سینماسینما، امین نصیری
دارن آرونوفسکی کارگردان ۵۴ ساله و گزیدهکار آمریکایی از شناخته شدهترین و بحثبرانگیز ترین فیلمسازان دو دههی اخیر سینمای آمریکا محسوب میشود. فیلمسازی که با شخصیتها و درگیریهایی پیچیده و درنهایت پالایش و به کمال رساندن آنان و همچنین درامهایی روانشناسانه و سورئال به یاد آورده میشود. او در اواخر دهه ۹۰ و با «پی» (۱۹۹۷) و در ادامهی مسیر فیلمسازیاش با «مرثیهای بر یک رویا» (۲۰۰۰) به دوستداران سینما معرفی شد و نامی برای خود دست و پا کرد و در تمام این سالها کارنامه پر افت و خیز و مورد مناقشهای داشته. سینمایی هراسانگیز و پر از اضطراب و تشویش که شخصیتهایش گاه همچون «پی» به نوعی رهایی و بیخیالی میرسند و گاه همچون «مرثیهای بر یک رویا» به خود ویرانگری، فروپاشی و تنهایی. آرونوفسکی در ایران نیز کارگردان محبوبیست و طرفداران دو آتیشه خود را دارد و آثارش در محافل سینهفیلی همواره مورد بحث بوده و هست. نگارنده نیز جزو طرفداران این فیلمساز بوده و اولین تجربههای علاقهاش به سینما و لذت بردن از نوع جدیتر و عمیقتری از فیلم ها با این کارگردان رقم خورده.
آرونوفسکی در هشتمین تجربه سینماییاش سراغ نمایشنامهای به نام «نهنگ» از ساموئل دی هانتر رفته و از براندون فریزر برای ایفای نقش اول استفاده کرده. .فریزری که سینمای آمریکا مدتهاست فراموشش کرده و اشک ریختن های او همگام تشویق تماشاگران در جشنواره ونیز به دلیل همین نامهربانیهای سینمای آمریکاست.
یکی از معدود امتیازات فیلم عنوان آن است که اشاره به نهنگی _منظور نهنگِ رمان موبی دیک اثر هرمان ملویل است_ دارد که قرار است خواننده را از داستان غمگینش برهاند و چارلی در واقع مانند همان نهنگ بزرگ و بدبختی است که شرارت و خودخواهیها را در خود میبلعد و قرار است ما را از این اتفاقات غمگین رها کند. اینجا هم درست مانند دیگر فیلمهای آرونوفسکی شاهد زیست پرفشار و کابوسوار شخصیتی هستیم که رفته رفته به مرگ نزدیکتر میشود. فیلم به واسطه نورپردازی و طراحی صحنه در ترسیم فضایی خفقان زده، پر از یاس و خفهکننده تا حدودی موفق عمل میکند. اما آیا همین کافیست؟! هدف آرونوفسکی صرفا این بوده؟! خوانش مورد علاقه کارگردان عبور از این فضای منجمد و تیره و تار و رسیدن به آیندهای روشن است که این خواست به هیچ عنوان برآورده نمیشود و خام باقی میماند. برای کسی در حد و انداز آرونوفسکی توقعات بالاتر است. «نهنگ» فیلمیست یکبار مصرف، بدون بسط و گرفتار در ایدهی اولیه که در برخی صحنه ها به سانتیمانتالیسم صرف میگراید. کارگردان بی وقفه زور میزند با ترحم خریدن و دلسوزی برای چارلی مخاطب را هر طور که شده پای فیلم نگه دارد و چشمها و احساساتش را گروگان بگیرد. استفاده از احساسات و گرفتن اشک برای سرپا نگه داشتن درامی پر ادعا که چفت و بست درستی ندارد. آن شخصیت مبلغ مذهبی واقعا کیست و اگر نماینده انسانهای مذهبی و دیندار است واقعاً توهینآمیز است. چرا آرونوفسکی به واسطه دیالوگهای سطحی و دافعه برانگیزش اینگونه او را مورد تمسخر قرار میدهد؟ گویا قرار است انزجار ما از او منجر به سمپات شدن چارلی شود که اگر ایده آرونوفسکی این بوده، ارزشها و تفکرات این فیلمساز جای بحث دارد. پایانبندی فیلم و استفاده خامدستانه و پرادعای کارگردان از نور هیچگونه منطق روایی ندارد. انگار خود آرونوفسکی نور را به فیلم تحمیل میکند. مگر ما در طول فیلم شاهد منابع نوری طبیعی نبودهایم پس این نور تند و شدید از کجا آمده؟! دو فیلم پیشین آرونوفسکی یعنی «نوح» (۲۰۱۴) و «مادر» (۲۰۱۷) به شدت نسبت به این فیلمساز ناامیدم کرد و خوشبین بودم فیلم تازهاش بازگشتی باشد به سالهای درخشان این سینماگر؛ به همین دلیل با شور و اشتیاق فراوانی به تماشای فیلم نشستم اما در پایان چیزی جز سرخوردگی عایدم نشد که اگر بخاطر بازی خیرهکننده براندون فریزر نبود تماشای اثر تا به انتها واقعا دشوار میشد. انتظارهایم از کارگردان باتجربهای همچون آرونوفسکی بسیار بیشتر از این بود اما با وجود سه فیلم اخیرش باید به صراحت عنوان کرد که او از سالهای اوجش فاصله گرفته و به لحاظ ایدهپردازی به بنبست رسیده.
«نهنگ» قرار نبوده که بر مبنای ابهام پیش برود و درگیریها و تقابلهای بین شخصیتها به طور مثال باید از نقطهی A شروع و به واسطه رویدادها، کشمشها و موقعیتها به نقطهی B برسد و در انتها وضعیت و حال و هوای خانهی متعفن و منجمد شدهی چارلی دگرگون شود. حال در فیلمی که قرار است انگیزه و نیات شخصیتهایش مشخص باشد و هر کدام دارای نگرشی مختص به خود باشند چرا ما دچار ابهام میشویم؟! این ابهام مهمترین ضربهاش به فیلم عدم همذاتپنداری مخاطب است. به سه مورد از این ابهامات اشارهای کوتاه میکنم. چرا لیز با ارتباط داشتن چارلی و الی مشکل دارد و عنوان میکند شما نباید یکدیگر را ببینید؟ چارلی با اصرار به بیمارستان نمیرود؛ آیا اگر او به بیمارستان برود و سلامتش را بدست آورد توانایی بیشتری برای مراقبت از الی و جبران گذشتهها نخواهد داشت؟! در این صورت هم به لحاظ مالی دخترش را حمایت میکند و هم میتواند بخشی از زندگیش باشد و با او وقت بگذراند. ارتباط لیز و چارلی دقیقا چگونه است؟ لیز قصد کمک به او را دارد و یا تحقیر و تباهی؟!
پاشنه آشیل «نهنگ» دیالوگنویسی ناشیانه، شعاری و بیربط آن است. دیالوگهایی اغلب نابهجا، اغراقآمیز و بیمنطق که برای مخاطب اهمیتی پیدا نمیکنند و تنها هدفشان غمگساری صرف برای آدمهاست. در واقع کارگردان بدون خلاقیتی، احساسات تماشاگر را طلب میکند. جملاتی پرطمطراق که چارلی در باب هنر و همچنین صفات پسندیده انسانی به زبان میآورد مخاطب را بطور سطحی و زبانی درگیر هر آنچه اثر در حقیقت خالی از آن است میکند. موضوعاتی که بدون مقدمهچینی و بطور ناگهانی تغییر و یا مطرح میشوند و مشخص نیست برخاسته از چه فعل و انفعالاتی هستند و به چه دلیل بر زبان جاری میشوند. به صحنه های زیادی میتوان اشاره کرد که به ذکر یکی از آنها اکتفا میکنم. صحنهی ملاقات چارلی و همسر سابقش؛ چقدر دیالوگها در یک سطح مبتدیانه جلو میروند. هر چند دقیقه موضوع بحث به طرز عجیبی ناگهان تغییر میکند. لحظهای از چاقی او شگفتزده میشود، لحظهای بعد زن از او بابت ترک کردنشان و سختیهایی که کشیده شکایت میکند، از دختر شیطان صفتش برای چارلی میگوید و در ادامه بطور ناگهانی از مرگ دوست پسر چارلی متاسف میشود و خاطرات گذشته را مرور میکنند و سپس دوباره بحث بالا میگیرد که چرا چارلی دخترش را رها کرده. بیشتر شبیه نوعی سالاد است تا دیالوگ. آرونوفسکی انگار قصد دارد با عجله ظرف فقط چند دقیقه تمامی موضوعات جذاب و دهان پر کن را یکی یکی مطرح کند و به هر کدام در حد دو یا سه دقیقه ناخنکی بزند. کل این صحنه کمتر از ده دقیقه طول میکشد و کارگردان مخلوطی از تمامی سوژههای مورد علاقهاش را در آن جمع آوری کرده.
