حکایت یک شکایت!

سینماسینما، رضا صائمی

سخنگوی کمیسیون اصل نود مجلس شورای اسلامی از بررسی شکایات مردمی از نماوا، فیلیمو و روبیکا در جلسه این کمیسیون خبر داد و گفت که قرار است سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی گزارش دقیقی از تخلفات و اقدامات قانونی انجام شده و همچنین نحوه جبران خسارات وارده به مردم را به کمیسیون ارائه کند. موضوع شکایت از این قرار است که در گذشته کاربران برای استفاده از سامانه های مذکور اقدام به خرید اشتراک می‌کردند و در مقابل از ترافیک نیم‌بها برخوردار بودند اما این مجموعه‌ها در اقدامی خلاف مقررات، موضوع خرید اشتراک را حذف و اقدام به محاسبه ترافیک تمام‌بها کردند که این امر بدون اطلاع رسانی لازم بوده و سبب افزایش هزینه‌های کاربران شده است.

آنچه که در این یادداشت قصد داریم به آن بپردازیم نه مفاد این شکایت یا توجیه و تشریح و تقلیل آن بلکه تحلیل یک رخداد فرهنگی در پس آن است. فارغ از اینکه بخواهیم نسبت به این شکایت سوگیری داشته باشیم و در میانه این دعوا یک سوی طرفین بایستیم می خواهیم خود این شکایت را به عنوان یک اتفاق و امر فرهنگی تجزیه و تحلیل کنیم. نه من نگارنده این یادداشت که قطعا برای صاحبان این پلتفرم ها نیز نظر و رضایت مخاطب مهم است و علاقه‌مندند تا از پس این شکایت بتوانند رضایت مخاطب خود را به دست آورند چرا که نه تنها این یک اصل در بازار است که حق با مشتری است بنا به منطق رسانه و مناسبات آن هیچ رسانه ای بدون مخاطب خود شکل نمی گیرد و نمی تواند به حیات حرفه ای خود ادامه دهد. آنچه در فعالیت های رسانه ای چه رسانه ای کلاسیک و سنتی و چه رسانه های مجازی و اینترنتی حائز اهمیت است توجه و احترام به نظر مخاطب و جلب رضایت اوست و ماهیت و هویت هر رسانه ای در نسبت با مخاطبانش تعریف می شود. به عبارت دیگر مسئله در اینجا دقیقا همین مفهوم و موقعیت «مخاطب» است. در واقع آنهایی که از خدمات پلتفرم ها استفاده می کنند «مخاطب» و «مشترک» آن هستند نه مشتری به مفهوم سنتی آن که در گفتمان بازار معنا می شود. وقتی از مخاطب و مشترک حرف می زنیم یعنی فارغ از نسبت تجاری و مالی و اقتصادی بین تولید کننده و مصرف کننده کالا یا خدمات، نسبتی معنوی هم بین آنها برقرار است. چنانکه اکنون بین استفاده کنندگان پلتفرم های شناخته شده و پر کاربر یک نوع فرهنگ هواداری و حتی تعصب نسبت به آن پلتفرم شکل گرفته که نشان می دهد مشترکان این پلتفرم ها نسبت به آنها نوعی حس مالکیت معنوی یا فرهنگی دارند. وقتی از مخاطب یا «کاربر» حرف می زنیم یعنی با یک ارتباط دوسویه مواجه هستیم که اگه به هر دلیلی این توازن به هم بخورد می تواند اعتبار حرفه ای پلتفرم ها را مخدوش کرده و از آنها در افکار عمومی یا استفاده کنندگان خود مشروعیت زایی بکند. نکته دیگر این شکایت فارغ از اینکه یک خبر ناخوشایند برای صاحبان پلتفرم ها محسوب می شود اما در پس این شر یک خیری هم نهفته و نشان می دهد تعداد کاربران و مخاطبان آنها به قدری بالا رفته و حالا این پلتفرم ها به عنوان مدل های نوین اکران و نمایش فیلم در افکار عمومی پذیرفته شده و جا افتاده که حالا نسبت به کیفیت یا قیمت خدماتی که ارائه می دهد شکایت می شود. حالا با تعطیلی سینما ها و تشدید مجدد بحران های کرونایی مراجعه به این پلتفرم ها بیشتر شده و این یعنی اینکه آنها توانستند جایگاه خود را به عنوان یک رسانه نوین همگانی ثبت کند. بر این مبنا می توان این شکایت را مصداق این تعبیر شاعرانه کرد که« اگر با دیگرانش بود میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی!» در واقع کایت این شکایت صرفا نارضایتی نیست بلکه مخاطب پذیری بالای آنهاست که باید به عنوان یک «سرمایه اجتماعی» از سوی صاحبان این پلتفرم ها قدر دانسته شود. آنکه شکایت کرده رقیب نیست، رفیقی است که می خواهد تداوم رفاقتش، بهای سنگینی نداشته باشد. باید این شکایت را از منظر مخاطب روایت و قرائت کرد و با جلب رضایت آنها، از اعتماد بین مخاطب و رسانه که بزرگترین سود هر پلتفرمی است صیانت کرد.

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 153997 و در روز سه شنبه ۲۴ فروردین ۱۴۰۰ ساعت 19:58:11
2024 copyright.