سینماسینما، محمد حقیقت
آخرین ساخته شهرام مکری جنایت بی دقت در بخش افقهای جشنواره ونیز ۲۰۲۰ طی چندین سانس برای منتقدین و تماشاگران عادی به نمایش درآمد و همچنین بر مبنای سنت سالهای اخیر به شکل آنلاین روی سایت جشنواره برای علاقهمندان در همه جا با پرداخت ۵ یورو در دسترس قرار گرفت. از چندین سال پیش جشنواره ونیز بخشی از فیلمهای افقها از جمله دشت خاموش ساخته احمد بهرامی و برخی فیلمهای خارج از مسابقه را به این شکل در دسترس تماشاگران در سراسر دنیا قرار میدهد.
برای نخستین بار دوستم محمد اطبایی سالها پیش فیلم کوتاه طوفان سنجاقک را به من داد که نشان از ظهور فیلمسازی با استعداد میداد و بعد از آن آقای شجاع نوری اولین فیلم بلند شهرام مکری، اشکان، انگشتر متبرک و چند داستان دیگر، را برایم آورد و گفت حتما خوشت می آید، آیا میتوانی در فرانسه به پخش کننده ها نشان دهی؟ راست میگفت، این فیلم را اثری بسیار شایسته یافتم. آنرا به دو پخش کننده هنروتجربه در پاریس نشان دادم، اگرچه از آن خوششان آمد، اما خریدار آن نشدند و چه حیف.
شهرام مکری این فیلمش را تحت تاثیر پالپ فیکشن (تارانتینو) ساخته بود. موضوع فیلم درباره دو مرد کوری است که میخواهند بانک بزنند! فیلمی سیاه و سفید، با پرداختی زیگزاگ وار چند قصه تودرتو را به طور جالب و کاملا متفاوت در سینمای آن روز ایران در هم بافته بود که طنز سیاه منحصر به فردی داشت و از جذابیت خاصی بهره برده بود. به ویژه سکانس آخرش فوق العاده و از یاد نرفتنی است. تا نوبت رسید به ماهی وگربه که تا به امروز درخشان ترین فیلم شهرام مکری است و جای او را به عنوان یک مولف به ثبت رسانید. این اثر بدون شک یکی از مهمترین فیلمهای سینمای ایران بعد از انقلاب محسوب میشود که در همین جشنواره ونیز در بخش افقها در سال ۲۰۱۳ جایزه اصلی آن را با عنوان مضمون نوآورانه دریافت کرد. بعد از آن در استیل پلان/ سکانسی کار کردن، شهرام مکری دست به تجربه سخت گیرانه تری در کار خود زد تا هجوم را در فضائی بسته، و دایره وار بسازد و یک داستان پلیسی را از زاویه ها و روایت های ضدونقیض تعریف کند. اگرچه این اثر را دو بار دیدم، اما چندان مرا به وجد نیاورد. البته که هر کارگردان حق دارد به تجربیات خود در این فرم پلان/سکانسی ادامه دهد، حال تا چه حد علاقمندان وی را دنبال کنند، مسئله دیگری است. این شیوه فیلمسازی دور از متعارف همچنان شهرام مکری را خیلی وسوسه کرده است که قابل احترام است. کنجکاوی علاقهمندان شهرام مکری برای دیدن اثر بعدیاش باعث شد تا بخواهم درباره سوژه جنایت بی دقت، بیشتر بدانم. میتوان در یک کلام گفت که این فیلم درباره، «بازنگری آتش زدن سینما رکس آبادان» است.
بدون آنکه بخواهیم داستان فیلم را تعریف کنیم، به برش هائی از آن اشاره میشود:
در یک سالن سینما که خالی است، مدیرش دستوراتی برای مستقر کردن صندلی های بیشتر و رفع مشکلات برقی آنجا و غیره به کارکنانش میدهد. صحنه بعد مقداری اطلاعات نوشتاری بر پرده ظاهر میشود که نشانه هائی از گزارش ها و پرونده هائی درباره سینما رکس آبادان که چهل و دو سال پیش آتش گرفته بود، است. اینبارشهرام مکری از خیرساخت پلان/ سکانس های خیلی طولانی گذشته است و کات میکند به ماجرای های گوناگون از جمله مرد جوانی با بازی بسیار خوب ابوالفضل کاهانی، (برادر عبدالرضا کاهانی) که حالتی مریض الاحوال دارد و برای خرید داروئی وارد داروخانه شده است. سازنده بعد از مدتی او را دنبال میکند تا مرد دیگری که هویت مجهولی دارد، جای دیگری آن دارو را تهیه کند ولی قبل از آن وی سر از موزه سینما درمیآورد و روی مونیتور قدیمی آنجا، فیلم هایی که درباره آتش سوزی است را نگاه میکند و جذب آن میشود. تا اینجای فیلم دو عنصر در رابطه با سینما وجود دارد. در راهروهای این مکان پلانهای طولانی کشدار، خیلی کشدار، این مرد جوان را دنبال می کنیم. در بیرون، خارج از کادر، با صداهای شنیده شده، اخباری درباره آتش زدن سینما رکس به تماشاگر داده میشود.
دوربین این مرد را رها کرده سراغ افراد دیگری میرود. در یک اتوموبیل در حال حرکت، دعواهای دختر و مادری را دنبال میکند، دختر قرار است مقداری پوستر به سینما ببرد که این صحنه نیز بسیار کشدار بوده بدون اینکه حرف های آنان چندان در خدمت فیلم باشد. در دقیقه ۳۷ عنوان فیلم، جنایت بی دقت، بر پرده شکل میگیرد. در صحنه بعد توی بیابانی تعدادی افراد ارتشی و سرباز کنارکوه دیده میشوند، که بسیاری از حرف هایشان خیلی پیش پا افتاده بوده و کمکی به پیشبرد داستان نمیکند بلکه حوصله سربر جلوه میکند، این حرف شاید به درد فیلم در چندین صحنه بعد بخورد و از «حضور» آنها به شکل سمبلیک درباره موضوعی که به دنبال آن آمده اند، استفاده ای بشود. البته در این صحنه ها با بازی بابک کریمی، از نظر زیبائی تصویری خوب کار شده و قابل تقدیر است.
در ادامه به نظر می آید که کارگردان با تودرتو کردن ماجراهای گوناگون، فیلم را ثقیل میکند. فیلم در ادامه در آن بیابان به گروه کوچکی از دختران و پسران میپردازد که میخواهند چیزی را تمرین کنند و مشخص نمیشود چه چیزی را تمرین خواهند کرد اما بعد از اینکه فیلم به مکان ها و داستانهای دیگری میرود و دوباره سراغ این گروه می آئیم، آنها یک ملحفه سفید به درختان نصب کرده اند تا فیلم گوزنها اثرمسعود کیمیائی را ببینند که در زمان آتش سوزی سینما رکس آنرا نشان داده بودند.
ماجرا به سالن سینما که قرار است همان شب فیلمی در آن نشان داده شود برمیگردد، اما قبل از آن در این میان فیلمساز به زندگی حقیرانه چهار مرد شرور و کم درآمد که در سر نقشههای شیطانی دارند پرداخته است. آنها دایم وارد سالن سینما که در حال نمایش فیلمی است میشوند، اما از وسط فیلم خارج میشوند. لازم است تماشاگر خود خوانش سمبل ها را درجای جای فیلم، به عهده بگیرد مشروط بر اینکه حوصله اش سر نرود.
آشفتگی در پرداخت داستانهای قطعه قطعه، (که حتما به عمد بوده و گویا خود کارگردان هم فیلم را مونتاژ کرده) آن را بی ربط کرده و اگر هم قرار بوده به هم ربط داشته باشد، بیش از حد فیلم را دور از تماشاگر نگه میدارد، احتمالا تماشاگر نخبه گرا و هنر وتجربهای را راضی خواهد کرد. باید یادآوری کرد که در جشنواره ونیز امسال، جنایت بی دقت، توانست دیپلم جایزه منتقدین مستقل را به دست آورد.