تاریخ انتشار:۱۳۹۵/۰۷/۱۶ - ۱۲:۵۸ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 28982

ارسیا تقوا

حتی آن‌هایی که آثار کیارستمی را دوست ندارند، اذعان دارند که او خاص و منحصربه‌فرد بود. در این نزدیک به نیم قرن چه فیلم کوتاه ساخت چه بلند یا مستند، چه در ایران کارکرد و چه در ایتالیا و ژاپن، چه شعر گفت، عکاسی کرد، تیزر ساخت، تابلو کشید، یا حتی مصاحبه کرد، همواره امضای منحصربه‌فرد خودش را داشت.  و این در حالی است که خاص بودن و «شبیه هیچ‌کس نبودن» راه رفتن بر لبه تیغ است. اگر شبیه بقیه حرکت کنی، به فرض هم که کارت ضعیف باشد، کمتر ممکن است به مرز نابودی برسی. اما اگر در ویژه و یکه بودن تجربه‌ای داشته باشی و از قضا به قول سینمایی‌ها «فیلمت درنیاید»، ریسک بزرگی است؛ خطری که شاید به از دست رفتن ادامه زندگی هنری بینجامد.

خیلی وقت‌ها که فیلم‌های کیارستمی را می‌بینیم، نمی‌توانیم به‌صراحت بگوییم این فیلم شبه‌مستند است یا یک فیلم سینمایی قصه‌گو، فیلم ساده‌ای بود یا پیچیده؟ چه پرسش معینی در ذهن داشت؟ چه مفهومی از دغدغه‌های بشری را به چالش می‌کشید؟ درباره مرگ بود یا زندگی؟ هرگاه که در گفتمان با آثار کیارستمی می‌خواهیم به استنتاجی قطعی برسیم، چیزی به‌عنوان نقیض پیدا می‌شود و باورمان را می‌خراشد. انگار هم این بود هم آن یکی. سوژه جنجالی «کلوزآپ» می‌توانست به دست‌مایه‌ای جذاب برای هر کارگردانی بدل شود. اما در فیلم هیچ جنجالی نمی‌بینیم و ذهن مفرح‌طلب ما یاد می‌گیرد فراتر از این سوژه جذاب و پرهیاهو، درک تازه دیگری داشته باشد؛ باوری که تاکنون در نمونه‌های مشابه تجربه‌اش نکرده بود. مطمئنم اگر کسی که «طعم گیلاس» را دیده بود، می‌خواست پیش از تماشا، قصه‌اش را در دو خط برای ما تعریف کند، اصلا دوست نداشتیم این فیلم را با عنوانی که بدجوری بوی شعار می‌دهد، ببینیم. اما فیلم را دیدیم و دلایل عمیق، زیبا و غیرشعاری او را در رد «مرگ خودخواسته» با گوشت و پوست لمس و باور کردیم. ساده‌تر از شروع «کپی برابر اصل» فیلمی را به یاد می‌آورید؟! مردی انگلیسی  و زنی فرانسوی در ایتالیا در یک روز همدیگر را ملاقات می‌کنند و بعد با  آن‌ها عازم سفری می‌شویم که حتی نمی‌دانیم منظور از این سفر چیست؟ اصلا چه شد که این‌ها هم‌سفر شدند؟! آیا از قبل همدیگر را می‌شناختند؟ ساختار ساده ابتدایی در پایان ما را با حسی غریب از یک دایره بی‌ابتدا و انتها  رو‌به‌رو می‌کند که پیچیده‌تر از  آن را نمی‌شود تصور کرد.

همین خاص بودن و در عین حال تکراری نبودن کیارستمی بود که باعث می‌شد امیدوار باشیم پس از رهایی از رخوت بیماری، ما را به تماشای نوآوری تازه‌ای بخواند؛ نوآوری خاص و نابی که به طرز شگفت‌انگیزی بر طول موج زندگی استوار است. و حیف که نشد!

ماهنامه هنر و تجربه

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها