سینماسینما، امیرعلی نصیری
پرده اول/ زمستان ۱۳۹۷، پردیس سینمایی چارسو، جشنواره فیلم فجر
در صف انتظار برای ورود به سالن، فرصت دیدار مجدد بهرام عظیمی دست داد؛ البته این بار با عصا. محبت کردند و بخشهایی از سیم ششم را برای من و دو نفر دیگر از فیلمسازان نمایش و توضیحاتی درباره نحوه ساخت و تحقیق در مرحله پیشتولید (توسط مهناز عادلی / فیلمنامهنویس) دادند. این گردهماییِ صفی چند مرتبه دیگر ادامه پیدا کرد و من را مشتاقتر کرد نسبت به تماشای این پویانمایی کوتاه.
پرده دوم/ بهار ۱۳۹۸، پردیس سینمایی چارسو/ جشنواره جهانی فیلم فجر
میدانستم که سیم ششم قرار است در این جشنواره به نمایش درآید؛ پس بلیت مربوط به تمامی فیلمهای کوتاه جشنواره را پیشخرید کردم. متاسفانه بخت با من یار نبود و موفق به تماشای آن نشدم؛ در عوض، به تماشای آثاری از نقاط مختلف جهان نشستم… از شمالغربی آمریکا تا جنوبشرقی آسیا!
پرده سوم/ بهار ۱۴۰۰، اتاق نشیمن منزل، جایی در پیک چهارم کرونا
سیم ششم عامدانه یا سهوا در اینترنت در معرض تماشای همگان قرار گرفت. از خانم عادلی مسأله را جویا شدم و پس از تأیید، خواهش کردم نسخه باکیفیتی را برای تماشا در تلویزیون در اختیارم بگذارند (بهقول مارتین اسکورسیزی، فیلمها در موبایل نبینید، دستکم از تبلت استفاده کنید!)
اولین واکنشم شگفتی همراه با تحسین بود. میتوانستم تمام رنج و زحمت کشیده شده در ساختش را تصور کنم. فیلم را یک بار دیگر برای همسرم پخش کردم که با موسیقی آشنایی دارد. او هم شگفتزده شد و آرزو کرد کاش برای سایر مفاخر ایرانزمین نیز چنین کاری انجام شود.
آیا سیم ششم کاملاً منطبق بر واقعیت است؟ مسلّم است که نه؛ همانطور که جرمی کانتور و پپه والنسیا (متحرکساز، نویسنده و مدرس دانشگاه) میگویند*: «حفظ تعادل میان واقعگرایی و تخیل در پویانمایی مهم است. فیلمنامه برای جذب مخاطب باید دستکم یک واقعیت آشنا داشته باشد؛ از طرف دیگر، اگر داستان بیش از حد عجیب و غریب باشد، ممکن است که مخاطب را از دست بدهید.»
* نصیری، امیرعلی، تولید فیلم کوتاه سه بعدی، نماد اندیشه، (۱۳۹۶)، ص ۴۱٫