سینماسینما، افشین اشراقی
همراه با باد پر است از ایرادهای ریزودرشتِ تصویری و صوتی. و درست به همین خاطر گزینهی مناسبیست برای سینمایینویسهای عیبجویی که تکنیک برایشان اهمیتِ ویژهای دارد. منتها نیتِ نگارنده ردیفکردنِ فهرستی از ایرادها نیست. هدف پرداختن به صداست. مقولهای که در نقدِ فیلم «نشنیده» گرفته میشود.
فهمیدنِ اینکه همراه با باد صدابردار نداشته است چندان دشوار نیست. تیتراژِ پایانی حدسها را به یقین تبدیل میکند. به نظر میرسد که بخشِ اعظمِ فیلم با میکروفنِ دوربین و ریکوردرِ دستی ضبط شده است. محسن آزرم تنها مصاحبهشوندهایست که میکروفنِ یقهای دارد (که البته جای مناسبی وصل نشده است چون توی ذوق میزند و با توجه به اینکه تا بالای جناق سینهی سوژه خارج از دید است، راحت میشد پنهاناش کرد).
نداشتنِ صدابردار بهخاطرِ شرایطِ تولید و بودجه بوده؟ شاید. دلیلاش هرچه بوده حداقل میشد برای ضبطِ صدا و کنترلِ نویزهای محیطی کمی دقت به خرج داد. درست است که با فیلمی مستند و تیمی – از نظر تعداد – کوچک روبهرو ایم اما گاهی صدا اهمیتِ بیشتری دارد از تصویر، بهویژه در مستند. چند بار حینِ گفتوگوها صدای جابهجاشدنِ عوامل را میشنویم و صدای شاترِ دوربینِ عکاسِ پشت صحنه را. و همینطور رفتوآمدِ وسایلِ نقلیه که از پنجرهی نیمهبازِ پشتِ سرِ یکی از مصاحبهشوندگان به گوش میرسد.
در تیتراژِ پایانی نامِ دو صداگذار آمده است. اینکه تصورِ کارگردان و آندو، از صداگذاری چیست برای نگارنده روشن نیست. اما صداگذاری همگاهکردن و کاتکردنِ صداها نیست. که اینها اغلب در تدوین انجام میشوند. پیش از سپردنِ پروژه به صداگذار.
فرازوفرودهای صوتیِ فیلم گاهی ناگهانی و آزاردهندهاند و متعادل نشدهاند. نمونهاش انتقال از مصاحبه به تیتراژِ آغازینِ قیصر. نیز انتقال بینِ تصویرهای آرشیوی و اصلی و برعکس. حتی جایی صدای مصاحبهکننده کاملاً غالب میشود بر مصاحبهشونده. همینطور میتوان اشاره کرد به صحنهای که واردِ خانهی کیارستمی میشویم: تفاوتِ سطح (لِولِ) موسیقی و صدای مصاحبهشونده آنقدر زیاد است که دومی را بهزحمت میشنویم، آن هم نامفهوم. و یا همزمانیِ پخشِ صحبتهای مصاحبهشوندهای دیگر و صحنهای از زیرِ درختانِ زیتون که همچون سوپرایمپوز است؛ منتها از نوعِ صوتیاش!
فیلم متأسفانه در بخشِ تنظیمِ کانالهای صوتی هم مشکل دارد. صدا گاهی تکباند میشود و گاهی دوباند و بیشتر از راست شنیده. البته بررسیِ دقیقِ این مورد نیازمندِ شنیدنِ دوباره و چندبارهی صدای فیلم است. هرچند که نگارنده از چند تماشاگر دربارهی مغشوشبودنِ باندهای صوتی پرسید. جوابها نزدیک به هم بودند و مثبت.
یکی از تماشاگران اینطور پنداشت که شاید همراه با باد در اجرا خواسته چیزی شبیهِ اکثرِ کارهای کیارستمی باشد: ساده و رها. بیانکردنِ چنین چیزی از روی ناآگاهیست. بحث مقایسه بینِ همراه با باد و فیلمهای کیارستمی نیست. اما فیلمهایش خلافِ این را میگویند. نیز، گفتههای عوامل و شاهدانِ پشت صحنه، و همکاری با متخصصانی تراز اول – مثلاً در حوزهی صدا- که گواهیاند بر دقتِ نظرِ کیارستمی و جایگاهِ تکنیک نزدِ او.