سام بهشتی
زمانی که شخص رییس جمهور، اعلام کرد که می خواهد برای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم کاندید شود، عده ای او را همراهی کردند و حسن روحانی با اکثریت آرا در مقام رییس جمهور، قدرت را در دست گرفت.
اهالی فرهنگ و هنر و به خصوص سینماگران در این مسیر با او همراه شدند، از او حمایت کردند. شاید به جرات بتوان گفت یکی از برگ های برنده دولت تدبیر و امید، حمایت اهالی فرهنگ و هنری بود که از محدودیت های فرهنگی در دولت نهم و دهم به ستوه آمده بودند و میخواستند در هوایی تازه نفس بکشند و بتوانند راحت تر از گذشته فعالیت کنند.
مدیریت فرهنگی دولت قبل تکلیفش را با هنرمندان و سینماگران مشخص کرده بود و مشخص بود که نمی خواهند هنرمندان آزادانه و با خیال راحت به فعالیت بپردازند و دغدغه و تمرکز خود را بر خلق آثار هنری بگذارند. آن ها می خواستند که هنرمندان اسیر حاشیه های مختلف باشند و به پی نوشت، بیشتر از اصل موضوع توجه داشتند.
در این فضای تیره و تاریک، خبری آمد که دولتی قرار است قدرت را بردست بگیرد که دغدغه فرهنگی دارد و می تواند آسایش و امنیت را به خانواده هنر، به ویژه سینماگران باز گرداند.
نزدیک به دوسال است که وزارت فرهنگ و ارشاد دولت تدبیر امید به رهبری علی جنتی، به گمان من کارنامه قابل قبولی از خود ارائه نکرده و اقداماتش در حوزه فرهنگ و هنر، جایی برای دفاع از این شیوه مدیریت باقی نگذاشته است.
با قاطعیت میگویم که وزارت فرهنگ و ارشادِ دولت رییس جمهورِ تدبیر و امید در حوزه سینما با بحران های خطرناکی مواجه است. طی دو سال گذشته بیش از پنج فیلم از سوی سازمان سینمایی ارشاد اجازه اکران نگرفتند و به محاق توقیف رفتند.
ممکن است برخی گمان کنندکه اینانگشت اشاره را به سوی فیلم های توقیفی گرفتن، دیدن نیمه خالی لیوان است. همان ها شاید معتقدند اقدامات مثبتی همانند تاسیس مدرسه سینمایی، احیای سینماگرانی که از این فضا به دور بودند و … از سوی سازمان سینمایی صورت گرفته است. سوالی که اینجا مطرح می شود این است که آیا این ها وظیفه مدیران سینمایی نیست ؟
اگر حجت الله ایوبی که خود دغدغه فرهنگی دارد و مدیری با مطالعه و با سواد است همانند مدیران قبلی عمل میکرد، محل ایراد بود.کسی مُنکر پاک دستی و خوب بودن شخص رییس سازمان سینمایی نیست.
تعجب و حیرت من از این است که چرا دولتی که مدیران فرهیخته ای بر میزهای مدیریتی اش تکیه زدند؛ اینگونه منفعل رفتار می کنند؟ چرا باید بیش از پنج فیلم در سازمان سینمایی دولت یازدهم توقیف شود؟ اگر قرار بود چنین باشد پس چه فرقی است بین دولت دهم و یازدهم و چه تفاوتی باید قائل بود میان وزیر ارشاد آن رییس جمهور با این رییس جمهور که هر دو خود را مردمی می دانند.
آیا علی جنتی تاکنون توانسته پای مجوز هایی که به نام وزارتخانه او صادر شده ایستادگی کند؟ فیلم عصبانی نیستم به کارگردانی رضا درمیشیان در نخستین سال ریاست او در جشنواره فیلم فجر به اکران در آمد و به دلیل حاشیه های فراوان ایجاد شده و ترس مدیران فرهنگی و سینمایی از نمایندگان مجلس توقیف شد.
فیلم خانه پدری به کارگردانی کیانوش عیاری که محصول سال های قبل بود ولی در این دولت اجازه اکران در جشنواره فیلم فجر را داشت، با فشارهای جانبی به محاق توقیف رفت. آشغال های دوست داشتنی فیلم محسن امیر یوسفی یکی دیگر از فیلم هایی است که در این دولت اجازه اکران نگرفت.
یکی دیگر از شاهکار های مدیریت سینمایی توقیف فیلم رستاخیز با فشارهای بیرونی است؛ فیلمی درباره قیام امام حسین (ع) و واقعه عاشورا. اثری که تمامی مجوز ها را دارد ولی توقیف شده است و یا به عبارت بهتر موضع صریح و شفافی در خصوص این فیلم ابراز نمی شود. در کشوری که مردم جان و دلشان را فدای اهل بیت می کنند و نظام مقدس جمهوری اسلامی حکمفرما است، فیلمی با مضمون قیام امام حسین در کمد های سازمان سینمایی خاک می خورد.
و اما ضربه نهایی و قطعه گم شده این پازل، توقیف فیلم خانه دختر به کارگردانی شهرام شاه حسینی است. این فیلم هم همانند فیلم های قبلی تمامی مجوز های لازم را برای تولید و اکران دریافت کرد و بعد از یکسال کش و قوس فراوان به دستور وزیر محترم ارشاد به آرشیو تاریخ پیوست.
نکته قابل توجه این است: در کدامیک از دولت های قبلی، وزیر ارشاد به رییس اداره نظارت و ارزشیابی نامه می زند که فلان فیلم را توقیف کنید. فیلمی که اگر سر و صداهای کاذب پیرامونش ایجاد نمی شد می توانست به راحتی اکران شود و به دست مخاطبان خود برسد.
جان کلام این است که دوستانی که مدیریت سینمای کشور را در اختیار دارند و نمی توانند از مجوز هایی که می دهند دفاع کنند، چه برتریدارند به مدیران قبلی؟