تاریخ انتشار:1404/03/19 - 14:19 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 209025

سینماسینما، فرزانه متین

به تازه‌گی فصل اول سریال «وحشی» به کارگردانی و ‌نویسندگی هومن سیدی که از پلتفرم فیلم نت پخش می شود به پایان رسید و با مجموعه‌ای از کامنت ها در فضای مجازی و حتی از سوی منتقدان مواجه شد؛ نظراتی مبنی بر شاهکار بودن سریال.

سریال «وحشی» در مقیاس و اشل خود نسبت به سایر سریال های نمایش خانگی بهتر است اما از سطح متوسط بالاتر نرفته است شاید اگر وضعیت سایر سریال ها چنین ضعیف نبود، «وحشی» چندان به چشم نمی آمد. هر اثری فارغ از این که در چه سطحی ساخته شده دارای نکات قوت و منفی است و منتقد برده ی فیلمساز نیست و تنها نباید مجیزگو باشد. چه بسا بسیاری از منتقدان، آثار کارگردانان بزرگ جهان از کریستوفر نولان، آلفونسو کوارون تا جیمز کامرون و جیم جارموش را نقد کرده اند‌، نه توهینی شنیده اند و نه ناسزا، اما این مسئله در ایران عکس عمل می کند. در صورت تمجید، عده ای، منتقد را مورد فحاشی قرار می دهند و در صورت نقد منفی که خودتان بهتر می دانید چگونه  خانواده ی شما را به باد ناسزا می گیرند چه برسد به خودِشما.

نقد به معنای ارزیابی و بررسی دقیق یک چیز، چه یک اثر هنری، یک کار علمی، یک رفتار و یا یک نظریه، است. در واقع، نقد به معنای سنجیدن و محک زدن برای تشخیص نقاط قوت و ضعف و یا برای تفکیک صحیح از غیرصحیح و خالص از ناخالص است که در آن نه دشمنی دیده می شود و نه دوستی.

از آنجا که هومن سیدی در سریال «قورباغه»، قسمت نخست اش را با الهام از اثر «نفرتِ فرانسوی» و قسمت آخر را نیز برگرفته از فیلم «مگنولیا» ساخت در برخی از سکانس های «وحشی» نیز ردپایی از آثار هالیوودی و سینمای اروپای شرقی دیده می شود. به عنوان مثال، سکانس نوشتن الفاظ رکیک بر روی دیوار خانه و ماشین داوود که توسط یک نوجوان نوشته شده ما را یاد قسمت چهارم سریال «نوجوانی» می اندازد یا جایی که رها جهانشاهی در ملاقات اولیه با داوود به عنوان وکیل تسخیری که پیروز هیچ پرونده ای نبوده، وکیل سریال «شب» را برای ما یادآوری می کند، او به صورت هوشمندانه سکانس هایش را به گونه ای می چیند که گویا نظیرش را در هیچ اثر دیگری ندیده ایم.

آنچه که سیدی در ابتدای قسمت اول با طرفداری از طبقه ی کارگر سخن می گفت دچار دگردیسی شد و در همان نیمه مُرد و به دلیل الهام از یک ماجرای واقعی، مخاطب را به چرخه ی خشونت پرتاب کرد. سریال از جایی ضربه خورد که بازی جواد عزتی در نقش داوود اشرف از همان ابتدا تکراری بود. او با دروغ گویی و پنهان کاری خود را به جهان سریال معرفی کرد و دیالوگ هایی بر دهان او ‌گنجانده شد که شنیدنش از یک کارگر قشر پایین جامعه که به شرارت و قمه کشی معروف است، عجیب بود. از سوی دیگر در برخی از سکانس ها بازی عزتی به شدت اغراق شده است و گویی ما با همان عزتی «شنای پروانه» و «زخم کاری» رو به رو هستیم و حالا در میانه ی فصل، داستان جنایی، رنگ و بوی عاطفی به خود می گیرد. وکیلی دستپاچه که در هیچ‌کدام از پرونده هایش پیروز نشده ناگهان تبدیل به یک وکیل سلطه گر و کاریزماتیک می شود که با دیدن اتفاقی پنچری عمدی از پنجره ی کافی شاپی که با داوود دیدار می کند، به او شک می کند. بازی نگار جواهریان چنگی به دل نمی زند هر چند که برای سینه چاک های جواد عزتی، در نقش ابلیس ظاهر می شود، با کل کل هایش می خواهد داوود را به دام بیندازد اما منطق پیوند این دو، مشکل دارد و سکانس هایش تمیز در نیامده است چرا که هیچ کدام از این دو کاراکتر، عمق ندارند و صرفا برای بیان روایت حضور دارند و نابازیگران در پیشبرد داستان بهتر عمل کرده اند. آنچه که سیدی بر آن اصرار دارد این است که افراد محکوم به شرایط هستند یعنی جبر مطلق و از اساس اراده را نفی می کند که خودِ این موضوع، مجال دیگری برای یادداشت می خواهد.

کارگردان در تزریق تعلیق خوب عمل کرده است اما سعی کرده فرم را بر محتوا ترجیح دهد از این رو ما با فیلمبرداری، نورپردازی، طراحی صحنه و موسیقی تاثیرگذاری در این اثر روبه رو هستیم.

آنچه که منِ مخاطب را آزار می دهد  این است که برخی اطلاعات ضروری را از جمله مکان زندگی داوود و …ارائه داده نمی شود همچنین نحوه بازپرسی، دادرسی و حتی دادگاه های اولیه کاملا نامرتب است و اولویت در آن رعایت نشده و این نقص را باید ناشی از عجول بودن سیدی دانست. او می خواهد سریعا پازل هایش را جوری کنار هم بچیند که به مخاطب بگوید «یک اهلی چطور و چگونه وحشی می شود» حتی اگر مابین این پازل ها فاصله وجود داشته باشد، این فاصله ها باید پر می شد تا سریال «وحشی» را آن هنگام به عنوان یک اثر متوسط  دارای استاندار قبول می‌کردیم.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

 

آخرین ها