزو اثر نیست! البته نوع معرفی بازیگران و سایر عوامل در این مهم، بی تاثیر نیست و نوآوریهایی میتواند مخاطب کم حوصله و گریز پا را مشتاق به دیدن آن کند. از جمله موسیقی ابتدا و انتها. اثر تازه بیرون آمده از شبکه خانگی نماوا به نام «شبکه مخفی زنان» از جمله کارهایی است که تیتراژ آن، خود قابلیت نگاه کردن و دقت وافر میطلبد. دست کم در نمونههای داخلی چنین کاری کمتر دیده شده است. نوعی خودمانی بودن و بیتکلف نوشتن نامها و سمتهایشان. واژگانی چون صاحب کار و نقشگر جامه و بزکچی اعظم و… میزان باورپذیری را در مخاطب دو چندان میکند.
معرفی بیادا و اصول میتواند جاذبهای از پیش ایجاد شده، معنا یابد. کششی برای مخاطب که مشتاق دیدن اثر شود. خود به شخصه مجذوب این نوع تیتراژ شدم و به واسطه سرعت کمی زیاد و کوچک بودن فونت، نتوانستم به خوبی برخی اسامی را بخوانم که خود فرصتی مجزا میطلبد.
اما داستان این کار تازه با ایجاد نام و نام خانوادگی (سجل احوال) آغاز میشود. دوران پهلوی اول. پلانها زود گذر هستند. معرفی سریعی از شخصیتها میشود. زیاد کلیت داستان در قسمت اول لو نمیرود. هر چند ویژگی مشخص آن حول محور زنان خواهد چرخید. سکانسی از تغییر نام پروین اعتصامی با بازی باران کوثری هم بیبار اضافه تصویری و کلامی ارائه میشود. سیامک انصاری (میرزا محمود خان زنبورک چی) هم انگار سر و گوشش میجنبد. مهدی هاشمی (مدبر الملک) نیز در پی تشکیل شبکهای از زنان است یا لااقل بدین شکل نزد مخاطب معنا دارد. قسمت اول این کار آزاری به بیننده نمیرساند. فضایی تقریبا خوشایند دارد؛ نوعی خلسه تصویری. مخاطب به حتم مجاب میشود قسمتهای بعدی را ببیند. قسمت آغازین نه آنچنان میخ کوبت میکند که بهبه و چهچه مخاطب و بالمآل منتقد را ببینی و بشنوی و نه نا امیدت که نخواهی ادامه دهی. این نگره خود نکته مثبت اولین قسمت است. چه بسیار کارهایی بودهاند که قسمت ابتدایی کوبنده و با جاذبه بسیار داشتهاند ولی در ادامه راه بد لنگیشان، برای مخاطب خاطره ساز شد.
دو فاکتور جذب کننده در پنجاه دقیقه اول؛ تیتراژ و نوع طراحی لباس شخصیتها بود. اصولا برای نشان دادن مقطعی از تاریخ آن هم معاصر طراحی لباس میتواند تیغه دولبهای باشد. از طرفی بودهاند افرادی که تا حدودی آن دوره را درک کردهاند یا ازیک نسل قبلتر شنیدهاند و از سویی دیگر میتواند با درست نشان دادن پوشش، نوعی خلق و خوی آن دوران را نیز واکاوی کرد.
دوران پهلوی اول و پوشش تازه مد شده اروپایی در سریالهای ما زیاد دیده شده است؛ برخی موفق و بعضی نیز در پیمودن راه ناتوان. در همین پنجاه دقیقه پخش شده آغازین و با سکانسهای تقریبا شلوغ و کمتر انفرادی، برتری خاصی در تیم طراحی لباس مشهود است. نوع پوشش مهدی هاشمی و محرر اداره (سیروس سپهری)، سیامک انصاری و ارباب رجوعها و پوشش سخت اروپایی رضا بهبودی، نشان از شناخت دقیق تیم طراح از آن دوران خاص دارد. به حتم با آگاهی دست به طراحی لباس زده شده است. پوشش بانوان هم مناسب به نظر میرسد. البته که طراحی لباس در طراحی صحنه، میزانسن و دکوپاژ کار تاثیر وافری دارد. میزانسن و دکوپاژ را شاید مخاطب عادی متوجهش نشود زیرا امری تا حدود زیاد تخصصی است ولی لباس، نوع پوشش و حتی بستن شکل خاصی از کراوات میتواند برای بیننده عادی معانی زیادی در ذهن ایجاد کند. منتظر میمانیم برای قسمتهای آتی که ببینیم «شبکه مخفی زنان» چه مخفیانههایی برایمان دارد. اثری که میتوان آن را با تیتراژ و طراحی خوب لباس در خاطر نگاه داشت.