پوریا ذوالفقاری
محسن سیف روی تخت بیمارستان است. نامش به عنوان منتقد سینما در خبرها میآید و نهایتاً یک پسوند «پیشکسوت» را هم به آن اضافه میکنند. میدانم نقدهایش خواننده دارد. قلمش خبر از تسلط بر ادبیات میدهد و زندگیاش یک اثر سینماییست. این آخری را کسانی میدانند که بهاریه او را در شماره نوروز ۹۴ ماهنامه فیلم خواندهاند. با تیتر «قاپیدن بهار از منقار کلاغ.» سیف در آن نوشته مفصل با نثری چالاک و تکاندهنده ماجرای تلاش موفقیتآمیز خود را برای رهایی از چنگال اعتیاد در جوانی روایت کرده بود. خوانندگان مجله پس از نوروز پیامک پشت پیامک فرستادند. عدهای دستمریزادگویان او را ستایش و دیگرانی ابراز تعجب و حتی انکار کردند که: مگر میشود؟ مگر میشود از اعتیاد به هروئین خلاص شد؟ اما روایت سیف قانعکننده و دوام آوردنش در زندگی و ویران نشدن او تا امروز سند روشن این توفیق بود و هست. بهاریه به شدت سینمایی بود. به ویژه بخشی از آن که چندساعت پس از پتوپیچ شدن و عرق ریختن و لرزیدن در انتهای پاساژ، مردی از راه میرسد، بیخبر از حضور معتادی در حال ترک، مقداری مواد مخدر را به خیال خود دور از چشم عالم و آدم در همان نزدیکی پنهان میکند. حالا تصور کنید… اگر میتوانید تصور کنید که معتادی در حال ترک و لرزان و نیازمند به مواد در چند قدمی خود آنچه را میطلبد، میبیند. نرفتن و چشم بستن و ترجیح درد ارادهای میخواهد که در هرکسی نیست. سیف به شهادت نوشتهاش آن شب را با همه وسوسهها و تقلاها سالم به صبح میرساند و… رها میشود. آن بهاریه پر است از فصلهای دراماتیک اینچنینی و اهمیتش آنگاه افزون میشود که درمییابیم اینها حاصل هیچ تخیلی نیست. تجربه زیسته مردیست که ادبیات و سینما بخشجداییناپذیر زندگی اوست. شاید به همین دلیل پس از چاپ آن شماره چند کارگردان با سیف تماس گرفتند و از او برای تبدیل داستانش به فیلمنامه اجازه و برای مشورت و بعد تنظیم قرارداد فرصتی برای دیدار خواستند.
گفتیم ادبیات و بگذارید به یکی دیگر از کارهای مهم محسن سیف اشاره کنیم. او کتابی دارد به نام سرزمین مهر و ماه. حدود پانزده داستان شاهنامه را به نثر درآورده و چه نثری. برخلاف موارد مشابه نه به سمت زبان شاهنامه غلتیده که در حد تبدیل نظم به نثر متوقف شود و نه صلابت کلام فردوسی را در این گذار نادیده گرفته. راه میانهای یافته. به عنوان مثال پارهای از فصل رویایی سهراب و هژیر در داستان رستم و سهراب را میآوریم: «هژیر بر فراز تپهای از رفتن بازایستاد. بر پشت مرکب قد برافراشت و چون رعد غرید: «روباهان خاماندیش را کدام پندار پوچ به کنام شیران کشانده است؟ از میان شما بیباکترین دلاور کدام است که بر مرگ خویش شتاب دارد؟ اینک این من و این شمشیر…» تورانیان شگفتزده در یکدیگر مینگریستند. گستاخی سوار ایرانی که یکتنه در میان آن سپاه عظیم مبارز میطلبید، دور از باور بود. سرداران و گردنکشان سپاه توران ناشکیبا و خشمناک دندان برهم میساییدند، اما هیچ یک را شهامت پیش تاختن نبود. سهراب که به بانگ جنگاور ایرانی از سراپرده بیرون آمده بود، نگاهی به سوی او انداخت، لبخندی بر لب نشاند و آرام بر پشت اسب سوار شد…» توصیف این صحنه، حفظ قدرت تصویرسازی فردوسی، یافتن نثری آهنگین و فخیم و همزمان فهمیدنی و خواندنی برای این روایت کار هرکسی نیست. کار کسیست که بر واژه واژه شاهنامه مسلط باشد و حماسه را بشناسد. محسن سیف در پی مطالعات گستردهاش به تسلط بر واژه رسیده و حماسه را هم که زندگی کرده است. سزاوار نیست چنین مردی را میلههای سرم و شیشههای مات بیمارستان به حصار بکشند. سیف نیاز به مویه بابت تنها ماندنش ندارد. او در زندگی دشوارتر از تنهایی را شکست داده و دوباره برخاسته. او فرزند سرزمین مهر و ماه است. یکی از آخرین مردانی که در فروتنی و سر به زیریشان هنوز توان طغیان و اراده بازگشت هویداست. مردی که در جوانی بهار را از منقار کلاغ قاپید، با ارده آهنین و میلی تمام به ماندن و تنی رنجور و لگدکوب در برگریز درد، روی تخت بیمارستان است. ما که کاری از دستمان برنمیآید، او را تنها نخواهیم گذاشت. ولی آنانی را که میتوانستند کاری کنند و نکردند را هم فراموش نخواهیم کرد.

لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- برشی به کارنامه میراث «فیلم» از زاویهای دیگر/ … در غیر این صورت، اقدام مقتضی!
- گفتوگو با کارگردان «کایه دوفیلم»/ مجله فیلم سوژهای چالشبرانگیز بود
- نگاهی به مستند «کایه دو فیلم»/ روایت ماندگاری یک مجله
- به بهانه به میان آمدن نام فیلم یک قناری، یک کلاغ/ روزهای وادادگی
- درباره «گاو» / فیلمی که ادامه دارد…
- فاتحه…
- ده دقیقه با محسن سیف/ویدیو
- مراسم یادبود محسن سیف در خانه سینما برگزار می شود
- قاپیدن بهار از منقار کلاغ؛ بهاریه معروف مرحوم محسن سیف – بخش دوم/ صوت
- قاپیدن بهار از منقار کلاغ؛ بهاریه معروف مرحوم محسن سیف – بخش اول/ صوت
- زالوهای سلفی و تنهایی آقای نویسنده
- پیام رییس سازمان سینمایی به مناسبت درگذشت محسن سیف
- بازهم لنز دوربینها به سمت شما نچرخید آقای سیف!
- تشییع پیکر منتقد پیشکسوت از خانه سینما
- به یاد مرد بزرگی که پر زد و رفت
نظر شما
پربازدیدترین ها
آخرین ها
- سازمان سینمایی اعلام کرد؛ بیشترین مخاطبان سینما در هفت ماه گذشته
- میتوان برادر لیلا هم نبود/ نگاهی به فیلم «برادران لیلا»
- وقتی نگاه هالیوود به زنان مورد انتقاد قرار میگیرد/ نگاهی به فیلم «بلوند»
- مار از پونه خوشش نمیآید!/ نگاهی به فیلم «چپ راست»
- تمجید مت دیمون از بازی کیلین مورفی در «اوپنهایمر»
- مطالعات سینمایی یا تحصیلات سینمایی؟/ تأملی بر ترجمهی کتابهای سینمایی
- مدیرکل اداره نظارت سازمان سینمایی: شورای پروانه نمایش از دیدن و ارزیابی «برادران لیلا» خودداری کرد
- ابد و صد روز/ نگاهی به فیلم «برادران لیلا»
- نمایش فیلم کوتاه «آغاز» در پلتفرم هاشور
- اختصاصی سینماسینما/ گفتگو با نیما جاویدی پس از جایزه سریز مانیا/ در هر واقعیتی بخشی از دروغ وجود دارد
- عاشقانهای از سه نسل؛ «جان جانان» به تهیهکنندگی حبیب الهیاری دارای پوستر رسمی شد
- درگذار از خشونت و تحقیر گذشته/ یادداشتی بر فیلم «زنی ناشناس»
- دو جایزه جشنواره فریبورگ برای «جنگ جهانی سوم»
- رونمایی از مستند «سبز بن دار»
- سمبلیک و مضمونگرا/ نگاهی به فیلم «برادران لیلا»
- «شهربانو» به رقابت آسیایی بنگلور راه یافت
- جایزه بزرگ جشنواره فرانسوی به «آکتور» رسید
- آناتومی نکبت/ نگاهی به فیلم «برادران لیلا»
- وقتی پول معیار همه چیز است
- «آقای کلاین»؛ تلاش برای زدودن یک اشتباه
- سرگذشت لیلا و برادرانش
- جایزه بزرگ جشنواره فرانسوی برای فیلمی به تهیهکنندگی نیکی کریمی
- عیدی اول نوروز ۱۴۰۲ با بستههای عیدانه همراه اول
- چند نفر در سال ۱۴۰۱ به تئاترشهر رفتند؟
- «قطع فوری» بهار به سینماها میآید/ آخرین فیلم علی انصاریان در راه اکران
- جایزه اصلی جشنواره ژنو به «شب، داخلی، دیوار» رسید
- «لامینور» مهرجویی در بنگلور
- واکنش تهیهکننده فیلم «هوک» به پخش تلویزیونی فیلمش
- نسخه ویژه نابینایان «بادکنک سفید» با صدای گلاره عباسی منتشر میشود
- فیلمهای نوروزی در روزهای اول اکران چقدر بلیت فروختند؟