تاریخ انتشار:۱۳۹۹/۱۱/۱۷ - ۲۲:۳۹ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 150122

سینماسینما، فریبا اشوئی

مامان های ایرانی معمولا موجوداتی لطیف، شکننده، صبور، مهربان، مدیر و مدبراند. اما مامانِ فیلمِ مامان، کمی با مامان های معمول که می شناسیم فرق دارد. مامان فیلم آرش انیسی، مامانی است که در زندان باورهای خودش گیر افتاده و اسیر شده است. زندگی، از او شخصیت دیگری ساخته که حضورش در زندگی اطرافیانش به خصوص در زندگی پسرانش توام با درگیری و دردسر شده است. مامان یک تراژدی شخصیت محور است که پیرنگ اصلی داستانش، همین شخصیت مامان و باورهای اوست. خرده پیرنگ قوی دیگر بعد از پیرنگ اصلی، تنهایی و حسرتی است که از گذشته به یغما رفته(جنگ و آوارگی) با او به امروزش آمده و مجال نفس کشیدن را از مامان و اطرافیانش گرفته است. پسران مامان بخش مهمی از هویت او را شکل می دهند اما این شکل دهی به هیچ طریقی نمی تواند خمیره فرسوده ناراحت و غمگین او را تغییردهد. تازه برعکس این مامان است که تلاش می کند تا فرزندانش را به فُرم و اندیشه ناراضی خود درآورد. همین تناقض و تقابل شخصیت هاست که فرصت های دراماتیک روایت مامان را رقم زده است. آرش انیسی در نخستین تجربه اش در سینمای حرفه ای به سراغ موجودی خاص به نام مامان رفته که از جایگاهی والا در خانواده برخوردار است و همین انتخاب، نشان دهنده جسارت و خلاقیت فیلمساز در کارش است.
فیلم به واسطه فضای تکراری و غم آلود زندگی مامان، از ریتم و ضرباهنگ پایینی برخوردار است.(صفحه صفحه با دست نوشته های احمد)
فضاهای خالی در میانه سکانس ها حس می شود که به عمد در راستای ترسیم لُختی فضای احساسی درام در شیوه تدوین فیلم به کار گرفته شده است. گره اصلی درام اما خودش پایان غم انگیز مامان را رقم می زند.مامان در ساختار فرایند پیچیده ای نداشته و اوج و درخشش خاصی هم ندارد. ساختار تماما در خدمت متن است. با این همه فیلم، فیلم آبرومندی از آب درآمده است. بازی های خوبی هم دارد و یقینا بخش مهمی از موفقیت فیلم، مدیون حضور درخشان رویا افشار در نقش مامان است.

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها