سینماسینما، ابراهیم عمران
نام سریال برای معرفی و شناخت اثر کافی است. چه که جهانبینی نویسنده و کارگردان و تیم سازنده را تا حدود زیادی آشکار میسازد. آهنگ «مگه تموم عمر چند تا بهاره» بارها توسط بهرام فروهر، حسین وفا، آغاسی و گلپا خوانده شده و در اذهان به یادگار مانده است. سروش صحت این بار اما با همین تک بیت این آهنگ، مخاطب را تشنه کارش میکند و در حقیقت تماشاگر را در رنگ و لعاب تکنیکال اثر فریب نمیدهد و هم مخاطب عادی و هم حرفهای، آگاه است که با چه کاری روبرو خواهد شد.
کلیت سریال بر پایه بیتفاوتی و در حقیقت باری به هر جهت بودن ایام، معنا میگیرد. اینکه میتوان پیرامون را کمی سادهتر دید. بیشتر به لحظه خوش بود. سخت ندید و سخت هم نگرفت. تو گویی شخصیتهای اثر همگی در رویایی شیرین فرو رفتهاند. نیش و کنایههایی میزنند ولی جدیاش نمیگیرند. میگویند و میروند. بودن و نبود برخی مسائل در زندگی روزمره و بده بستان مادی و معنوی برایشان پشیزی ارزش ندارد. دو پیرمرد داستان که اصولا غمی ندارند. و همه امور را علیالسویه میبینند. نگاه شود به تک دیالوگهای پدر جلال و آقای رزاقی که در کسری از ثانیه، هر چه غم را میشوید و میبرد! مگر میشود خلق کاراکتری به این دوستداشتنی پس زمینهای نداشته باشد؟! به حتم سروش صحت و ایمان صفایی در مقام کارگردان و تختکشیان در جایگاه تهیهکننده، مناسبات این روزهای جامعه را میشناسند و رصد خوبی از اوضاع دارند. صحت که با ستون تاکسی نوشت در روزنامه اعتماد، نشان داد نبض زندگی روزمره افراد را به خوبی میشناسد و در میانشان حضور دارد. و کارهای قبلیاش نیز بر همین منوال کارشناسی شده بود. حضور بازیگران شناخته و کمتر شناخته شده هم، همگنی خاصی به وجود آورده است. از قدرتالله میرزایی (رشید معروف) تا دو پیر مرد دوستداشتنی (اردشیر کاظمی و عینالله دریایی) و حضور کم نقص علی مصفا که میتواند برگی برنده برای هر اثر هنری باشد؛ همگی تیمی ایجاد کردهاند که با هدایت درست صحت، به سلامتی از همه پلانها میگذرند.
به باورم قصه سریال، عشق است و بس. آن هم نه عاشقیت اسطورهای و باورناپذیر. عشق معمول آدمیان به هم در بعدازظهر یا قبل از ظهری تابستانی و یا در هر فصلی و در هر ساعتی! مهم عاشق زیستن است. مهری که دل را تکان دهد و بلرزاند. این عشق لزوما به معنای رسیدن هم نمیتواند باشد. رسیدنی ناب در امور دلدادگی که در این اجتماع کمتر میسور میشود. همه امور در حالتی انتزاعی و بر نخورانه است. آنجاییکه آقای رزاقی هم طرفدار پرسپولیس است و هم استقلال و زمانی که هر تیمی جلو باشد، طرفدار سینه چاک آن! واقعا نگاه از این آسودهتر وجود دارد؟ مگر طرفداری بابایی قصه از تیم ختافه اسپانیا آن هم ازسال هزار و نهصد و شصت و چهار، مبنای اصولی و هدفمندی دارد؟ آری میتوان دنیای این شخصیتها را دوست داشت و با آن همذات پنداری کرد. آدمیانی عادی و معمولی اجتماع که شاید پیرامونمان زیاد دیدهایم. دو سر دارا و شاید کمتر برخوردارتر مادی. با همه المانهای موجود در این تقابل ازلی و ابدی. تقابلی که گل درشت به نظر نمیآید. از آقای رسولی رئیس شرکت تا کارمندانش تا شخصیتهای آپارتمان نشین، همگی انسانهایی هستند که آمدند تا بروند و چند صباحی رنگی به دنیای بیرنگ، بدهند که «باقی مونده جز مختصری نیست» را معنا و مفهوم دل خواهی ببخشند.
دقایقی که این سریال دیده میشود شاید از ته دل نخندیم ولی به حتم آن لبخند رضایت را بر لب داریم. شاید برخی پلان و سکانسها را حدس بزنیم؛ ولی باز هم به دلمان مینشیند. تو گویی تکرار این پلان از سوی بزرگانی بچه مانند صورت میگیرد که این اندازه دلنشین است. مگر میتوان حدس نزد که حین بازی شطرنج و اشاره خواهر نیما به آقای ربانی، چه اتفاقی میافتد؟! ولی با علم بدان، حاضریم این پلان را قبول کنیم و از آن لذت ببریم. چرا؟ فقط به خاطر سادگی و بیآلایشی بازیگرانش. ادا در نمیآورند و خود ِ خود جنس هستند. آن هم در ظرفی که همگان دور و برمان داریم. مگر قرار است همیشه سریالهای گل درشت پر از حرف و ادا را بستاییم که فرجامی هم ندارند؟ و یا آنقدر در چنبره سانسور میافتند که از اصل داستان دور میشوند. آری میتوان با چند آهنگ نوستالژیک و یا به قول بابایی سریال خاطرهانگیز، کمی دور شد از قیل و قال زندگی و به دنبال «میتریکس» خویش رفت! که به قول آهنگی که سریال از آن نام گرفت تا «چشم بهم خورد شد آذر و شد دی». پس شاد باشیم و کمی هم بیخیال که َحبی است کارساز در این اوضاع ناهنجار فعلی! راستی مگه تموم عمر چند تا بهاره که کمی نیما نباشیم با آن همه باری بهر جهت بودنش؛ یا اندکی سمت شهرام نرویم با آن آرزوی دور و دراز خواننده شدنش؛ و یا دل ندهیم به گلی و آزیتا با دنیای ذهنی پراکندهشان؛ و یا کمی نچرخیم در جهان جلال و رسولی با جهانبینی منفعتطلبانهشان که «جهان با ما برقصد».

لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- تکسواران کُرد/ نگاهی به مستند «سرپتیها»
- رونالدو در سرزمین امام قلیخان
- زندگی را میشود آسان گرفت/ نگاهی به سریال «مگه تموم عمر چند تا بهاره»
- همه بک تو بلکی در ذهن داریم
- جهل مرکب بیپایان/ نگاهی به فیلم «زالاوا»
- برگزاری کارگاه نویسندگی سروش صحت
- طریقهی ابلق شدن/ نگاهی به فیلم «ابلق»
- چهل سال غریب/ نگاهی به فیلم «غریب»
- حاتم، هاتف، بهرام و معنای عشق/ نگاهی به سریال «رهایم کن»
- میتوان برادر لیلا هم نبود/ نگاهی به فیلم «برادران لیلا»
- رهایش نکنیم/ نگاهی به سریال «رهایم کن»
- پایان اکران فیلم پرفروش سال/ «چپ، راست» به سینماها میآید
- تفاوت سوپرانوهای آنها و خلافکاران ما
- پوستر «تارا» همزمان با اکران رونمایی شد
- تیتراژ و طراحی لباس؛ دو ویژگی برای «شبکه مخفی زنان»
پربازدیدترین ها
آخرین ها
- فردوس کاویانی درگذشت
- شانس سینمای ایران در اسکار پیش رو چقدر است؟
- چهار جایزه برای ایرانیها از تیرانا
- جشنواره سنسباستین ۲۰۲۳ به پایان رسید/ معرفی برندگان و اهدای جوایز
- ۵ شانس اصلی اسکار بینالمللی امسال کدام کشورها هستند؟
- «هتل» صدرنشین تازه اکران سینماها
- «قلب تپنده خاورمیانه» آماده نمایش شد
- اجرای گروه موسیقی خاطره سازها در تالار وحدت
- محمدرسول صادقی معاون فرهنگی و هنری خانه هنرمندان ایران شد
- افتتاح مدرسه هفت کلاسه «راه ایمان» شادگان با حمایت همراه اول
- «آه سرد» از ۱۲ مهر اکران میشود
- دانههایی که سبز نمیشوند/ درباره اقتباس در «زخم کاری: بازگشت»
- هری پاتر و یاران در سوگ پروفسور دامبلدور/ مایکل گمبون درگذشت
- جایزه جشنواره جاده ابریشم چین برای نرگس محمدی
- تغییر برنامه مستندات یکشنبه؛ «کیهان حشرات» نمایش داده میشود
- فوت بازیگر فیلمهای کیمیایی و مهرجویی؛ امراله صابری درگذشت
- سهم کودکان و نوجوانان ایرانی از سینمای ایران چقدر است؟
- اکران «جوجه تیغی» از نیمه دوم مهر/ اولین فیلم مستانه مهاجر در راه سینماها
- نامزدهای اولیه جوایز آکادمی فیلم اروپا معرفی شدند
- «علی مسیو» در مستندات یکشنبه و «زیرزمین» در سینماتک خانه هنرمندان ایران
- اکران سه مستند در سالن حقیقت/ ادامه اکران حقیقت
- فضای پرداخت به مسائل اجتماعی در سینمای کوتاه بیشتر فراهم است/ تلاش برای حفظ سینما
- انتشار نسخه ویژه نابینایان «همه مردان رئیس جمهور» با صدای منصور ضابطیان
- همزمان با هفته دفاع مقدس؛ اکران رایگان ۴ فیلم سینمایی در بوستان آب و آتش
- کسب نخستین مدال طلای کاروان کشورمان در هانگژو با حمایت همراه اول
- تکسواران کُرد/ نگاهی به مستند «سرپتیها»
- حفاظت امنیتی برای ورود به زادگاه؛ واکنش سیاسی به فیلمی درباره مهاجران/ لهستان «مرز سبز» را به اسکار نفرستاد
- اسکورسیزی: سینما به پایان راه رسیده است
- اعلام اسامی فیلمهای ایرانی سه بخش جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان
- صدور پروانه ساخت سینمایی برای پنج فیلمنامه