سینماسینما، محدثه واعظیپور
مستند «تکیه دولت» به کارگردانی علیرضا قاسمخان در روایتی سرراست و صریح، به ماجرای تکیه دولت و تاثیر آن بر تعزیه، موسیقی و تئاتر ایران میپردازد. ویژگی و امتیاز اصلی فیلم، ساختار روایی آن است، کارگردان هرگز دست از قصه گویی برنمیدارد و وسوسه نمیشود که در ساختاری خشک، اطلاعات دست اول تاریخیاش را به رخ بیننده بکشد. از این منظر، تماشای فیلم تا انتها جذاب است و بدون ملال پیش میرود. اگر چه که زمان ۵۰ دقیقه فرصتی نیست که «تکیه دولت» همه حقایق و وقایع درباره این بنا و آنچه بر آن گذشته، روایت کند. از اطلاعاتی که اغلب ما درباره زن پوشها میدانیم، ساده میگذرد یا به تاثیر اجراهای تعزیه بر پیدایش هنر تئاتر ایران، به اجمال عبور میکند. با این همه، امتیاز فیلم قاسمخان این است که مثل اغلب مستندهایی از این دست، گرفتار نامها و تصاویر و اشارههای طولانی نمیشود، بیننده را گیج نمیکند و به او فرصت میدهد تا دادهها را کنار هم قرار داده و تکیه دولت را بشناسد.
فیلم، در عین حال که به مسائل مختلف اشاره میکند، مثل ماجرایی که برای شیر تعزیه اتفاق میافتد یا انتقادهایی که غربیها به معماری ساده آن داشتهاند، اما موفق میشود در یک شکل منسجم و بی ادعا، بخشی از تاریخ دوران قاجار را روایت کند. انبوه تصاویر با کیفیت فیلم، موسیقی شنیدنی و ماکت چند بعدی که از ساختمان تکیه ساخته شده، کمک میکند تا جهانی مقابل دیدگان تماشاگر فیلم جان بگیرد که سالهاست به خاطرهها و تاریخ پیوسته و مابازاء بیرونی ندارد.
علیرضا قاسمخان در «تکیه دولت» به جای گرفتار شدن در دام پیچیدگی هم در روایت و کارگردانی و حتی در گفتار متن، سادگی در اجرا و فرم را انتخاب کرده و به همین دلیل موفق شده، فیلمی بسازد که مخاطب علاقهمند را دعوت به دانستن و خواندن بیشتر درباره هنر تعزیه، ساختمان تکیه دولت و زنان و مردانی میکند که روزهای اوج آن بنا را دیدهاند. سوگواران حسینی که پس از ترور ناصرالدین شاه به سرعت تماشاگر تعزیههایی شدند که مرگ شاه را هم، با تکیه بر عناصر تعزیه، شبیه سازی کرده و سعی در شهیدنمایی ناصرالدین شاه داشتند.
تکیه دولت، مانند بسیاری از بناهایی که پهلوی اول نخواست بماند تا نام قاجاریه را از تاریخ حذف کند، متروک و ویران شد. از آن بنای باشکوه که امروز میتوانست خانه تعزیه یا موزه تئاتر ایران باشد، از آن همه صورتک و ادواتی که برای تعزیه جمعآوری و منظم شد، چیز زیادی باقی نمانده و آنچه باقی مانده پراکنده و در محلهای مختلف است. علیرضا قاسمخان در فیلمش، که حتما کامل نیست و ایرادهایی هم دارد، ما را (به ویژه تماشاگر دلبسته به تئاتر و هر سنت تئاتری در این سرزمین) به سفری میبرد اندوهبار که البته رنگ غم نمیگیرد و به کمک طنزی ظریف، جذاب پیش میبرد. سفری که بیشتر به خیال و افسانه شبیه است. افسانهای از مردمانی که ساعتها به شعر و نمایش و موسیقی دل میدادند با این که اغلبشان بیسواد بوده و از هنر جادویی نمایش، چیزی نمیدانستند.
«تکیه دولت» یک فیلم بزرگ یا بیگ پروداکشن نیست، اما فیلمی است برای دیدن و شنیدن. پنجرهای رو به روزگاری سپری شده و یک خاطره جمعی ویران. بدون آنکه سوزناک از کار درآید و تماشاگر را درگیر نوستالژی و حسرت کند، شرح یک دوره شکوفایی و رونق است که دیری نمیپاید و دریغ که امروز جز تصاویر، از آن شکوه و عظمت چیزی باقی نمانده است.
«تکیه دولت» در سایت هاشور به صورت آنلاین اکران شده است.