دارن آرونوفسکی در کنار کریستوفر نولان، دیوید فینچر و پل توماس اندرسون و چند سینماگر دیگر به دلیل تعلق خاطری که به بزرگان سینمای اروپا و آمریکا دارند در تمام این سالها مسیر متفکرانهای را در دل سینمای هالیوود طی کردهاند و در ایران نیز طرفداران جدی خود را دارند و نگارنده نیز از دوستداران سینمای آنهاست. اما آرونوفسکی بعد از«قوی سیاه» (۲۰۱۰) مرتب در حال افول بوده و علاقهمندان خود را دلسرد کرده. اگر از «نهنگ» بازی و گریم سنگین براندون فریزر را بگیریم فیلم دچار سقوط میشود و بیجان به زمین میافتد. اگر کسانی که چشم و گوش بسته هر اثر آرونوفسکی را شاهکار میدانند نادیده بگیریم بدون شک طرفدارانی که واقعبینانهتر با این فیلمساز مواجه میشوند اذعان خواهند کرد که سه فیلم اخیر او در مقایسه با دیگر فیلمها به لحاظ کیفی در ردهی پایینتری قرار میگیرند.

لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- دنیای پارادوکسیکال و غمبار چارلی/ نگاهی به فیلم «نهنگ»
- برگزیدگان اسکار معرفی شدند/ درخشش «همه چیز همه جا به یکباره»
- دنیای درون هیولا/ نگاهی به فیلم «نهنگ»
- «همهچیز همه جا یکباره» جوایز انجمن بازیگران آمریکا را درو کرد
- ۳۰۱ فیلم بلند واجد شرایط اسکار شدند/ «خرس نیست» پناهی در لیست
- بازیگر «نهنگ» از «پالم اسپرینگز ۲۰۲۳» جایزه میگیرد
- تجلیل از بازیگر فیلم آرونوفسکی در جشنواره تورنتو/ برندن فریزر با اضافه وزن ۲۰۰ کیلویی
- همکاری برد پیت و آرونوفسکی در یک فیلم/ «ببر» در کن ارائه میشود
پربازدیدترین ها
آخرین ها
- سرگذشت لیلا و برادرانش
- جایزه بزرگ جشنواره فرانسوی برای فیلمی به تهیهکنندگی نیکی کریمی
- عیدی اول نوروز ۱۴۰۲ با بستههای عیدانه همراه اول
- چند نفر در سال ۱۴۰۱ به تئاترشهر رفتند؟
- «قطع فوری» بهار به سینماها میآید/ آخرین فیلم علی انصاریان در راه اکران
- جایزه اصلی جشنواره ژنو به «شب، داخلی، دیوار» رسید
- «لامینور» مهرجویی در بنگلور
- واکنش تهیهکننده فیلم «هوک» به پخش تلویزیونی فیلمش
- نسخه ویژه نابینایان «بادکنک سفید» با صدای گلاره عباسی منتشر میشود
- فیلمهای نوروزی در روزهای اول اکران چقدر بلیت فروختند؟
- برای احمد دامود؛ راز آن نگاه و دستهای چلیپا شده
- ادعای وزیر ارشاد؛ هیچ فیلمی در دولت سیزدهم توقیف نشده است
- احمد دامود درگذشت
- در مسیر سقوط/ نگاهی به فیلم «نهنگ»
- رایزنی عباس کیارستمی برای رفع ممنوع از کاری یک هنرمند
- مردی دانا، خوش پوش و بلندبالا/ به مناسبت سالگرد درگذشت علی معلم
- موفقیت تجاری مستند برنده خرس طلای برلین
- داستانِ شیفتگی/ معرفی کتاب «افسون پردهی نقرهای»
- دنیای پارادوکسیکال و غمبار چارلی/ نگاهی به فیلم «نهنگ»
- در سینماتک خانه هنرمندان ایران مطرح شد: تئاتر مهمتر از همه منازعات سیاسی است
- ساترا به قرار منع تعقیب فیلیمو اعتراض کرد
- به یاد هنرمندان درگذشته/ چشمهایی که در سال ۱۴۰۱ بسته شد
- برگزیدگان اسکار ۲۰۲۳ / گزارش تصویری
- تلویزیون ۱۷۰ فیلم سینمایی در نوروز امسال پخش میکند/ مذاکره برای خرید فیلمهای برنده سیمرغ
- در هشتمین برنامه «مستندات یکشنبه» مطرح شد؛ معضلات آرشیو فیلمهای قدیمی سینمای ایران/ «بختِ پریشان» یک مقاله تصویری است
- فاصلهی کوتاه کُفر و ایمان/ نقدی بر کتاب «کبوترها و بازها»
- راهیابی «چپ دست» به جشنواره فیلم کوتاه یونانی
- همه آنچه میخواهید از اکران نوروز۱۴۰۲ بدانید/گیشههای چشم به راه!
- «سرگرمی آدمکش» هیچکاک ترجمه و منتشر شد
- «کوچک جنگلی» ناصر تقوایی منتشر شد